تحلیلی بر روزگار این روز های قالیباف


سیاستمدار یا سرباز ؟

در زمان کودکی ما از هر کودکی درباره آینده می پرسیدید یا می خواست خلبان شود یا دکتر یا پلیس یا رییس جمهور، رویایی که طی سالها بعد عمدتا تغییر می کرد و هر کودکی به مسیری دیگر می رفت.
شاید تنها کودکی که به بیشتر رویاهای کودکی های همه مان رسید محمدباقر قالیباف باشد؛ هم دکتر شد هم خلبان هم پلیس هم برای ریاست جمهوری تلاش زیادی کرد و البته رییس مجلس هم شد.

قالیباف را کمابیش همه می شناسند و در چند نکته در موردش اختلافی ندارند:
مدیری توانمند، خوشفکر، پرکار، پرانگیزه، میانه رو با اطرافیانی گاه متعارض و از طیف های مختلف که تنها به دلیل حضور شخص او برگردش جمع شده اند. مدیری که رویاهای بزرگش، با اقدامات بزرگش در نیروی انتظامی و شهرداری تهران معنادار شد.
یک سرباز واقعی که هرجا احساس تکلیف کند یا فرمان بگیرد حاضر است و چندان به نتایج شخصی آن نمی اندیشد.
ویژگی که برای یک سیاستمدار با تعاریف رایج پذیرفته نیست.
قالیباف یک مدیر اجرایی خوب است که با یک تحلیل نادرست خود و مشاورانش در جای درستی قرار نگرفته و صد واحد ظرفیت اجرایی خود را با بیست درصد بهره وری در مجلس به کارگرفته است.
قالیباف به عنوان یک سرباز توانمند و فداکار، برای زیردستانش یک فرمانده قدرتمند است که کارها را با همان روحیه فرماندهی به نتیجه می رساند، ویژگی که برای یک سیاستمدار با تعاریف رایج پذیرفته نیست.
او در عین حال یک شنونده خوب است. پای صحبت مشاوران کوچک و بزرگ می نشیند و از هریک به قدر وسع خود یاد می گیرد و به کار می بندد. روحیه ای که ستودنی است اما به سبب نداشتن یک بینش عمیق و یک گفتمان ویژه در خود و مشاوران نزدیکش، او را به سمت پراکنده کاری سوق می دهد و به سبب نداشتن ادبیات اختصاصی و ارتباطات سازمان یافته پایگاه اجتماعی اختصاصی نیز به دست نیاورده است.
قالیباف یک فرد کاملا تشکیلاتی و متعهد به آن است و بارها هزینه آن را پرداخت کرده است، چه در رقابت های ریاست جمهوری و چه در فهرست بندی های مجلس. با این حال برای خود تشکیلات اثرگذاری ندارد و به همین دلیل، تلاش های فراوانش برای پرچمداری و میانداری اصولگرایان و برساخت گفتمان نواصولگرایی همواره ناکام مانده است.
او این روزها در یکی از عملیات های سخت دوران سربازی خود قرار دارد، شرایطی که رقبای داخلی اصولگرایش شاید با تخریب باقیمانده اعتبارش در روز اعتبارنامه ها از او چهره یک رییس مجلس ناتوان را بسازند و او را تا مرز هاشمی و روحانی و لاریجانی شدن ببرند و آینده سیاسی اش را به واکنش او به این تخریب ها گره بزنند.
اما او به خوبی می داند که نه هاشمی است و نه روحانی و نه هیچ سیاستمدار دیگری.
قالیباف مدتهاست به یک برندسازی جدید نیاز دارد، برندی که با واقعیات جامعه و جایگاه و توان امروز خود و رقبایش سازگار باشد و بیش از همه به صبر نیاز دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *