آسیب شناسی آموزش مجازی از طریق بستر شبکه شاد در دوره کرونا-بخش آخر

نگاهی تحلیلی و مستند بر پایه تجربیات یک دانشجومعلم

6. عدم ارتباط مستقیم بین معلم و دانش آموز

مدرسه روابط انسانی را که موجب ایجاد تعادل فکری در فرزند میشود ترغیب میکند و به دانش آموزان این احساس را می دهد که متعلق به گروه معینی هستند و در این گروه نقش مهمی دارند. در کلاسهایی که در آن روابط انسانی درست وجود دارد، محیط مطلوبی ایجاد میکند که دانش آموزان در آن شکوفا میشوند و معلم که بیش از هر شخص دیگری در ایجاد روابط انسانی نیکو مؤثر است، باید به گونه ای باشد که درسایه تعادل احساساتی خویش، با دانش آموزان تفاهم پیدا کند. معلم باید بتواند ارتباطی سالم و دو طرفه برقرار نماید، تا سبب تبادل افکار و احساسات شده و در قبال آن به انتقال مفاهیم و دانش مورد نیاز دانش آموزان بپردازد و آنها را در فرآیند یادگیری راهنمایی نماید.

پژوهشهای گستردهای در این زمنیه انجام شده و هر یک از آنها بعدی از ابعاد این همدلی و اشتیاق را در کلام و رفتار معلم ها نشان میدهد . بررسی ها در دانشگاههای کشور فنلاند نشان میدهد رفتار مثبت و سازنده معلم به مراتب نقش مهمتری در موفقیت تحصیلی دانش آموزان ایفا میکند و حتی بیش از امکانات آموزشی و کمک درسی و حتی اندازه کلاس و تعداد شاگردان روی یادگیری دانش آموزان موثر است یکی از مهمترین عواملی که موجب میشود نظام آموزشی فنلاند در برنامه ارزیابی تحصیلی دانش آموزان ( بر اساس نتایج آزمون پیزا ) در صدر جهان قرار گیرد همین روابط مثبت و خوب بین معلم و دانش آموزان است زیرا دانش آموزان همیشه احساس میکنند در کلاس مورد پذیرش هستند و معلم ها با رویی گشاده با آنها روبه رو میشوند، احساس همدلی و درک متقابل بین معلم و دانش آموز در سطحی بالا قرار دارد و این نه تنها عاملی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان است بلکه حتی میزان مشارکت اجتماعی دانش آموزان در فعالیتهای فوق برنامه مدرسه، کارهای گروهی و حتی رابطه با همسالان را نیز بهبود می بخشد .

همچنین بسیاری از معلمان رفتار خود را در کلاس ناشی از تجارب بدست آمده در طول سالها آموزش و پرورش دانش آموزان میدانند. یعنی همانطور که دانش آموز در حال یادگیری و تجربه مطالب جدید است معلمان نیز در حال کسب تجارب جدید و ارتقا خود هستند تا در شرایط و کلاس های دیگر مورد استفاده قرار دهند پس این ارتباط هم برای دانش آموز بسیار مفید بوده هم برای معلم ، خلاء این ارتباط در آموزش مجازی کاملا احساس میشود. و باید برای رفع آن برنامه ای دقیق طراحی شود .

کاهش ارتباط مستقیم بین معلم و دانش آموزان در آموزش مجازی باعث آسیب به تحصیل دانش آموزان خواهد بود و موجب میشود که معلم درک و شناخت درست و حقیقی از دانش آموزان خود و سطح علمی آنها به صورت جداگانه و فرد به فرد نداشته باشد . شناختی که معلم در این شرایط آموزش مجازی کسب می کند صرفا از روی چند ارزشیابی است و یک شناخت کلی نسبت به کل کلاس است نه یک شناخت فردی . بعنوان مثال در مطالعاتی که در دوره کارورزی 2 داشتم به منظور رفع اشکال برای یکی از دانش آموزان برای جمع آوری اطلاعات برای طراحی فعالیت یاددهی – یادگیری مناسب متوجه شدم علت اصلی ضعف درسی دانش آموز علاوه بر قدرت یادگیری پایین در دانش آموز ، عدم ارتباط مستقیم او با معلم نیز بوده است چرا که معلم راهنما توانایی پایین او در یادگیری را به سبب عدم ارتباط مستقیم شناسایی نکرده بود و با صحبت هایی که با معلم داشتم از این موضوع در رابطه با آن دانش آموز اطلاعی نداشت.

میتوان نتیجه گرفت این برقراری ارتباط موثر بین معلم و دانش آموز در شرایط غیر حضوری و مجازی آموزش های خاص خود را می طلبد و باید در این زمینه پژوهش ها و راهکار هایی ارایه شود. چرا که همانطور که بیان شد این ارتباط بین معلم و دانش آموز در شکوفایی استعداد ها و و تبادل احساسات بین معلم و دانش آموز و البته درک بهتر معلم از دانش آموزان خود نقش بسیار موثری دارد.

7. عدم سازمان دهی مطالب در ذهن یادگیرنده

 مهمترین عامل بهبود بخشیدن به حافظه و کاستن ازمیزان فراموشی سازمان دادن به محتوای حافظه ومعنی دارکردن مطالب یادگیری است. بنابراین معلم باید بکوشد تاموضوعهای مختلفی راکه آموزش می دهد به طور منطقی سازمان دهد و آنها را به مطالب معنی دارتبدیل کند . بر طبق نظر آزوبل یادگیری زمانی معنی دار است که دانش آموز بتواند بین آموخته های جدید و قبلی خودش ارتباط برقرار کند و آن ها را در یک سازمان مشخص سازماندهی کند. هم چنین  در نظریه یادگیری معنی دار کلامی آزوبل شمول زوالی عبارت است از زوال هویت و استقلال مطالب یادگرفته شده به مرور زمان که به منظور کاستن از بار حافظه و افزایش کارایی سازمان شناختی که در ذهن ایجاد میشود. به همین دلیل فاصله زمانی زیاد بین مباحث یک درس موجب عدم این سازماندهی و عدم معنی دار شدن یادگیری  و البته زوال مطالب یادگرفته شده میشود. در دوره کارورزی 2 در کلاس یازدهم ریاضی مدرسه صنایع پوشش مشاهده شد که در دومین جلسه بعد از عید که ارزشیابی مبحث سینتیک از دانش آموزان به عمل آمد اکثر دانش آموزان حتی آنهایی که از نظر تحصیلی در سطح بالایی قرار داشتند نتوانستند نمره مطلوبی کسب کنند. در حالیکه همان دانش آموزان در امتحان میان ترم آخر سال که تقریبا چهار هفته بعد برگزار شد نتایج بسیار مطلوبی کسب کردند این مشاهدات نشان میدهد که نمره پایین دانش آموزان به علت عدم توانایی آنها نبوده بلکه علت اصلی این بوده است که 50 درصد مبحث سینیتیک قبل و 50 درصد آن بعد از عید تدریس شده بود و هم چنین در جلسه بعد از عید مرور مناسبی بر بخش اول تدریس که قبل از عید ارائه شده بود ، توسط معلم انجام نگرفت در نتیجه این عدم پیوستگی موجب عدم سازماندهی مناسب یادگیری مبحث در ذهن دانش آموزان شده که در نهایت موجب نقص یادگیری آن مبحث شده بود.

با توجه به مطالعات و پژوهش های انجام شده در این مقاله نظام آموزشی ایران هنوز آمادگی کامل برای ورود به آموزش مجازی را نداشت اما شرایط ایجاد شده و به وجود آمدن پاندمی کرونا در سراسر جهان ازجمله ایران نظام آموزشی کشور را وارد مرحله جدیدی کرد .در ابتدا مشکلات بسیاری وجود داشت اما بعد از مدتی با سرمایه گذاری در بخش های درست مانند متمرکز کردن آموزش مجازی در یک پلتفرم داخلی ( شبکه ملی شاد) و تهیه موبایل و تبلت برای برخی دانش آموزان مناطق نیازمند و افزایش پهنای باند اینترنت از سوی وزارت ارتباطات موثر و مفید واقع شد. اما این اقدامات برای رساندن آموزش مجازی به حداکثر بازدهی کافی نیست . همانطور که برطبق نظریه لایه بندی راجز بیان شد اولویت اول ایجاد زیر ساخت های مناسب و در اولویت های بعدی آموزش معلمان و ایجاد روش های نوین آموزش و البته فرهنگ سازی آموزش مجازی و ایجاد نگرش مثبت نسبت به آموزش مجازی در بین خانواده ها و معلمان و دانش آموزان است. تاکنون تنها اهداف مورد توجه آموزش و پرورش کشور عمدتا اولویت اول بوده که آن هم تاحدودی به وقوع پیوسته است و مشکلات زیادی در آن دیده میشود بعنوان مثال میتوان به ضعیف بودن سرور های شبکه شاد ، عدم توسعه شبکه شاد متناسب با نیاز های برخی دروس ، عدم ایجاد بخش امتحانات و ارزشیابی در شبکه شاد و مشکل پهنای باند اینترنت در برخی مناطق کشور اشاره کرد.

باید دقت کرد که آموزش مجازی یک زنجیره به هم پیوسته است و نقص در یک قسمت این زنجیره طبعا بقیه بخش ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد بعنوان مثال اگر نظام آموزش مجازی ایجاد شود که تمام چالش های بیان شده را رفع کند اما به اصل مهم فرهنگ سازی توجهی نکند این زنجیره بازدهی کافی را نخواهد داشت و موجب رشد استعداد ها و توانایی های دانش آموزان نخواهد شد. بنابراین تمام مشکلات و اولویت های بیان شده مهم است و باید طی برنامه ای دقیق از سوی وزارت آموزش و پرورش و با رعایت حق تقدم تمام مشکلات برطرف شود.

نکته دیگر در رابطه با ماهیت نظام آموزشی مجازی است ، آموزش مجازی ذاتا آموزش دارای انعطاف پذیری است چناچه طبق مطالعاتی که کیم بر روی بزگسالان به منظور بررسی انگیزه شان از آموزش الکترونیکی انجام داد به یک نتیجه بسیار مهم دست یافت ، جواب مشترک بزگسالان ، انعطاف پذیری آموزش مجازی بود . بر طبق پژوهشها دو کارکرد مثبت آموزش مجازی : تعمیم عدالت آموزشی و شکسته شدن حصار( انعطاف پذیری ) بیان شده است. بنابراین از این مطالعات میتوان هدف آموزش مجازی « آموزش در همه جا برای همه کس » را نتیجه گرفت که این هدف دو نتیجه مهم یعنی انعطاف پذیری و البته عدالت آموزشی را در آموزش مجازی نشان میدهد اما برای آنکه این اهداف محقق شود نیازمند رفع چالش ها است . اگر چالش های بیان شده رفع نشوند آموزش مجازی نتایج عکس ماهیت خودش را خواهد داد و منجر به بی عدالتی اموزشی و عدم انعطاف پذیری و در نهایت عدم رضایت مخاطبان خود خواهد شد. و این امر بازدهی آموزشی را به شدت کاهش میدهد و نوعی مقاومت در برابر آموزش مجازی ایجاد میکند.

نکته دیگر نوع نگرش مدیران در رابطه با نظام آموزشی است . قبل از اینکه تلاشی در جهت رفع مشکلات صورت پذیرد باید نگرش مدیران نسبت به آموزش مجازی و نظام آموزشی تغییر یابد. هر چه تلاش و هزینه بیشتری در نظام آموزشی صرف شود نتیجه اش ایجاد جامعه مترقی و روبه کمال در آینده است که میتواند از تمام ظرفیت ها و استعداد های خویش حداکثر بهره را ببرد و بیشترین بازدهی را داشته باشد اما اگر به نظام آموزشی بی توجهی شود و  تصمیمات اشتباهی از سوی مدیران اتخاذ شود یا صرفا با روش تجربه و خطا،  آموزش مجازی را در کشور استقرار دهند، آسیب های پیش بینی شده بروز خواهد داد و نه تنها دانش آموزان بلکه زندگی اجتماعی ، جامعه آینده را تحت تاثیر قرار خواهد داد و نتیجه اش جامعه ای است که نمیتواند از حداکثر توانایی خود استفاده کند زیرا آموزش ندیده یا استعداد های افرادش به درستی شناسایی نشده و پرورش نیافته است . بنابراین نوع نگرش مدیران نسبت به آموزش و نظام آموزشی باید تغییر کند. این تغییر نوع نگرش در راستای حمایت و رفع موانع بر سر راه آموزش مجازی نیز بسیار موثر خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *