نقش تعصب ملی در تحقق جهش تولید

رهبرانقلاب در فرمایشات اخیرشان پیرامون جهش تولید نکته ای را اشاره کردند که من با توجه به مضمون ازش با عنوان حس شریف ملی و یا تعصب ملی نام می برم و اون توجه دادن عموم مردم به ارج گذاشتن به تولید داخل و خرید تولیدات داخلی است ، حضرت آقا با دقت ضمن اشاره به واردات و قاچاق به عنوان عوامل بازدارنده تولید قریب به این مضمون فرمودند تا زمانیکه که مردم به خرید کالای های ساخت خارج رغبت نشان بدهند قاچاق هم با لطایف الحیل وجود خواهد داشت .
این مقوله نکته بسیار دقیقی است ، یک دوره ای یکی از ابزار های قدرتمند ملت ما و نیز غالب ملل شرق در رویارویی با سلطه گران ،ا بزار تحریم بود ، تحریم تنباکو توسط مرحوم میرزای شیرازی وبه کار بستن آن توسط آحاد مردم از آن چنان قدرتی بر خوردار بود که سلطان وقت با خفت مجبور به لغو آن شد ، رویه ای که بعد ها توسط گاندی در هند دنبال شد و انگلیس را مستاصل کرد ، جک استراو در کتاب کار کار انگلیس است می گوید شیوه ای که گاندی به کار برد و در همه دنیا به نام او شناخته شد ، شیوه ای بود که ایرانی ها قریب به یک قرن پیش به کار بسته و نتیجه شگفت اوری گرفته بودند ، از مطلب دور نیافتاده و به موضوع بر می گردم و آن نقش آموزش و پرورش در ایجاد و تقویت و بار آوری این احساس شریف وطن دوستی و علقه سازنده ملی است ، واقعیت این است که این احساس شریف در بین ملت ما ناقص پرورش یافته است ، یعنی در حوزه هایی مانند استقلال جغرافیایی و تمامیت ارضی مردم ما انصافا خوب عمل می کنند ولی در حوزه های دیگر مانند حوزه فرهنگ عمومی نمره عالی نداریم ، البته این معنا ریشه دار هم هست ، مثلا به ندرت می شود کشوری را پیدا کرد که اسامی فرزندان خود را از نام ویرانگران سرزمین خود وام گرفته باشند ، اما ما چرا ؟ هنوز هم هستند کسانی که نام اسکندر ، چنگیز و تیمور را برای فرزند خود می گزینند ؟ و جالب تر اینکه عده ای پا فراتر گذاشته اسکندر را مصداق ذی القرنین قرآن معرفی کرده اند ولو به احتمال ، خدا رحمت کند مرحوم علامه طباطبایی را که گفت اگر بنا بر احتمالات باشد ، احتمال اینکه مصداق ذی القرنین کورش باشد بیشتر و اولی تر از اسکندر است ، این سهل انگاری در فرهنگ عمومی به قدری عمیق است که بر اساس شنیده ها چند سال پیش مسئولی از مسئولین رسمی جمهوری اسلامی زیر تندیس اسکندر در یونان عکس یاد گاری گرفته بود !!البته در صورت صحت که امیدوارم اشتباه شنیده باشم ، این سهل انگاری پیش تر ها در حوزه پزشکی هم متاسفانه بسیاررایج بوده تا جایی که برخی از پزشکان ایرانی برای جلب اعتماد مردم لباس اطبای مسیحی را به تن می کرده اند !! ماجرا به اقتصاد که می رسد پر رنگ تر می شود تاجایی که همین امروز تولید کنندگان ایرانی برای جلب توجه واعتماد خریدار ایرانی کالای تولید ی خود را مارک خارج زده و به بازار عرضه می کنند !! حال سوال این است که چرا ؟ سئوال مشخص تر این که آموزش و پرورش و دانشگاه و سایر بخش های فرهنگی اثر گذار کجای این ماجرا ایستاده اند ؟ چه کار می کنند ؟ چه کار نمی کنند ؟ اساسا این گونه مقولات که اتفاقا خیلی هم اثر گذار است و استقلال همه جانبه و عمقی و پایدار کشور در گرو آن است چه میزان در جفرافیای آموزشی و پرورشی ما جلالت دارد ؟ علی ایحال از سروران می خواهم اگر مثل من می اندیشند و این ضعف را در کشور واقعی می پندارند مقداری روی مقوله تامل کرده و با طرح نقطه نظرات خود اولا موضوع را پرورش ثانیا در حددتوان در رفع کاستی حد اقل در حد جا انداختن نظری نقیصه اقدام نمایند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *