ضربه وظلم به دانشگاه فرهنگیان

دانشگاه فرهنگیان با هدف تامین و تربیت نیروی انسانی متخصص، تعالی جو، متدین و کارآمد و درراستای سند چشم انداز و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای دستیابی به اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی تشکیل گردیده است. از بررسی مجموع اسناد دینی، گفتمان های اندیشمندان ، متولیان و رهبران فکری و فرهنگی جامعه اسلامی چنین برمی آید که این دانشگاه معلم را در جایگاه اسوه حسنه و عنصری اساسی در تحقق مراتب حیات طیبه و در موقعیتی راهبردی قرار می دهد. در بخش رهنامه از مبانی نظری تحول بنیادین وظیفه زیر نظام تربیت معلم و تامین منابع انسانی اینگونه آمده است که: ” ماموریت اصلی این زیر نظام ایجاد زمنیه ها و فرایندهایی است که از طریق آن مربیان قادر به تشخیص موقعیت، نقاط قوت و ضعف، سطح بلوغ فکری و روانی خود بوده و بتواند تکالیفی را برای رشد و توسعه ظرفیت های وجودی و دستیابی متربیان مراتب حیات طیبه فراهم نمایند. قوانین و دستور العمل های متعددی که از جانب شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و سند تحول بنیادین تصویب و یا ارائه شده است همه بر همین نکته تاکید ورزیده اند که تنها مسیر صحیح و مطمئن برای تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی که بتواند در انجام ماموریت مبتنی بر تربیت نیرو مطابق با معیارهای نظام اسلامی، توانمند در زمینه شکوفائی فطرت الهی دانش آموزان و آراسته به فضایل اخلاقی همراه با تخصص و توانمندی علمی باشد، فقط دانشگاه فرهنگیان است. موضوع پیوستگی دین و سیاست و لزوم حکمرانی مطابق با اعتقادات و احکام اسلامی به پای بندی حکومت بر تربیت معلمان انقلابی و متدین تاکید بخشیده است. اما گویا این مسیر نه از چالش خالیست و نه گروه های متعدد ناآگاه چنین روش و طریقی را بر نمی تابند و به طرق مختلف در صدد توقف این حرکت برآمده اند: 1- از سال 92 تا 96 ظرفیت پذیرش دانشجو را به بهانه ضعف زیر ساخت ها به حداقل ممکن کاهش داده و متولی امر تربیت معلم بیش از آنکه دغدغه دانشگاه تحت مسئولیت خود را داشته باشد به کاهش دانشجویان دانشگاه های دیگر، و پیدا کردن چاره ای برای آن می اندیشید. مهمترین مشکل دانشگاه گاه کمبود نیروی انسانی متبحر بود که در این حدود چهار سال چاره ای برای جذب نیرو از بین معلمان و یا فارغ التحصیلان دانشگاه های دیگر اندیشه نکردند. شاخص استاد به دانشجو در بعضی از پردیس ها یک صد و پنجاهم در عوض یک بیستم و یا یک سی ام بوده است.ترک فعل شورای عالی انقلاب فرهنگی ووزیر وقت بر اینکه کسی پنجاه ماه سرپرست باشد را چه کسی باید به عنوان یک خطا به محکمه ببرد. 2- راه حل 3+1 و یا 2+2 نیز در همین راستا یعنی توجه به دانشگاه های دیگر طراحی شد و آن را متولیان اسبق دانشگاه راه حلی خلاقانه !!! تلقی می کردند. چگونه معلمی که در بستر دانشگاه فرهنگیان رشد نکرده و درفضای تربیتی فرهنگیان زیست نکرده است می تواند به عنوان یک معلم به امر تزکیه و تربیت نونهالان بپردازد.دولت وقت نیز در موقع ارائه لایحه بودجه به دلیل نبودن معلم پیشنهاد واگذاری ده درصد از مدارس را مطرح کرد تا تعلیم وتربیت را به ثمن بخس بفروشندومردم را هیچ بینگارند و کیفیت را تحت الشعاع سیاست واولویت ندادن به آموزش وفرهنگ قرار دهند.مشکلی که بعد از چند سال در کاهش معدل دانش آموزان خود را نشان داد.عجیب اینکه هراز چند گاهی از مسببان این خیانتها تجلیل می کنند ویا در مدح ومنقبتشان کتاب می نویسند. 3- ورود نیروهای خرید خدمات و واگذاری مدارس به بخش خصوصی نتیجه و پیامد همین کاهش فارغ التحصیلان از دانشگاه بوده که در سال تحصیلی جاری گریبانگیر مدارس گردید و البته تبعات آن هنوز ادامه دارد. عاملان و مسببان اینگونه انتصابات از جانب وزیر وقت اکنون خود را بری از هرگونه خطا دانسته و به ریشه های این اقدام نمی خواهند اعتراف کنند که سرچشمه را چه کسی گل آلود کرده بود.وقتی در فکر اجرای سند 2030 بودند، وقتی لباس پیشاهنگی برتن می کردند، نه به فکر افت تحصیلی دانش آموزان بودند ونه اینکه بیندیشند که صندوق ذخیره فرهنگیان در چه مسیری حرکت می کند. موقع پاسخ گویی نیز استعفا می دهند که نه پاسخی داده شود ونه محاکمه ای در کار باشد. 4- گاه دشمنی با دانشگاه فرهنگیان تا جایی پیش رفت که در زمان دولت سابق جلساتی در مرکز پژوهش های استراتژیک ریاست جمهوری برای انحلال و یا ادغام دانشگاه فرهنگیان تشکیل می گردید که به لطف خدا نتیجه ای عاید نگردید. 5- بعد از گسترش ماده 28 که از استثنا به قاعده تبدیل شد و از عسر و حرج به رویه انجامید هر روز ترفند و حیله ای دیگر برای ضعف و نابودی و اضمحلال این دانشگاه مطرح می شود. اگر دانشگاه کمبود نیروی انسانی و فضا و تجهیزات و زیر ساخت های دیگر دارد چرا برای آن چاره اندیشی نمی شود و مجدد بحث 2+2 را مطرح می نمایند. وزارت علوم و دانشگاه های دولتی اگر به دلایل گوناگون با صندلی های خالی مواجه شده اند، چرا دست خود را در جیب دیگران کرده و سعی دارد دانشگاه فرهنگیان را از کارکرد خود خارج سازند. چاره کار توجه خاص و حتی اندکی حرکت در مسیری انقلابی و جسورانه برای تربیت کار نیروی انسانی انقلابی برای تربیت دانشجو بانی انقلابی است که باید رسالت تربیت نسلی تمدن ساز، دوراندیش، متعهد و تحول آفرین و باورمند به جامعه عدل جهانی وجامعه مهدوی را به دوش بکشند. دکتر حسین احمدی شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی- معاون وزیر اسبق آموزش وپرورش و عضو هیات علمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *