دكتر محمد حسن حسني hassani_1382@yahoo.com
چكيده
آنچه مديريت در آموزه هاي اسلامي را از تئوريهاي رايج غربي جدا ميكند در نظر گرفتن بحث آميختگي دين با سياست در ترسيم تئوري مديريت است. برخلاف اغلب تئوريهاي غربي كه توانايي مدير را بر علم و هنر مديريت ميدانند؛ يك مدير در آموزه هاي اسلامي فراتر از اين تقسيمبندي عمل مينمايد. تقسيمبندي توانايي در مديريت با آموزههاي اسلامي، مبتني است بر آموزههايي كه در قرآن بر آن تاكيد شده است. براساس آموزههاي قرآن كريم هدايت افراد بر دو اصل كتاب و فرقان(قدرت تشخيص) بنا نهاده شده است(آيه 53 سوره بقره)، از سوي ديگر پيشدرآمد دستيابي به فرقان از منظر قرآن كريم بر پرهيزگاري و ايمان بنا نهاده شده است(سوره انفال، آيه29). چارچوبي كه توسط مرجعيت اخلاقي(دين) تعيين شده است ميتواند بر اين بعد از توانايي مدير نظارت نمايد. اين چارچوب در حكمت 31 از نهجالبلاغه از قول اميرالمومنين(ع) بيان شده است. براين اساس `پايه هاي ايمان و پرهيزگاري بر ابعاد چهارگانه صبر، يقين، عدل و جهاد بنا نهاده شده است كه هركدام از اين مولفهها از چهار شاخص برخوردار ميباشند. بر اين اساس 16 شاخص براي ارزيابي قوه تشخيص براي هدايت افراد سازماني ميتوان مورد بررسي قرار خواهد گرفت. اين بخش از صلاحيت مديران به صلاحيت عمومي فرد مدير مرتبط است.
مقدمه
راهبري و مديريت به عنوان يكي از زيرنظامهاي نظام آموزش و پرورش در سند تحول بنيادين بيان شده است. براين اساس بمنظور تببين الگوي مديريت با آموزههاي اسلامي نيازمند چارچوبي است تا برمبناي آن الگو استانداردها، شاخصها و معيارهايي تعيين و در جهت آن آموزش و نظارت شود.
برای تبيين و شناسايي الگوي مدیریت با آموزه هاي اسلامي نیازمند رجوع به مبانی شناختی در نظام اسلامی میباشد که قرآن کریم، نهجالبلاغه و سیره نبوی و امامان مهمترین آنها می باشند. در ساختار مبتنی بر دولت اسلامی نياز است از مدیریت متناسب با ساختار اسلامی استفاده نمود. با توجه به آنکه ساختار نظام دولتاسلامی مبتنی بر سیاستهای تعهدآور دولتاسلامي ميباشد، برای مدیریت مبتني بر اين ساختار نیز لازم است از مولفههای مدیریتی متناسب با سياستگذاريهاي دولت اسلامي استفاده نمود.
از دیدگاه امامعلی(ع) دولت در برابر شهروندان خود تعهداتی دارد که با رویکرد الگوهای رایج در سرمایهداری امکان عملیاتی کردن آن وجود ندارد. این تعهدات شامل حفظ کرامت انسانی، ارتباط با مردم، حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه و تخصیص عادلانه منابع و امکانات و رعایت اولویتها از یکسو و از سوی دیگر افزایش سطح درآمد مردم، گردش سرمایه و جلوگیری از انباشت آن، برقراری امنیت و ایجاد نظم اداری و انضباط اداری و جلوگیری از رانت خواری هستند که همگی از سیاستهای راهبردی حکومت علوی به شمار میآید. بنابراین دامنه تعهداتی که دولت اسلامی در مقابل شهروندان خود دارد طیف وسیعی را شامل میگردد که این تعهدات موجب تحقق حقوق شهروندی میشود که نه تنها دربرگيرنده اعمال روابط انسانی میشود بلکه شامل افزایش کیفیت زندگی در جامعه و افزایش درآمد و سرمایه احاد جامعه نیز میگردد.
قرآن كريم ميفرمايد: تا آنجا كه ممكن است نيروي خود را آماده كنيد[1]. اين نيرو در سازماندهي مديريتي، يعني ايجاد ساختاري كه موجب درونزایی گردد و از مباحث اصلی سياستگذاريهاي جاري با عنوان اقتصادمقاومتي ميباشد. تحقق این مهم نیاز به مدیریتی دارد که با شناسایی ظرفیتهای درونی اعم از مادی و انسانی بتواند مقاومت ساختاری سازمان را افزایش دهد. شناسایی ظرفیتهای درونی از سوی مدیر نیازمند دانش کافی در استفاده از منابع مادی و قدرت تشخیص بالا در بهرهمندی از توانایی متفاوت افراد میباشد. توانایی دانشی مدیر با استفاده از سوابق تحصیلی و توانایی علمی و سوابق كاري وی قابل سنجش است اما برای توانایی دوم مدیر یعنی قوه تشخیص بالا که در قرآن کریم از آن به عنوان فرقان یاد شده است علاوه بر سوابق کاری وی نیازمند ممارست و نظارت درونی است که مفهوم ايمان و پرهيزگاري مدير بيانگر آن است. برای سنجش این وجه از توانایی مدیران جهادی میبایست آنرا در چارچوبي قرار داد كه دين(مرجعيت اخلاقي) آنرا تعريف كرده است.
بنابراین برای تحقق تعهدات دولت اسلامي که در واقع منبعث از دستورات الهی در قرآن کریم و سیره نبوی است، نیازمند دو ویژگی مهم در مدیریت جهادی است؛ وجه اول توانایی مدیر جهادی از نظر توانمندی دانش در جهت افزایش بهرهوری سازمان و کاهش هزینهها و افزایش اثربخشی آن و همچنین توجه به کرامات انسانی و ایجاد روابط انسانی مطلوب با تشخیص شایستگیهای متفاوت انسانها که نیازمند قدرت درونی و تشخیصی مدیر است. در مقاله حاضر به وجوه متفاوت مدیریت با آموزههاي اسلامي پرداخته می شود.
ويژگيهاي مدیریت در آموزه هاي اسلامي
خداوند در سوره بقره آیه 53، راهنمایی حضرت موسی برای قوم خود را بر دو اساس قرار داده است : یکي، داشتن کتاب است. منظور سندي براي راهنمایی می باشد كه بصورت كتابي مستند در اختيار پيامبر از جانب خداوند قرار داده شده است و دیگری لزوم داشتن فرقان یعنی قوه تشخیص حق از باطل. مبحث دوم قدرت تفکر جهادی را برای اداره جامعه تکمیل کننده میداند. در قرآن كريم رسيدن به فرقان كه دومين اصل مهم هدايت برآن بنا نهاده شده است را ايمان و پرهيزگاري ميداند(سوره انفال، آيه29).
در خطبه 42 نهجالبلاغه نيز، آفات شناخت حق و باطل را پیروی هوای نفس ميداند که امام بیش از هر چیز دیگر از ابتلای مردم به آن نگران است، زیرا پیروی از هوی، حجابی در برابر حق است و چشم انسان را بر روی حق و حقیقت می بندد.
بنابراين آنچه كه مبحث مديريت در آموزه هاي اسلامي را از ساير مباحث مديريتي بخصوص مديريت در هزاره سوم جدا ميكند مبحث توانايي مدير در دستيابي به فرقان است. در واقع حلقه مفقوده مديريت هزاره سوم كه بر مفاهيمي چون اعتماد، تعهد، پشتكار، مشاركت، روابط صميمانهو واقعي، حساس به مشكلات كاركنان، مشتري محوري، توانمندسازي كاركنان، كارتيمي، شجاعت، پذيرش مدير از سوي كاركنان و غيره تاكيد دارد تماماً مفاهيم ارزشي هستند كه در نظريههاي مديريت هزاره سوم برروي كاغذ قابليت اجراشدن را دارا ميباشند! اما براي استمرار و پايداري و عملياتي كردن اين مفاهيم نيازمند تغيير مديران از درون خود مدير است تا بتواند بااستفاده از اين تغيير محيط اجتماع و سازمان خود را نيز تغيير دهد. چراكه انسان همواره در معرض خسران[2] قرار دارد .
آنچه در قرآن كريم بهعنوان وجه دوم و تكميلكننده براي مدير از آن تفسير شده است و ميتواند موجب تغيير مدير از درون و در نهايت تغيير محيط اطراف خود گردد، توانايي مدير در دستيابي به قوه تشخيص و فرقان است. در اين رابطه تعبير مبارزه با نفس كه به عنوان جهاد اكبر توسط امامخميني(ره) ارائه گرديد، این موضوع را در ذهن متبادر ميكند که آیا داشتن تفکر جهادی تنها مقابله نظامی با دشمن است در حالیکه مقابله نظامی در شرایطی که در معرض حمله سخت افزاری دشمن قرار داریم قابل اجرا است اما در شرایط حملات نرم دشمن که حمله فرهنگی و نفوذ دشمن پایههای فکری را سست مینماید نیاز است از جهاداکبر که به تعبیر امام خمینی مبارزه با نفس است استفاده نماییم.
بنابراین با توجه به اساسی که در قرآن کریم برای راهنمایی جامعه در نظر گرفته است دو نوع مولفه کلی در مدیریت جهادی باید با یکدیگر ترکیب شود. اول آشنایی مدیران به مستنداتي كه در كتاب آسماني براي راهنمايي بشر نوشته شده است. استفاده از مستندات قرآني و سيره نبوي و امامان براي اداره جامعه و سازمان، دانش مدير را براي اجراي مديريت جهادي افزايش ميدهد. دوم فرقان يا قوه تشخيص كه بصورت مستند در دسترس مدير نيست بلكه با به كمال رسيدن به آن توانايي وي افزايش مييايد.
براین اساس کسی که دارای قدرت بالای تشخیص حق بر باطل است و یا کسی که در مبارزه با نفس خود پیروز است؛ در حالیکه عالم بر مواردي نيست كه در كتاب آسماني براي راهنمايي اشاره شده است را نمیتوان بعنوان یک مدیر جهادی تلقی نمود. از سوی دیگر کسی که از توانایی راهنمايي براساس رهنمودهاي كتاب آسماني برخوردار است درحالیکه در مبارزه با نفس خود ضعیف و سست است را نمیتوان مدیر جهادی نامید.
بنابراین با تعبیری که مقام معظم رهبری از مبحث مدیریت جهادی بیان فرمودند رویکرد جدیدی را در دائرهالمعارف مدیریتی اضافه نمودهاند که سبکهای مدیریتی دیگر از بیان آن عاجز بودند. در حالیکه در سبکهای مدیریتی موجود در کتب مدیریت چارچوبی را برای تفکر مدیر تعریف نمودهاند که اگر مدیر براساس آن چارچوب عمل کند سبک مدیریت خاصی در ذهن متبادر میگردد که منجر به سوددهی کوتاهمدت میشود. در حالیکه مبحث مدیریت جهادی تفکری اقتضایی است که براساس توانمندی روحی و روانی مدیر تبیین میگردد که نه تنها در کوتاهمدت فایده آن مشخص میگردد بلکه چشماندازی را برای برگشت سرمایه مادی و معنوی به جامعه ترسیم مینماید. بنابراین در مبحث مدیریت جهادی تصمیمگیری مدیر، منحصر به خود و سازمان خود نمیگردد بلکه خود را مدیر کلیت جامعه میداند. بنابر این تعبیر مدیر تنها مسئول سازمان خود نیست بلکه مسئول کلیت مواردی است که به سازمان وی وابسته می باشد.
مدیریت جهادی توانایی فرد در استفاده از توانایی تشخیص حق از باطل، تفکر، تجسم فکری و دستیابی به معرفتی درونی است که پیوستگی یا ارتباط با خود، دیگران، اجتماع، جهان هستی را برای فرد مهیا می کند. این شرایط به فرد مدیر کمک می کند هر لحظه هوشیار و حساس باشد.
فردی که دارای خلوص نیت باشد، توانایی کنترل همة اعمال خود را خواهد داشت. مدیریت با این اوصاف توانایی تشخیص خوب و بد را دارد و بدین نحو میتواند از خود در مقابل استرسهای زندگی محافظت نماید؛ به طوریکه منجر به انحراف او از مسیر درست زندگی نشود. لذا مدیریت بدين معنا یک روحیه است که در افراد نهادينه ميگردد و اینگونه نیست که با شعار بتوان آن را تحقق بخشید بلکه همانند دیگر منشها و خلق و خوی بشر، میبایست با تمرین و تکرار ایجاد و نهادینه شود و بهعنوان شاکلة شخصیتی فرد درآید. خلاصه آنکه اگر یک مدیر در حوزة مدیریت تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار گیرد، بیماری کشنده و آفتی مخرب سازمان را فرا خواهد گرفت. برای پیشگیری از رفتار مخرب که سازمان و جامعهای را درگیر خواهد کرد لازم است توانمندی مدیران برای کنترل درونی آنان از طریق شاخصهای پرهیزگاری که در دین تعریف شده است افزایش یابد. بدیهی است که شاخصهای تعریف شدة دینی، چه مواردی که موجب کنترل درونی مدیر میشوند و چه ابزارهای نظارتی بر مدیر، همگام با یکدیگر در پایداری رفتار مدیران سازمانها مؤثر خواهند بود.
تبيين ويژگي ايمان و پرهيزگاري با بهره گيري از حكمت 31 نهجالبلاغه
همانطور كه قبلاً اشاره شد در قرآن كريم رسيدن به فرقان كه دومين اصل مهم هدايت برآن بنا نهاده شده است را ايمان و پرهيزگاري ميداند(سوره انفال، آيه29). از سوي ديگر شناخت پايههاي ايمان و پرهيزگاري از سوي اميرالمومنين علي(ع) 16 شاخص معرفي شده است كه ميتواند به عنوان معيارهايي براي شناسايي مديران از آنها بهره برد. بعبارتي اين معيارها در كنار علم و دانش مديريتي ميتواند شاخصهايي براي ارزيابي عملكرد مديران باشد.
شاخص هاي 16 گانه را اميرالمومنين در قالب 4 بعد صبر، يقين، عدل، جهاد تعيين كرده است و براساس اين ابعاد چهارگانه پرهيزگاري 16 شاخص براي آن در نظر گرفته است(نهجالبلاغه، حكمت 31) كه عبارتند از:
صبر: شوق، ترس، زهد انتظار
يقين: بينش هوشمندانه، تفسير حكيمانه، پند گرفتن از زمان، معرفت و شناخت سنت پيشينيان
عدل: فهمي ژرف انديش، دانشي عميق و به حقيقت رسيده، نيكو داوري كردن، در بردباري استوار بودن
جهاد: امر به معروف، نهي از منكر ، راستگويي در هر حال، دشمن داشتن فاسقان.
براي هريك از شاخصهاي 16 گانه معيارهايي براي مديران به فراخور سازماني كه در آن مشغول است ميتوان طراحي كرد كه چارچوبي براي رفتار سازماني مديران با آموزههاي اسلامي در سازمان محسوب گردد.
نتیجهگیری
در تئوريهاي رايج غربي كه در كتب مديريت ديده مي شود اساساً مديريت را تركيب بين علم و هنر ميدانند. براين اساس وظيفه مدير در عين آنكه افزايش توانمندي خود براي حل مسائل جامعه ميباشد؛ هنر استفاده از علم خود به اقتضائات محيطي ميباشد. اما آنچه كه در اين تعريف از آن غفلت شده، توانايي مدير در افزايش قدرت تشخيص خود ميباشد. بعبارتي آنچه كه در آيه كريمه 53 از سوره بقره در هدايت جامعه توسط حضرت موسي(ع) بيان شده است دو ويژگي را براي هدايت بشر مورد توجه قرار داده است اول كتاب و يا دانشي است كه توسط خداوند اعطا شده است و دوم فرقان و يا قوه تشخيص ميباشد. در قرآن كريم رسيدن به فرقان كه دومين اصل مهم هدايت برآن بنا نهاده شده است را اصل ايمان و پرهيزگاري ميداند(سوره انفال، آيه29). بنابراين آنچه كه در تئوريهاي رايج مديريت براي اداره جامعه از آن غفلت شده است پرهيزگاري مدير است كه با نظارت مرجعيت اخلاقي ميتوان بر پرهيزگاري مدير نظارت مستمر داشت.
اين تمايز بيانگر اصل مهمي است كه نظام اسلامي را از نظام غربي متمايز مينمايد و آن اصل جدايي دين از سياست ميباشد. براساس اين اصل تئوريهاي مديريت رايج در محافل غربي با پذيرش اصل جدايي دين از سياست تئوريهاي مديريت را ترسيم و شاخصهايي را براي اجراي آن مشخص نموده اند. اما آنچه كه مديريت جهادي را از آنها متمايز مينمايد تاكيد بر چارچوبهاي ديني و نظارت بر عملكرد مدير از اين طريق است كه پرهيزگاري مدير را موجب ميگردد. ايمان و پرهيزگاري مدير تقويتكننده اصل فرقان(قدرتتشخيص) مدير ميگردد كه از وجوه هدايت افراد از منظر قرآن كريم ميباشد.
اثربخشي و كارايي هر سازمانی؛ مستلزم ساختاری است که برای آن ترسیم شده است و نوع مدیریتی که برای ساختار اعمال می شود نيز اساساً به نظريه سياسي حاكم بر جامعه وابسته است. براين اساس در حكومت جمهوري اسلامي كه اساس سیاستهای خود را بر مباني شناختي برگرفته از آموزههاي قرآني و سيره نبوي و امامان بنا نهاده است نیازمند نگاه مدیریتی متناسب با آن سیاستها است بنابراین نيازمند مديريتي انعطافپذيراست كه شناسایی مولفههای مدیریت جهادی ميتوانند نقش عمدهاي در تحقق سیاستهای ترسیم شده در الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني ایفا کند.
لذا براساس شناسايي پايههاي ايمان و پرهيزگاري كه اميرالمومنين علي(ع) در حكمت 31 معرفي نموده اند ميتوان براي تبيين ميزان توانايي در قوه تشخيص مديران از چهار بعد صبر، يقين، عدل، جهاد در ارزيابي رفتار مديران در سازمان ها بهره برد. بر مبناي اين چهار مولفه اميرالمومنين علي(ع) 16 شاخص را براي شناسايي پايههاي ايمان برشمرده كه عبارتند از:
شوق، ترس، زهد انتظار، بينش هوشمندانه، تفسير حكيمانه، پند گرفتن از زمان، معرفت و شناخت سنت پيشينيان، فهمي ژرف انديش، دانشي عميق و به حقيقت رسيده، نيكو داوري كردن، در بردباري استوار بودن، امر به معروف، نهي از منكر ، راستگويي در هر حال، دشمن داشتن فاسقان.
بنابراين معيارهاي ارزيابي عملكرد مديران در سازمانها را براساس شاخصهاي 16 گانه ميتوان براي هر سازماني تبيين نمود و مورد ارزيابي و شناسايي قرار داد.
با توجه به اینکه مدیریت اسلامی از مبانی غنی برخوردار است و دستاوردهای حاصل از هشت سال دفاع مقدس و جهاد سازندگی تجارب عملیاتی و کارکردی مطلوبی را در اختیار قرار داده است و با عنایت به خلأ معنویت در ساختار و محتوای مدیریت غربی که تناقص مشهودی را در کارکردهای مدیریت خود بهجا گذاشته، نیاز است دانش ضمنی حاصل از این مبانی و تجارب را به دانش آشکار تبدیل کنیم و با تبدیل آن به بانک اطلاعاتی، از ظرفیتهای بالقوة مدیریت استفاده نماییم.
[1] – و العصر ان الانسان لفى خسر الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر(سوره عصر)
[2] – واعدوا لهم ما استطعتم من قوه