این کتاب حاوی هشت گفتوگوی نویسنده با خود (حدیث نفس) درباره بعضی مشکلها و مسائل زمان است
.شاید بزرگترین این مشکلها غرور قدرت کاذب و مخرب و احساس بی نیازی از تفکر باشد
. وقتی قطار تکنولوژی بیش از هر زمان دیگری سرعت گرفته است و همه چیز به حکم ضرورت در حال دگرگونی سریع است، خاطرها پریشان می شود و مجالی برای فکر کردن نمی ماند و در این شرایط، تفکر که با صبر و سکون و آزادی ملازمت دارد دشوارتر می شود.برای فکر کردن باید آرامش و طمأنینه داشت اما اکنون زمان، زمان قحط آرامش است
. نویسنده در این دفتر نمی خواسته است سیر اجمالی فلسفه از ابتدا تاکنون را بنویسد، بلکه نظر به مقام فلسفه در تاریخ -و بخصوص در دوران تجدد- داشته و می خواسته است بداند که اکنون چه وضعی دارد و آینده اش چیست. نویسنده در مقدمه تصریح می کند که اگر نام کتاب را “گفت و گوهایی با سایه ام” گذاشته ام از آن روست که حاصل دلمشغولیهایم با فلسفه و پرسیدن مدام از خود و انتظار پر از خلجان گشایش راهی به سوی آن بوده استپ.ن: کتاب «گفت و گوهایی با سایه ام» در سال ۱۴۰۲ در ۳۸۸ صفحه و در ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات پگاه روزگار نو منتشر شده است.