صحنههای قیام دانشگاههای آمریکا علیه جنایات شنیع رژیم صهیونیستی، خاطره جنبشهای دانشجویی عرب را به ما باز میگرداند که جرقه انقلابهایی علیه اشغالگرانه درکشورهایشان و هسته انقلابهای دیگر علیه ظالم بود. رژیمهای ظالم عرب در دهههای گذشته و به نظر میرسد که زایش رحمها دشوار شده است
عقیم بودن خیابان عربی بعد از هفتم مهرماه نمایان شد و تنها به دانشگاه ها و جنبش های عقیم جوانان و دانشجویی محدود نشد، بلکه فراتر از آن، به چارچوب ها و نیروهای مختلف سیاسی و مردمی که فصل های خشک را می گذرانند، رفت. خشکسالی علیرغم سیاهترین و غمانگیزترین شرایط عربی که حضور و بسیج آنها را فرا میخواند و از مسائل کشورشان غایب است که همه را تجربه میکند. .
نیروهای سیاسی و مردمی عرب تحت سلطه، اهلیسازی، رام کردن و کنترل قرار گرفتهاند و حرکات آنها بر اساس الگوریتمهای امنیتی برنامهریزی شدهاند تا از شریک شدن کیک قدرت توسط آنها جلوگیری شود و اطمینان حاصل شود که آنها در فاصله ایمن از رژیمهای حاکم باقی میمانند. و این همان چیزی است که ذهنیت در انجام آن موفق شد
خیابان عرب در مورد آنچه در غزه رخ می داد و قبل از آن در مورد تراژدی های دردناک عربی، در عراق، سوریه، یمن، لیبی، و یک لیست طولانی، و پاسخ به سوال آهنگی که روزی خیابان های عرب می خواندند، سکوت کرد. : “میلیون ها کجا هستند… مردم عرب کجا هستند؟” پاسخ او در توانایی ذهنیت اقتدارگرای عربی برای تکه تکه کردن و برچیدن چارچوبهای سیاسی است که جنبش خیابانی را هدایت میکرد، ریتم آن را کنترل میکرد، قطبنمایش را هدایت میکرد و عزم میلیونها نفر را بیدار میکرد، و شعر الرسفی تجسم یافت.
ای مردم حرف نزنید
گفتار ممنوع است
بخواب و بیدار نشو
چیزی جز خواب برنده نشد!
مثلاً احزاب عرب در مسائل حساس ملت خود غایب بوده اند و به صدور بیانیه های محکومیت در اینجا و تمجید در آنجا بسنده می کنند، سپس حجاب نامرئی بر سر می گذارند و از صحنه محو می شوند.
اتحادیههایی که در زمانهای قدیم در خیابانهای عربی رهبری میکردند، از زیر آب نیز نفس میکشیدند و با ماسکهای تنفسی، قرصهای فشار خون و رقیقکنندههای خون زندگی میکردند. و افراد مسن، بیکار و بازنشسته شان، و به آنها قدردانی می کنند که وقتی به دنیای دیگر می روند.
پارلمان های عربی صرفاً ساختگی هستند، تزئیناتی که تلاش می کنند واقعیت زشت عربی را زیبا کنند، ویترین های سیاسی برای نمایش کالاهای مصرفی دموکراتیک، و مهر تایید برای تصمیم گیری های آماده دولت، برای اعطای مشروعیت مردمی، اگرچه فرض بر این است که آنها از بین مردم انتخاب شده اند خیابان، فاصله بین آنها و خیابان نجومی و نوری است.
رسانه های عربی هم گرفتار فوبیا و فوبیا هستند، از شب ادراری و بیماری پارکینسون رنج می برند، از بالای انگشت پا بریده می شوند، بدون دستور حرفی نمی زنند، بدون دستور نفس نمی کشند. دستورالعمل، بدون دستور دفاع یا حمله نمی کند… تا زمانی که مرد!
به اصطلاح روشنفکران، اعم از نویسندگان، شاعران و ادیبها، ناخنهای قلمشان را کوتاه کردند، زبانهایشان را نازک کردند و گویی در سیارهای دیگر زندگی میکنند از واقعیت تلخشان ناپدید شدند و تریبونهای سخنرانی در جمع، فقط انگیزهای داشتند. آنها شعرهای عشوه گرانه خود را مانند دلقک ها در برابر چشمان وسوسه گران زیبا بخوانند!
شیوخ و واعظان راز و صراحتشان را که یک قرن ننگین بر پشت منبرها و شبکه های ماهواره ای سوار شده اند و در دهه های گذشته با سخنان پرخاشگرانه خود ما را تازیانه زده اند از هفتم مهرماه از ما غایب بوده اند، همان گونه که هرگاه سخنی بر ما می آید غایب بوده اند و خداوند به راز آنها داناست.
غزه بدی واقعیت عربی را در بدترین مظاهر آن برملا کرد و آخرین برگ انجیر از شر آن را انداخت. شوالیه هایشان را بالا بردند و مناصب بندگانشان و شاگردان انتقام جویی باقیمانده را در آن بالا بردند و به نبرد میان خود بسنده کردند و خود را از «بد جنگیدن» با دشمنانش باز داشت.