سماللهالرحمنالرحیم
محمود فرشیدی:
از شروع نهضت تحولخواهی در نظام تعلیموتربیت کشور تاکنون قریب پانزده سال گذشتهاست یعنی از زمانیکه با رهنمود رهبر معظم انقلاب ستاد تحول بنیادین در آموزشوپرورش شکل گرفت تا تصویب نهایی سند در شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال هزار و سیصد و نود و دهساله بعدی آن اما این تحولخواهی نیز مانند هر حرکت نوآورانه با مقاومت محافظهکاران مواجه گشت یعنی همان طرفداران تجددگرایی غربی که برای استمرار حاکمیت یکصدساله اندیشهی غربی بر تعلیموتربیت کشور با تمام توان مقاومت کردند محافظهکاران و مخالفان سند تحول پیشاز شکلگیری اولیه ستاد تحول بنیادین دستاندرکار طرحی تحت عنوان سند ملی بودند که با حمایت دولت هشتم و تخصیص اعتبار گامهایی نیز برداشتهشده بود.
اما پساز آن که روشن شد آموزشوپرورش ایران اسلامی نیازمند تحولی بر پایهی فلسفه تعلیموتربیت اسلامی است ادامه اجرای طرح سند ملی متوقف و منوط به تدوین مبانی فلسفه بومی اسلامی ایرانی گردید و پساز آن هرچند دیدگاههای طراحان سند ملی شنیده شد اما آن طرح نتوانست آرمانهای بلند ایران اسلامی را برآورده سازد و نهایتاً سند تحول بنیادین تدوین گشت و به تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی رسید و مورد تأیید رهبر فرزانه قرار گرفت لیکن جریان مخالف سند تحول اگرچه در مقام سخن صریحا علیه آن موضع نمیگرفت اما فعالیت خود را علیه آن آغاز کرد نخستین اقدام مسکوت گذاشتن سند تحول در مقام اجرا بود که سالها به درازا کشید با این امید که به فراموشی سپرده شود و اگر پیگیریهای قاطع رهبر هوشیار و گرامی نبود چنین میشد البته در این سالها و پساز آن به موازات تعطیل و توقف با برگزاری همایش و سخنرانی و فعالیت در فضای مجازی از نقد یکسویه و تضعیف سند تحول مضایقه نشد.
نکته جالبتوجه آن است که در تمامی این سالها دعوتی از نظریهپردازان اصلی سند تحول برای حضور در جلسات و کمیتهها به عمل نیامد و دیدگاههای آنان را نیز جویا نشدند و اگر شخصیتی از آنان نیز ندرتاً حضور پیدا میکرد بهتدریج کنار گذاشته شد اینک مسئلهای که طرفداران سند تحول را نگران کردهاست آنست که سخن از بازنگری و اصلاح سند به میان میآید آنهم سند تحولی که با نگاهی خوشبینانه تنها بیست درصد آن به اجرا درآمده است و درعینحال اگر قرار است بازنگری و اصلاحی صورت گیرد علیالاصول باید توسط طراحان و نظریه پردازان اصلی سند انجام شود نه مخالفان سند انصاف آن بود که به سند تحول فرصتی چند سال برای اجرا داده میشد و سپس در یک ارزیابی میدانی نقاط ضعف احتمالی مورد شناسایی قرار میگرفت نه آن که با روش تک نگاشتی دعوتی به عمل آید تا آنگاه طبق سیره نگارش زیرنظامها و با جهتگیری خاص مقالات مورد تحلیل قرار گیرد
در گام بعدی مخالفان سند تدبیری نو اندیشیدند و اینبار در پوشش مدافعان سند ورود پیدا کردند چراکه یکی از بهترین روشهای مخالفت با هر پدیدهای دفاع بد از آن پدیده است نظیر آنکه ریاست دانشگاه فرهنگیان را به کسی بسپارید که اصولاً با ضرورت وجودی دانشگاه فرهنگیان مخالف است بههرحال مخالفان سند در حرکت جدید خود دست بکار شدند تا آئیننامهها و زیرنظامها را به گونهای تدوین نمایند که مغایر با اهداف سند تحول باشد بهعنوان نمونه میتوان در اهداف دورههای تحصیلی به عدول از مفاهیم دینی و انقلابی به مفاهیم خنثی و در زیرنظام تامین و تخصیص منابع مالی به حاکمیت دیدگاه واگذاری و نگاه هزینه فایده و در زیرنظام راهبری و مدیریت عدم اشاره به مدیریت تربیتی و در زمینه پژوهش و ارزشیابی عدم اولویت پژوهشهای بومی و کاربردی و غلبه پژوهشهای غربی و ترجمه را میتوان مشاهده کرد
کلام آخر آنکه امیدواریم دغدغهمندان عرصه تعلیموتربیت خصوصا نظریهپردازان اصلی سند و نیز دبیر محترم شورایعالی انقلاب فرهنگی که گامهای مثبتی در دوران مسئولیت خویش برداشتهاند نگذارند حاصل زحمات چند ساله صاحبنظران گرفتار تغییرات و بازنگریهای سلیقهای شود و همچنینن نسبتبه بازنگری زیرنظامها و اهداف دورههای تحصیلی و سنخیت آنها با اهداف متعالی سند نیز اقدام لازم به عمل آید
واقعیت آنست که سند تحول بهجز اسناد فرادستی از جمله مبانی سند تحول دارای هشت فصل میباشد که از میان آنها تمسک به پاراگراف آخر از بخش سوم فصل هشتم متمرد مورد توجه قرار گرفتهاست حالآنکه ضروری مینماید که ابتدا عملکرد شورایعالی آموزشوپرورش در زمینه مسئولیتهایش از جمله تصویب و ابلاغ سیاستهای اجرایی و نیز عملکرد وزارت آموزشوپرورش در زمینه طراحی و تدوین برنامههای اجرایی مورد ارزیابی قرار میگرفت
علاوهبرآن در بخش سوم فصل هشتم سند اشارهای به بازنگری و اصلاح نشده بلکه واژه ترمیم و به روز رسانی آنهم مطابق با بنیانهای نظری سند مورد تاکید قرار گرفتهاست