سال‌های بحران نیروی انسانی در آموزش و پرورش فرا رسید

گروه فرهنگی خبرگزاری رسانه معلم، فیروز رضایی قائم‌مقام كانون تربیت اسلامی استان آذربایجان شرقی یادداشتی را با عنوان «كمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش را جدی بگیریم» در اختیار این خبرگزاری قرار داده است:

سال‌های بحران نیروی انسانی در آموزش و پرورش فرا رسیده است، این بحران از سال‌ها پیش شروع شده بود اما از سال تحصیلی پیش رو بیش از پیش چنگ دندان نشان می‌دهد.

 این هنوز آغاز كار است و سال‌های آتی اوضاع به شدت بدتری از حیث نیروی انسانی در انتظار آموزش و پرورش است. به یك معنی می‌توان گفت این بحران موج‌های نخستین،  پژواك گفت‌وگوهای سست پایه و اظهارنظرهای غیر دقیق وزیر پیشین آموزش پرورش است كه امروز به گوش می‌رسد.

  سر آغاز این بحران بر می‌گردد به روزهایی كه آقای فانی وزیر وقت آموزش و پرورش با چشم فروبستن به روند تحولات آموزش پرورش از حیث اعداد و ارقام دانش‌آموزان در راه، اعداد وارقامی كه نیم نگاهی به هرم سنی جمعیت آن را  برملا می‌كرد و نیز از حیث نیروی انسانی و فرایند ورود وخروج آن، مرتب از مازاد نیروی انسانی سخن می‌گفت، آن هم نه با انسجام كه با پریشان‌گویی، اعداد و ارقام متفاوتی از نیروی انسانی مازاد مطرح می‌كرد.

ایشان یك جا از 250 هزار نیروی مازاد حرف می‌زد و با قاطعیت راه برون رفت از مشكلات آموزش و پرورش را كاهش 250 هزارنفری پرسنل آموزش پرورش و تقلیل آن از یك میلیون به 750 هزار نفر می‌دانست و در جای دیگر بدون تغییر مبانی و آمارهای پایه مانند تعداد دانش‌آموز و نظام بندی موجود، حرف از 200 هزار نیروی مازاد می‌زد و بر این باور بود كه  با 800 هزار پرسنل، آموزش و پرورش به خوبی اداره می‌شود.

از سوی دیگر اینكه سازمان‌­های مسؤول تأمین مالی آموزش و پرورش مانند برنامه و بودجه و دیگران این گونه سخنان تقلیل‌گرایانه از مسؤولین آموزش و پرورش را در هوا می‌زدند و در مسیر فرار از ایفای وظیفه در قبال آموزش و پرورش به آن­ها استناد می‌كردند.

جالب این است كه پریشان حالی در رابطه نیاز آموزش و پرورش به نیروی انسانی همچنان ادامه دارد؛ برای نمونه در رابطه با كمبود نیروی انسانی در سال تحصیلی پیش روی، اعداد متفاوتی اظهار و اعلام می‌شود؛ آقای وزیر در فروردین 97 طی نامه‌ای با عنوان معاون اول ریاست جمهوری، كمبود 84 هزار معلم را برای شروع سال تحصیلی قطعی اعلام می‌نماید.

مسؤول مركز نیروی انسانی وزارت در اوایل اردیبهشت 97 كمبود نیروی انسانی برای سال تحصیلی آتی را 116 هزار نفر اعلام و راه‌های تأمین آن را نیز بر می‌شمارد؛ ایشان قریب یك هفته بعد از كمبود 300 هزار نفری سخن گفته و باز راه‌های جبران آن را بر می‌شمارد؛ از جمله وعده می‌كند كه 194 هزار از این كسری را از مسیر تعدیل شاخص‌ها بر طرف می نمایند كه جای تأمل فراوان دارد.

 آنچه در این بین اهمیت دارد این است كه آموزش و پرورش نه تنها از مجاب كردن مسؤولین بالا دستی برای تأمین نیروی مورد نیاز دستگاه تعلیم و تربیت كشور ناتوان است بلكه از برآورد دقیق نیاز این دستگاه به نیروی انسانی نیز عاجز است و این  خود به یكی از دلایل بی‌مهری تأمین كنندگان منابع آموزش پرورش تبدیل شده است؛ هر چند این گونه بهانه‌ها از مسؤولیت آنان نمی‌كاهد و مسؤولین  بالا دستی وظیفه دارند فارغ از این مباحث، جدول تراز نیروی انسانی آموزش و پرورش را تنظیم و با پرهیز از فرصت سوزی نسبت به تأمین به موقع نیروی‌های كیفی از بروز  بحران در ساحت تعلیم و تربیت كشور پیشگیری كنند.

 این همه پریشان‌گویی در حوزه نیروی انسانی آموزش و پرورش  از كجا نشأت می‌گیرد؟ جواب خیلی ساده است، عدم تفاهم روی شاخص‌ها؛ شاخصی مانند نسبت  معلم به دانش‌آموز و نسبت معلم به نیروهای پشیبانی،  آشكار نبودن این دو عدد با توجه شرایط اقلیمی، سرزمینی و پراكندگی جمعیت و نیز شرایط فرهنگی كشور زمینه‌ساز این سوء تفاهمات است و بستری شده برای گفت‌گوهای انشایی غیرقابل صدق و كذب.

از این روی هر كسی از ظن خود برای این نسبت‌ها عددی را تخصیص داده و بر اساس آن عدد خود ساخته نیروی انسانی را بر آورد می‌كند و با مقایسه آن با وضع موجود نسبت به مازاد یا كمبود نیروی انسانی اعلام نظر می‌كند؛ اندك تأمل روی بر آورد رئیس مركز نیروی انسانی و اعلام كسری حداقل 300 هزار نفر در مهر 97 و اعلام مازاد 250 هزار نفری آقای فانی، با لحاظ اینكه هر دو بزرگوار متعلق به سپهر فكری واحد هستند و معد و معین همدیگرند و اینكه درطول این چند سال اتفاق زیاد و غیر قابل پیش بینی رخ نداده ، پس منشأ اختلاف با دامنه‌ای به این  عظمت  چیست؟ اختلاف بر آورد این دو، عدد كمی نیست كه بشود از آن اغماض كرد.

اختلاف برآورد 550 هزار نفری عدد كمی نیست ؛ با وجود اینكه صاحب این قلم برآورد آقای چهاربند را دقیق‌تر و نزیك‌تر به واقعیت‌های آموزش پرورش ایران می‌داند و مفروضات ایشان را كارشناسانه‌­تر ارزیابی می‌كند، علی رغم این بر این نظر است كه توافق همه شركای تصمیم‌گیر، خصوصا مداخله مجلس با مباشرت كمسیون آموزش و تحقیقات و شورای عالی انقلاب فرهنگی حداقل روی شاخص‌های مذكور می‌تواند این داستان بی حاصل و فرسایشی و در عین حال فرصت سوز را برای همیشه از میان بر داشته و مسؤولیت‌ها را روشن و قصور و تقصیرهای احتمالی را آشكار نماید.

 همانگونه كه اشاره گردید دلسوزان و آگاهان بر روند تغییرات آمارهای پایه آموزش و پرورش از حیث نیروی انسانی و دانش‌آموز و با پیگیری و پایش گفت‌وگوهای آقای فانی، این روزها را پیش بینی و دلسوزانه هشدار می‌دادند؛ صاحب این قلم به یاد دارد كه در آن ایام با یادداشت‌های متعدد این معنی كه رویكرد وزیر آموزش وپرورش در میان‌مدت به سوی انحلال كمی و در دراز مدت به  سوی انحلال كیفی پیش می‌برد را مرتب یاد‌آور می‌شد.

علی ایحال با كمال تأسف آن روز فرا رسیده و امسال بنا به اعلام بالاترین مسئول حوزه برنامه‌ریزی و نیروی انسانی، آموزش و پرورش با كسری 300 هزار نفری نیروی انسانی به استقبال سال تحصیلی 98 -97 رفت ، البته همانگونه كه اشاره شد ایشان وعده كرد با اعمال سیاست مدرسه محور! 194هزار نفر از این كسری را با تعدیل شاخص‌ها و 106 هزار نفر را از طریق استمرار خدمت در آستانه باز نشستگی، حق التدریس، سرباز معلم و برون سپاری جبران نمایند؟!!

 تعدیل شاخص‌ها ؟!! مفهوم تعدیل شاخص‌ها چیست؟  مفهوم ساده تعدیل شاخص‌ها كاهش كیفیت است، كدام شاخص ها را می‌خواهند تعدیل كنند؟ محتمل‌ترین و نیز عملی‌ترین آن، افزایش تراكم دانش آموزی است؛ آثار افزایش این شاخص بر كیفیت آموزش و پرورش آشكارتر از آن است كه نیاز به گفت‌وگو باشد؛  بخش دیگر این تعدیل متوجه كاهش نیروهای تخصصی و پشتیبانی كننده كلاس تعلیم و تربیت در داخل مدرسه است،  این تعدیل عناوینی مثل معاونت‌های مختلف مدارس و نیروهای تخصصی مانند مشاوره وپرورشی را هدف گرفته و اتفاقاً كلیت مدرسه را در ایفای مسؤولیت‌های خطیر خود تضعیف می‌نماید.

آن 106 هزار نفر هم در میدان عمل محقق نمی‌شود چرا كه بر اساس پیش‌بینی و نیز اطلاع از گفت‌وگوهایی كه در بین نیروهای در آستانه بازنشستگی رد و بدل می‌شود كمتر كسی آماده است بازنشستگی‌اش را به تأخیر بیندازد و از این آیتم، دست آموزش و پرورش به چیزی بند نمی شود، سرباز معلم هم حداكثر با اندكی اختلاف و البته اختلاف غیرمعنی‌دار درجا می‌زند ، بنابر عمده بار متوجه به اصطلاح تعدیل شاخص‌ها و برون‌سپاری است.

تعدیل شاخصه‌ا مفهومش معلوم و برون سپاری از آن هم روشن‌تر، هردو این ها دو تیغه یك قیچی اند كه كیفیت آموزش و پرورش را نشانه می روند.

اما آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی؛ در این میان اوضاع نیروی انسانی آذربایجان شرقی وخیم‌تر از متوسط كشوری است؛ بر اساس آمار اعلامی از سوی مسؤولان، آموزش و پرورش استان در سال تحصیلی آتی با 41672 نفر نیروی انسانی می‌خواهد به 757900 دانش‌آموز خدمات آموزشی و پرورشی ارایه كند، به عبارتی نسبت نیروی انسانی در اختیار به دانش اموز 1 به ۱۸.۱۹ است این در حالیست كه همین نسبت در كل كشور در زمان مشابه عدد 1 به ۱۴.۴۳ را نشان می‌دهد و همین شاخص از عمق بحران نیروی انسانی در آموزش و پرورش آذربایجان شرقی خبر می دهد.

روی این اصل نسبت كاركنان پشتیبانی به معلمان سر كلاس در كشور قریب 40 به 60 است اما این نسبت در آذربایجان شرقی 25 به 75 است؛ مفهوم این عدد این است كه ظرف تعدیل شاخص‌ها در آذربایجان شرقی نه تنها پرشده بلكه سر ریز كرده است و باید برای این استان و احتمالاً استان‌های مشابه نسخه جداگانه‌ای پیچیده شود.

از طرفی بر اساس آمارهای جمعیتی، استان آذر بایجان شرقی به صورت طبیعی حدود 5 درصد دانش‌آموزان كشور را در خود جای داده است و قاعدتاً باید همین درصد از  نیروهای انسانی كشور داشته را باشد كه آمار، خلاف آن را می‌گوید بر اساس این نسبت استان آذربایجان شرقی می‌بایست از  46400 نفر نیروی انسانی  برخوردار می‌بود اما همانگونه كه اشاره شد از 41672 نفر نیرو بهره‌مند است  یعنی به نسبت جمعیت دانش‌آموزی به اندازه 4728 نفر از متوسط كشوری فقیرتر است و بر وزارت آموزش و پرورش است كه در تخصیص آتی نیروی انسانی، در راستای عدالت آموزشی و پرورشی كسری آذربایجان شرقی و استان‌های مشابه را جبران نماید و از نمایندگان مردم آذربایجان شرقی در مجلس شورای اسلامی نیز انتظار می‌­رود این مهم را پیگیری نمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *