خیانت به یک سند و پاسخ به یک اتهام

به گزارش گروه آموزش و پرورش خبرگزاری رسانه معلم، در زمانی که پس از مدت ها سخن از تدوین برنامه­ های اجرایی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در برنامه ششم توسعه مطرح گردیده و امید به اجرای آن را در بین علاقه ­مندان به آن زنده کرده است، افشای سخنرانی در نشریه نگاه که مغرضانه و ناآگاهانه با بیان مطالبی نادرست و استدلال­هایی بی ­ربط و ناهمگون چهره سند را مشوه کرده و در نهایت آن را فاقد قابلیت و یا امکان اجرایی می­ داند، کام ها را تلخ و قلب­ها را اندوهگین کرده است.

تعجب اول از نویسنده محترم که استاد دانشگاه فرهنگیان است و این چنین سند را مورد هجمه ناجوانمردانه قرار داده است و تعجب بعد از نشریه نگاه که در آغاز سال تحصیلی و در زمان ابلاغ برنامه های اجرایی به درج کامل این سخنرانی پرداخته است و هیچ نقد یا توضیحی نیز به آن نیافزوده است، البته هیچکس مخالف نقد و انتقاد و کنکاش در سند نیست اما آسمان و ریسمان کردن و مشکلات اجرایی و بودجه و چالش سنت و مدرنیته را در عداد دلایل عدم قابلیت اجرایی سند دانستن موضوعی است که ذهن مدیران و معلمان و صاحبنظران را مکدر و نوعی دلزدگی و ناراحتی را در اذهان ایجاد می­ نماید.

نویسنده محترم مقاله می ­دانند که سالیان سال نیروهای علمی و دانشگاهی و اجرایی در تدوین و طراحی سند در بخش های مختلف و تدوین و طراحی و ترسیم هدف های عملیاتی تلاش زایدالوصفی را مبذول و با طی کردن مراحل قانونی و بحث و اصلاح و  پژوهش، سند را برای اجرا آماده کردند. سند تحول با تاکیدات رهبر معظم انقلاب بعنوان نقشه راه با الهام از اسناد بالادستی و بهره ­گیری از ارزش­های انقلاب اسلامی درصدد بوده است که خلاء تئوریک نظام تعلیم و تربیت را برطرف و به عنوان نظریه ­ای پشتیبان، آموزش و پرورش را از روزمرگی و ممزوج با نظریه پراگماتیستس و لیبرالیستس نجات بخشند و این انقلاب را که برخاسته از فطرت بشری است، در زمینه ی فکر و فرهنگ و قاعده ی ایدئولوژیک استوار نماید.

واضح و آشکار است که بنیان­ های نظری در ساحت­ عمل بروزیافته و فققدان یا فقر نظری و تئوریک درعمل، یا غرق شدن و هاضمه در غرب است و یا اجرای مخلوط و ناقص احکام اسلامی با روش و رویکرد غربی.

این مسئله در زمینه اقتصاد امروز به خوبی آشکار است و نبودن این مبنا و ساحت تئوریک نابسامانی وضع فعلی را فراهم آورده است. البته برای نظام آ.پ جای بسی افتخار است که جزو معدود دستگاه­ هایی است که مبانی نظری و راهکارهای اجرایی در قالب سند برای آن تدوین گشته و مراحل قاونی آن طی شده است و روشن است که هیچ سند و مدرک ساخته دست بشر خالی از ابهام و کاستی و ایراد نیست.

نویسنده محترم دلایلی را برای عدم قابلیت اجرایی سند ذکر کرده است که بعضی از آنان پرداخته می­ شود:

  • در این سخنرانی بر این نکته تاکید شده است که سند منکر انسان مختار و عامل است که به گفته ی قرآن، انسان حق عصیان و نافرمانی دارد و بنابراین نباید راهی برای او ترسیم کنیم. اگر این سخنران بدون پیش داوری سند را مطالعه نمایند به این نکته پی خواهند برد که در جای جای سند به کنش گری انسان تاکید شده است و انسان را موجودی آزاد و صاحب اختیار دانسته و او را در حال شدن و حرکت و دگرگونی می داند و آدمی را در تکوین و تحول هویت ناتمام و پویای خود دارای نقشی اساسی می ­داند و او را دارای حقوق و در عین حال مکلف می ­داند و تربیت را اینگونه معرفی  کرده است که عبارت است از فرآیند تعاملی زمینه ­ساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان.
    بنابراین در امر تربیت دانش ­آموزان با مشارکت فعال و استفاده از فرصت درصدد کسب شایستگی فردی و جمعی هستند.
  • درجای دیگر نویسنده، تعلیم و تربیت رسمی و اجباری را در تعامل با فطرت و طبیعت کودک می­داند که لازم است یادآور شویم که جذابیت مدرسه و وجود علاقه در کودک برای ورود به مدرسه و تربیت بانشاط و روح ­افزا امری صحیح و قابل دفاع است اما این همه دستور و سفارش چه در متون دینی و چه در عقاید صاحب نظران درآموزش و تربیت به ویژه در دوره کودکی چه معنی و مفهومی دارد؟!
  • شاید عمده ناراحتی که نویسنده در لابلای نوشته خود با صراحت به آن پرداخته است ایدئولوژیک بودن سند تحول است که با سلیقه و اندیشه نویسنده محترم همخوانی ندارد و معلوم نیست در نظامی با نام جمهوری اسلامی مزین گشته و اسناد بالادستی آن اعم از آموزه­های قرآن کریک و سنت نبی و حضرات معصومین، قانون اساسی بر تربیت انسان متدین متعالی بنا گشته است و وجه تمایز این نظام توجه به حیات طیبه و برخورداری از زندگی دینی (درمقابل نظام سکولار) است چه انتظار دیگری می ­توان داشت؟
    آیا تربیت و تحول و حرکت به سمت قله­ های رفیع و رشد و تعالی جز از طریق تربیت نیروهای انقلابی و متدین و آزاده و شجاع و فضیلت­ گر امکان پذیر است؟
  • نویسنده محترم در دلایل بعدی خود گویا سخن اولیه خود را فراموش کرده است و ضمن اینکه از مدرسه انتظار تربیت دارد می خواهد از مراجع بپرسد که تنها با این امکانات چرا از مدرسه انتظار تربیت و آموزش دارید. در اینجا قصد دفاع از حوزه ­های علمیه و مراجع تقلید نیست و و خود باید در این زمینه پاسخگو باشند اما باید اذعان کرد پایداری و قوام و استمرار دین یقینا بدون وجود علما و اندیشمندان دینی امکان پذیر نبوده و البته انتظارات آنان از آموزش و پرورش انتظار به­ جا و برحقی است که به عنوان متولیان دین و چه به عنوان شهروند و ولدین دانش ­­آموزان حق مطالبه و پرسش برای آنان محفوظ است.
  • اقداماتی که در طول حدود هفت سال گذشته اتفاق افتاده و نظام آموزشی دگرگونی هایی را داشته، گذشته از اینکه صحیح بوده و یا غلطو یا درست و یا نادرست، اجراشده و ارتباطی با سند و روح سند ندارد. آنچه قابل دفاع است اصل سند و ساحت ها و زیرنظام ­های آن است و آنچه باید به آن اندیشید، اجرایی کردن برنامه ها و راهکارهای مندرج در سند است.

باید همه اعم از استادان و مدیران و معلمان و صاحب نظران با تشریک مساعی و غمض عین نسبت به برخی کاستی­ ها در جهت اجرای سند برآمده و در تحقق و اجرا و عمل به آن بکوشند.

ایجاد روحیه یاس و نا امیدی و پاشیدن بذر بدبینی مجریان سند و مدیران و معلمان را از حرکت بازداشته و حرکت کند آن را کندتر می ­نماید. برنامه ریزان سند در حوزه ستاد و مدیران معلمان دلسوز باید توجه به راه­کارها و برنامه­ های اجرایی ابلاغی با استفاده از تجربیات خود، فرصت را مغتنم شمرده و در حد مقدوره و میسوره به اجرای کردن اهداف سند همت گمارند.

انتظار این است سندی که درصدد رفع تنگناهای علمی است و درصدد اجرای آن یقینا وضعیت اجتماعی و شان و منزلت معلمان، بهبود می­ یابد. چرا در حیطه بوروکراسی ادارای دست به دست گشته و گاه این چنین مورد بی­مهری قرار می­گیرد.

والسلام
*احمدی- کارشناس مسایل تعلیم و تربیت اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *