بسته های کمک های متصل به چتر نجات در 21 مارس بر فراز نوار غزه پرتاب می شود. عکس: جوزپه کاکاس/ خبرگزاری فرانسه/ گتی ایماژ
رسانه معلم -مقاله زیر در روز گاردی امرو الهام بخش تغییر معادله قدرت در جهان بواسطه جنگ غزه دارد و پایان لیبرالیزم به دوگانه سازی های غیر انسانی فرا رسیده است
حالی که ایالات متحده در کشمکشی که پیش بینی نمی کرد دست و پا می زند، قدرت های نوظهور فرصتی برای حضور صداهای جدید در جدول بالا می بینند.
پاتریک وینتور سردبیر دیپلماتیکشنبه 6 آوریل 2024 ساعت 12:00 BSTاشتراک گذاری
مدتها پیش تصویری از داخل غزه پخش شد که دود ناشی از انفجار بمبی را نشان میداد که از انفجار بمبی که ایالات متحده عرضه کرده بود، و در پسزمینه تصویری از هشت چتر نجات سیاه رنگ دیده میشد که کمکهای ایالات متحده را دقیقاً در همان محله پرتاب میکردند. پیشنهاد شد که این تصویر جلد ایده آلی برای هر کتابی در مورد بی نظمی جهانی سردرگمی که جنگ شش ماهه در غزه ایجاد کرده است – بی نظمی که هنوز هیچ بازیگر مسلط، نظام ارزشی یا نهادهای کارآمدی ندارد.
قدرتهای بزرگ در سراسر منطقه با یکدیگر رقابت میکنند، همزیستی میکنند یا با یکدیگر مقابله میکنند، اما هیچکدام، بیش از همه در سازمان ملل، دیگر نمیتوانند نسخه نظم خود را تحمیل کنند. گرگ کارلستروم روزنامهنگار اخیراً در فارن افرز نوشت: «گفتوگو درباره تکقطبی یا چندقطبی را فراموش کنید». «خاورمیانه غیرقطبی است. هیچ کس مسئول نیست.»
به گفته هراکلیتوس، جنگها باید پدر همه چیز باشند، و بسیاری هنوز پیشبینی میکنند که این جنگ همه چیز را در آینده مشخص خواهد کرد و نقطه عطفی به نفع آنها خواهد بود. ایران معتقد است که آمریکا بیش از هر زمان دیگری در دو دهه گذشته به خروج از عراق نزدیک شده است و ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور آن، گفته است که جنگ غزه منجر به “دگرگونی نظم ناعادلانه حاکم بر جهان” خواهد شد. متحد ایران، رهبر حزبالله حسن نصرالله، که گروهش با اسرائیل در سراسر مرز لبنان تیراندازی کرده است، ادعا کرده است که “شروع یک مرحله تاریخی جدید” برای کل خاورمیانه است و اسرائیل قادر به مقاومت در برابر “الاقصی” نخواهد بود. سیل
تعارض کمک های بر غزه با بلند شدن دود از اسلحه های آمریکایی در 7 مارس فرود آمد. عکس
شش ماه بعد، هیچ کس باور نمی کند که آنها هنوز باختند. و در میان این ارزیابیهای متناقض، چین و روسیه کاملاً ناظر نیستند، اما برای کاهش ناراحتی ایالات متحده انگشت خود را بلند نمیکنند. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه که همیشه یک فرصتطلب بود، مدیریت آمریکا در روابط بین اسرائیل و فلسطینیها را مسئول این آشفتگی دانست. او گفت: «سیاست واشنگتن در انحصار میانجیگری و تضعیف چارچوب حقوقی بینالمللی برای حل و فصل بود که منجر به تشدید تنشهای کنونی شد
طلایی برای بازسازی روسیه پس از اوکراین مورد استفاده قرار گرفت. لاوروف با زبانی که برای جذب جنوب جهانی طراحی شده است، «دوگانگی باورنکردنی و استانداردهای دوگانه» آمریکا را محکوم کرد.
در میان قدرت های نوظهور، درس غزه این بوده است که زمان آن فرا رسیده است که صداهای جدید به جدول بالا بپیوندند. فیلیپه ناصر، مشاور ارشد وزارت خارجه برزیل گفت: «این جنگ وحشتناک است، اما از یک مشکل بزرگتر سخن می گوید: عدم اصلاح نهادهای حاکمیتی جهانی، از جمله و در درجه اول شورای امنیت سازمان ملل». این نقطه همگرایی در سراسر جنوب جهانی است. آنها احساس می کنند که نظم بین المللی عمیقاً نامتقارن و برای منافع آنها مضر است. سه وتوی ایالات متحده نشان می دهد که چگونه قوانین منحرف شده اند.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه نیز از بحران مشابهی صحبت کرده است. وی گفت: نظام بینالملل کنونی که فاقد مفاهیم اساسی مانند همبستگی، عدالت و اعتماد است، حتی نمیتواند به حداقلترین مسئولیتهای خود عمل کند. نالدی پاندور، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی، غزه را آخرین مظهر منازعه علیه استعمار و امپریالیسم توصیف کرده و برای اثبات نظر خود به دادگاه بین المللی دادگستری رفت.
در میان روشنفکران غربی، این حس وجود دارد که چیزی عمیق در راه است. امیل هوکایم، از مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، گفت: «فاجعه غزه، بخش بزرگی از لیبرال ها و متخصصان جهان عرب را در مورد ادعاهای غرب مبنی بر حمایت و اهمیت دادن به ارزش ها در اجرای سیاست خارجی، کاملاً ناامید کرده است. «آنها به نابسامانی غرب در مورد غزه نگاه میکنند و احساس میکنند به آنها خیانت شده است – یا برای کسانی که همیشه نسبت به غرب بدبین بودند، توجیه میشوند. به عنوان مثال، برخی از کسانی که با اوکراین همدردی می کردند اکنون موضع خود را تغییر داده اند. مقامات ارشد و دیپلماتهای غربی عمدتاً از این پویایی بیاطلاع هستند
مادوکس، مدیر اندیشکده چتم هاوس مستقر در بریتانیا، نسبت به پیامدهای گسترده هشدار داده است. «هزینه این است که غرب قوانین را متناسب با خودش می نویسد. اگر کشورهایی که از اوکراین حمایت می کنند و برای صلح در خاورمیانه تلاش می کنند متوجه نشوند که این اتهام چقدر قدرتمند شده است، در حل هر یک از درگیری ها شکست خواهند خورد
مواجهه با این رگبار، دیپلماسی ایالات متحده از بهترین ساعات خود لذت نبرده است، زیرا هر روز به نظر می رسد ناتوانی آن در کنترل رویدادها آشکارتر می شود. این کشور در جنگی است که پیشبینی نکرده بود، در منطقهای که میخواست پشت سر بگذارد، در دفاع از متحدی که از انجام آنچه میخواهد سر باز میزند.
هرچه این درگیری طولانیتر ادامه داشته باشد – و تعداد کمی از آن شش ماه را پیشبینی کرده بودند – دیپلماسی ایالات متحده بیشتر برای مقاومت در برابر فشارهای متضاد تلاش میکرد. نتانیاهو که میخواهد زمان بیشتری برای «تمام کردن کار» به دست آورد، نشان داده است که تمایلی به گوش دادن به حرفهای جو بایدن ندارد، در حالی که شورای همکاری خلیجفارس، صرفنظر از دیدگاههای خصوصی خود در مورد حماس، از آمریکا خواسته است تا با اسرائیل قطع رابطه کند. فلسطین را به عنوان یک کشور به رسمیت می شناسد. در همین حال، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا، جایی که ایالات متحده متحدان زیادی دارد، مدعی شده است که اسرائیل گرسنگی را به سلاح تبدیل کرده است، و حتی بریتانیا نیز برای نشان دادن استقلال از واشنگتن به این سمت کشیده شده است.
ایران از طریق متحدان حوثی خود که به کشتیها در دریای سرخ حمله میکنند، خود را به عنوان یک بازیکن منعطف نشان داده و مدعی نفوذ استراتژیک بر سه نقطه مهم اقتصادی شده است: کانال سوئز در شمال دریای سرخ، تنگه باب المندب در جنوب آن. و تنگه هرمز در ورودی خلیج.
دیپلماسی آمریکا شکست پشت سرگذاشته است. در 27 اکتبر، 121 ایالت در مجمع عمومی با 14 رای مخالف و 44 رای ممتنع از آتش بس فوری بشردوستانه حمایت کردند. در 12 دسامبر، حمایت از آتش بس بی قید و شرط با 153 موافق، تنها 10 مخالف و 23 ممتنع تشدید شد. به غیر از ایالات متحده، کل جمعیت کشورهای در ستون ایالات متحده 68 میلیون نفر بود – به سختی از حمایتی که “قدرت ضروری” باید در اختیار داشته باشد.
در 18 دسامبر، ایالات متحده توانست نام تنها 10 کشور را اعلام کند که مایل به پیوستن به عملیات نگهبان رفاه ، اتحاد دریایی برای حفاظت از آزادی دریانوردی در دریای سرخ بودند. به غیر از بحرین، خانه ناوگان پنجم ایالات متحده، حتی یک کشور عربی به ائتلاف ایالات متحده نپیوست.
زمانی که بایدن ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده گرفت، تیمی از استعدادهای برجسته سیاست خارجی را به خدمت گرفت، که شاید مورد احترام ترین گروه کارشناسان در تاریخ مدرن ایالات متحده باشد. آنها مأموریت روشنی داشتند: بازسازی اتحادهای ایالات متحده، ترمیم اعتبار آسیب دیده آمریکا در خارج و آماده شدن برای چالش در دریای چین جنوبی .
مسئله فلسطین اولویت کاخ سفید نبود، اما در بهترین حالت باید مدیریت شود. ارزیابی ریسک ملی ایالات متحده در مارس 2023 هیچ اشاره ای به موضوع فلسطین نکرده است. در همین حال، سخنگویان، زمانی که از آنها پرسیده شد، به راه حل دو دولتی پرداختند و شهرک سازی های اسرائیل را محکوم کردند. تا آنجایی که بایدن سهم متمایزی در آن داشت، در ابتکار کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا قرار داشت، یک شریان اقتصادی که برای رقابت با طرح کمربند و جاده چین طراحی شده بود.
اما بایدن به تخصص خود در سیاست خارجی و توصیههای اولیهاش به اسرائیل – مبنی بر اینکه اشتباهات مشابهی را که ایالات متحده در «جنگ علیه تروریسم» خود مرتکب شد، مرتکب نشود – برای خودش ظریف، دقیق و درست به نظر میرسد، مطمئن است. او که چندین دهه صهیونیست و حامی اسرائیل در واشنگتن بود، توصیه کرد: «در حالی که این خشم را احساس میکنید، فرسوده آن نشوید». سیاست این بود که نتانیاهو و خانواده های گروگان را در آغوش بگیرند
بایدن به اشتباه درک کرد که چگونه جامعه اسرائیل در دو دهه گذشته تغییر کرده است و در نتیجه چگونه میتوان بر واکنش نتانیاهو به حملات حماس تأثیر گذاشت. او پیش بینی نمی کرد که کابینه جنگ نتانیاهو برای از بین بردن آسیبی که نه تنها به انتقام، بلکه به تغییر غیرقابل بازگشت و نامشخص در روابط با فلسطینی ها نیاز دارد، آماده است تا چه کاری انجام دهد تا مسئله امنیتی اسرائیل یک بار برای همیشه تضمین شود. دانیل لوی، مذاکره کننده سابق اسرائیلی در گفتگوهای صلح با رهبران فلسطینی، گفت: بایدن “با اسرائیلی در سر خود زندگی می کند که احتمالا هرگز وجود نداشته و قطعا امروز وجود ندارد.” اسرائیل می گوید در دفاع از خود عمل می کند.
در عین حال، بایدن هیچ توهمی در مورد چهره دولت اسرائیل، یک ائتلاف راستگرا که ملی گرایان مذهبی نیز در آن حضور دارند، نداشت. در ژوئن 2023 او اعتراف کرد که شامل «تعدادی از افراطیترین اعضایی» است که تا به حال دیده است، که نتانیاهو به آنها قدرت و مشروعیت بیسابقهای داده است تا بتوانند در کنار حزب لیکود او حکومت کنند.
بایدن همچنین میدانست که نتانیاهو از زمانی که در سال 1984 در سن 35 سالگی به عنوان سفیر اسرائیل در سازمان ملل منصوب شد، یک چهره قطبی در سیاست ایالات متحده بوده است. معروف است که، پس از اولین ملاقات با نتانیاهو، بیل کلینتون به کارکنان خود گفت: «چه کسی ابرقدرت لعنتی اینجا؟” در سال 2015، نتانیاهو به واشنگتن آمد تا از کنگره تحت رهبری جمهوری خواهان بخواهد که سیاست باراک اوباما در مورد ایران را رد کند. حتی جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ و یکی از ستایشگران بی بی، گفت که نتانیاهو همیشه “در بازی” بوده است.
اما زمان زیادی طول کشید تا کاخ سفید بپذیرد که منافع اسرائیل و ایالات متحده در غزه اساساً همسو نیستند. خواسته های آمریکا از منظر آن ساده بود. این کشور نابودی حماس را به عنوان یک نیروی سیاسی و نظامی تایید کرد، اما میخواست این کار با جراحی انجام شود، چیزی که ارتش اسرائیل میگفت غیرممکن است. همچنین خواهان درک روشنی بود که امنیت آینده اسرائیل از طریق پرورش شریک فلسطینی برای صلح حاصل میشود و این امر مستلزم برنامهای دقیق است، چیزی که نتانیاهو از ترس آن که ائتلافش را تجزیه کند از آن اجتناب کرد
وجود تمام مواقعی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در سفرهای متعدد خود در منطقه گفت که نحوه انجام عملیات اسرائیل اهمیت دارد، به نظر می رسد رویدادهای غزه تأیید می کند که اسرائیل کمتر از ایالات متحده تحت فشار افکار جهانی قرار دارد.
از اوایل نوامبر، گزارشهایی درباره بیصبری فزاینده بایدن با نتانیاهو، و گفتگوهای خصوصی صریح این دو مرد، در مطبوعات آمریکا منتشر شد. هر چه داستانها بیشتر ظاهر میشد و هر چه پیامدهای دنیای واقعی کمتر بر اسرائیل تحمیل میشد، بایدن ضعیفتر یا فریبکار به نظر میرسید – نه ظاهر خوبی در یک سال انتخاباتی.
انتخابات نوامبر هر چه جنگ بیشتر طول بکشد، بزرگتر به نظر می رسد، به طوری که این فقط نتانیاهو نبود که جنگ را از منشور بقای سیاسی خود دید. بایدن به جنگ بی پایان، تیک تاک ساعت انتخابات، و به صندوق های رای نگاه کرد. دیوید اکسلرود، استراتژیست دوران اوباما، گفت: «متن زیرمجموعه کارزار جمهوری خواهان این است که جهان خارج از کنترل است و بایدن فرمانده نیست. این استدلال اساسی جمهوری خواهان است. سن جایگزینی برای ضعف است و اگر دیده شود که بی بی او را پانک می کند مفید نیست. آکسلرود در داخل کاخ سفید گفت: «مردمی هستند که نقشه جهانشان شش ایالت است و می خواهند جنگ متوقف شود».
شاید «نسلکشی جو» بزرگترین دلیلی نباشد که محبوبیت شغلی بایدن به طور نگرانکنندهای پایین 40 درصد است، اما برای یک نسل کامل که به سن سیاسی میرسند، مرگ در فلسطین و «همدستی آمریکا» مسئله اخلاقی بزرگ است. زمان آنها
برای مت دوس، مشاور سابق سیاست خارجی سناتور آمریکایی برنی سندرز، بحث در مورد غزه «به یک مناظره بزرگتر در مورد نقش آمریکا در جهان، و در مورد آینده حزب دموکرات تبدیل شد. ارتباط نسل جوان با جهان در درجه اول از طریق استفاده و عرضه سلاح های مرگبار انجام می شود. آنها از اینکه دولتشان از استانداردهای دوگانه آشکار در مورد حقوق بشر حمایت می کند و سپس آنها را در مورد این استاندارد دوگانه به باد می دهد، خسته شده اند.»
به طور فزاینده ای، نتانیاهو شخصاً مقصر شد. ویلیام هیگ، وزیر خارجه سابق بریتانیا، یکی از اولین کسانی بود که در تشکیلات سیاسی در این سوی اقیانوس اطلس چنین نظری را آشکارا بیان کرد، که بازتاب دیدگاه خصوصی قوی وزارت خارجه است که حماس را نمی توان از نظر نظامی شکست داد. پس از آن، دیدار بلندپایه وزیر کابینه جنگ اسرائیل، بنی گانتز، رقیب سیاسی اصلی نتانیاهو از واشنگتن و لندن، به عنوان سرزنش نامحسوسی برای امتناع نخست وزیر اسرائیل از حمایت از روابط آتی با تشکیلات خودگردان بازسازی شده فلسطین تلقی شد.
وقتی چاک شومر، رهبر اکثریت سنای ایالات متحده، رهبر اسرائیل را مانع اصلی صلح در خاورمیانه توصیف کرد و خواستار برگزاری انتخابات برای جایگزینی او در پایان جنگ شد، لعنتی شکست. او گفت که هدف اصلی او از نوشتن یک سخنرانی که تقریباً دو ماه طول کشید این بود که بگوید شما هنوز هم میتوانید اسرائیل را دوست داشته باشید و شدیداً در مورد اسرائیل احساس کنید و کاملاً با بیبی نتانیاهو و سیاستهای اسرائیل مخالف باشید