کم نیستند افرادی که در آستانه یک تصمیم یا انتخاب، با خوش بینی فردی را برای شراکت درکار اقتصادی یا تشکیل زندگی ویا برای نمایندگی یا ریاست جمهوری یا سپردن مسئولیتی مهم برمی گزینند اما وقتی پای عمل درکار می آید، جز امیدی برباد رفته و محاسبه ای شکست خورده چیز دیگری بدست نمی آورند! کمترین نتیجه گیری از چنین تجربه هایی، ریشه یابی علل محاسبه نادرست ما و همچنین دلایل ناکارآمدی و یا انحراف انتخاب شدگان، از اهدافی که برای جلب اعتماد انتخاب کنندگان ترسیم کرده بودند، است.
عبرت گیری از سهل انگاری وساده اندیشی خود درمحاسبه صلاحیت وصداقت وامانت داری وپاکی انتخاب شدگانی که می خواهیم سرنوشت یک زندگی یایک کشوریا یک ملت را به او بسپاریم ، اقتضا دارد که به عناصر مؤ ثر در شکل گیری شخصیت افراد بیندیشیم وآن را در دو زیر ساخت اساسی جستجو کنیم.1-شایستگی های ذاتی(شخصیتی ومنشی) 2- شایستگی های اکتسابی.
ظرفیت‌های ذاتی که تحت تاثیر وراثت وشایستگی های پدرومادر ونظام تربیتی خانواده قرار دارد به اندازه ای مهم است که می تواند یافته های اکتسابی را نیزتحت الشعاع قالب وشاکله (1)خود قراردهدمثل دانشمندی که
به دانش خود عمل نمی کند یا پزشکی، که طمع ورزی علم واخلاق اش را به حاشیه می راند. شاید به همین دلیل امیر المؤمنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر نخعی درتعریف معیار های شناسایی و گزینش مدیران وکارگزاران، شایستگی های ذاتی وشخصیتی رابیشتر مورد تأکید قرار می دهند(2)ومی فرمایند:
«کارگزاران دولتی را ازمیان مردمی باتجربه وباحیا ازخاندانهای پاکیزه وباتقوایی که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن زیرا اخلاق آنان گرامی تر وآبرویشان محفوظ تر و “طمع ورزی” شان کمتر و
آینده نگری آنان بیشتر است».
اماشایستگی‌های اکتسابی که می تواند موجب شکوفایی استعدادهای خدادادی شود تحت تاثیر کارآمدی نظام تعلیم وتربیت است. درگذشته هایی که هنوز احساس خود کم بینی وکم وزنی در بعضی از راهبران نظام تعلیم وتربیت ما دربرابر اندیشه مادی غرب نهادینه نشده بود قبل از فرصت سازی برای تعلیم متعلم ظرفیتهای ذاتی وشخصیتی او برای کسب علم رصد می شد تا ابتدا اهلیت او برای عالم شدن احراز شود واین روش نه تنها درمکتب خانه هایی که پی سازی تربیتی وتعلیم آغازین شخصیت‌های علمی ومفاخر بزرگ کشورمان را برعهده گرفته بودند رعایت می شدکه درحوزه های بزرگ علمی نیزیک اصل بود.
وقتی که یک ملت بزرگ ناگزیر ازتحمل آثار بی کفایتی بعضی ازمدیرانی می شود که به جای دغدغه خدمت به مردم با حرص و ولع به چپاول بیت المال می پردازند و گاهی بر قامت این اخلاق زشت لباس قانون نیز می پوشانند وآن گروه دیگر ازمدیران که فرصت‌های مهم تولیددرکشور و اشتغال وشکوفایی جوانان را به پای وعده های دروغین اسطوره های فریب ونیرنگ جهان ازدست دادند، این سؤال درخاطر هر محققی به وجود می آید که اینان درکدام خانواده تربیت شدند؟ وکدام مدرسه باایفای “نقش معکوس پرورشی ”چنین محصولاتی را برای کشور خود به ارمغان آورده است؟!واین ها پرورش یافته کدام معلم ومربی اند؟!
در هشتم اسفندماه سالروز تاسیس امورتربیتی نباید به تجلیل ازچند مربی یامعاون ومدیرکه شاید به دلیل عشق به کار تربیتی در چارچوب تلاشهای فردی خود موفقیت هایی رابه دست آورده اند بسنده کرد. امروز نظام تربیتی مبتنی برانسان شناسی الهی،”حلقه مفقوده” وزارت آموزش بدون پرورش است که نه مرد طرح آن را پرورش داده است ونه مرد اجرای آن طرح را!
معاونت پرورشی وزارت نیز هرسال درسالگرد تاسیس امورتربیتی، باسوق دادن افکارعمومی به یک سلسله گزارشهای ویترینی،ضعف های راهبردی خود را پنهان می سازد.
هزینه هنگفتی که دریک کشوربرای ساختن زندان ودستگیر ومحاکمه وبه زندان انداختن صرف می شودغالبا معلول همین حلقه مفقوده است.
سرمایه عظیم فرصت های سازنده و پیشبرانه نوجوانی وجوانی که در معرض فساد واعتیاد وآلودگی قرار می گیرد معلول همین حلقه مفقوده است واین که هر رئیس دولتی باانتخاب یک فرد حزبی برای راهبردی ترین وزارت، نظام مدیریتی آموزش وپرورش رابه عرصه تاخت وتاز اطماع اقتصادی وجناحی وانتخاباتی سوق می دهد وفرصت های گرانبهای عمر یک نسل از آینده سازان کشور را به تباهی
می کشد نیز معلول همین حلقه مفقوده است.
وهمین گونه مدیر گزینی نادرست است که آینده یک ملت را در برابر آسیب ها وتهدیدهای گوناگون قرار می دهد. بهترین شاهد برای این دغدغه زمین گیرشدن سندتحول آموزش وپرورش است که پنج سال اول آن با مصاحبه ووعده های مسئولان آموزش وپرورش سپری شد.
مروری برگذشته امورتربیتی در وزارت آموزش وپرورش نشان می دهد که این نهاد دردهه60 در دوره ای کم رقیب با استفاده از فضای فرهنگی دفاع مقدس وبرکات معنوی آن خوش درخشیدو به همین دلیل هم خیلی خوب مورد حمایت قرار گرفت اما از دهه هفتاد که تهاجم فرهنگی به تدریج نقاب ازچهره برمی داشت ورقبای سازمان یافته ومجهز وارد صحنه می شدند آرام آرام ناکارآمدی نگرش وروش های تربیتی خودرا دربرابر جبهه مهاجم نوظهور نشان داد وآثار خسارت بار غفلت از ترسیم چشم انداز معاونت پرورشی وکادرسازی تربیتی (برای اقتضائات درحال تطور آینده)را نشان داد ومربیان مخلص ودلسوز وپرتلاش وفداکاری که مقهور برنامه های ناکارآمدستاد وزارت شده بودند یکی پس ازدیگری مصمم به ترک امورتربیتی شدند! وامورتربیتی ماند با یک سلسله فعالیت هایی که برای آراستن ویترین های گزارش کار به مقام مافوق وپرکردن چشم هاوپنهان سازی ناکارآمدی های حرفه ای خود دائما تبلیغ می شد! وهمین رویکرد بود که امورتربیتی را دچار “زنگ زدگی” کردکه همچنان ادامه داردمثل زنگ دفاع مقدس، زنگ انقلاب،زنگ حجاب،زنگ بهداشت،زنگ یُد،و…..مراسمی که همه دستاورد آن این است که دانش آموزان را ازیک جلسه درس محروم می کند و پس از تعطیل کلاس (درحالی که معلمان ومیهمانان روی صندلی نشسته اند) مدت ها آنان راسرپا نگاه می دارد وبعداز یک خیر مقدم، چندسخنرانی طولانی وملال آور ونوعا خارج از افق سن دانش آموزان انجام می شود وبعد مقام دعوت شده به مراسم چکش را برمی دارد وروی یک قطعه آهنی می کوبد وسپس مختصری تبسم به خاطر درخواست گزارشگران وعکاسان وپخش ازسیمای استانی و وتنظیم یک گزارش کار مصور برای مقام مافوق وتمام!. وهیچ وقت هم آن مقام مافوق سؤال نمی کند که قبل یا بعد این مراسم چه آموزش یا پرورشی نسبت به آن موضوع نهادینه یا حداقل ارائه وپیگیری شد؟!
درسال های اخیر وجه غالب درکار معاونت پرورشی مراقبت برای حفظ وضع موجودودرمواردی تلاش برای تدوین ونهادینه سازی روش های برجای مانده ازتجارب دهه های گذشته است وپافشاری برنگرش نادرستی که تعلیمات دینی را با تربیت دینی اشتباه گرفته است!و باتمرکز براین نگرش اکثر برنامه های تربیتی خودرا مبتنی برانباشته سازی اطلاعات دینی درحافظه دانش آموزان تنظیم نموده است!
اکنون اگر عزم جدی برای مبادرت به تحول وجود داشته باشداقدامات پیشنهادی زیر دربستر سند تحول می تواند عقب افتادگی های گذشته را تاحدودی جبران نماید:
1-مطالعه جامع درمورد علل ناکارآمدی راهکارها وشیوه های گذشته امورتربیتی وبهره گیری ازنتایج بدست آمده برای ترسیم چشم انداز آینده.
2-تدوین نظریه جامع تربیت اسلامی مبتنی برفلسفه تربیت دینی وتعریف راهبردها وراهکارها ازجمله تعریف مختصات ذاتی واکتسابی مربیان تربیتی .
3-پیگیری تاسیس دانشکده تربیت مربی برای تربیت مبتنی براصول ومبانی تربیت اسلامی.
4-به صحنه برگرداندن وعملیاتی کردن قانون احیاء معاونت پرورشی وتربیت بدنی وآیین نامه احرائی آن.
5-تحکیم مرجعیت معاونت پرورشی وتربیت بدنی درتعریف شاخص های تربیتی کلیه شئون سخت افزاری ونرم افزاری مرتبط همه معاونت ها وسازمان های وابسته وزارت آموزش وپرورش.

پی نوشت ها:
1- قرآن کریم سوره اسراء آیه 84
2- نهج البلاغه نامه53

باقر پیشنمازی