راهکارهای اجرایی شدن اهداف سند تحول بنیادین

محمود فرشیدی وزیر سابق آموزش و پرورش و دبیر کانون تربیت اسلامی که پروژه تدوین سند در دوره مسئولیت وی و با تدوین مبانی نظری سند تحول، آغاز شد، معتقد است، شبکه غرب‌زده مخالف اجرای سند در بخش‌های مختلف وزارتخانه، مهمترین مانع تحول بوده‌اند و در کنار این شبکه، عوامل دیگری هم در این مسئله نقش‌آفرین هستند.

وی در ادامه چند راهکار برای اجرایی شدن اهداف سند تحول بنیادین ارائه داد.

با گذشت ۱۰ سال از ابلاغ سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، چند درصد از این سند اجرا شده و اساساً بدنه فرهنگیان چقدر فهم دقیق، مشترک و روشنی از این سند و اهداف آن دارند؟

واقعیت این است یک ارزیابی واقعی از میزان اجرای سند نداریم و یک گفتمان و فهم مشترکی از روح و اهداف سند، نه در صف و نه در ستاد وزارتخانه هنوز ایجاد نشده است. در راستای تحقق سند در حوزه ستاد اقدامات مثبت و منفی انجام شده است؛ مثلاً تدوین «برنامه درسی ملی» یک اقدام مثبت بوده، اگر اجرا شود می‌تواند خیلی تاثیرگذار باشد، همچنین درباره زیرنظام‌های تدوین شده توسط شورای عالی آموزش و پرورش موارد متعددی وجود دارد که انحراف با روح سند دارد، مثلاً در حوزه مالی، تاکید می‌کنند که آموزش و پرورش یک دستگاه هزینه‌ای است، در حالی که هم سند تحول و هم رهبری عزیز، آن را یک کار سرمایه‌ای تلقی می‌کنند.

نکته دیگر، این است که یکسری برداشت‌های سطحی به مدارس توصیه شده که هر کاری که انجام می‌شود، در یک فرمتی تدوین کنید که مثلا ۶ ساحت مورد تاکید سند را بنویسید، کار‌هایی که انجام می‌شود در یکی از این جدول‌ها ذکر کنید! یعنی به نوعی قربانی یکسری برداشت‌های سطحی که نمونه بارز آن تغییر ساختار نظام آموزشی به ۶، ۳، ۳ (۶ سال ابتدایی، ۳ سال راهنمایی، ۳ سال دبیرستان) و تعطیلی پنجشنبه‌ها بوده است.

حالا البته درباره ۶، ۳، ۳ طراحان سند می‌گفتند چه ساختار دوره‌های آموزشی به صورت ۵، ۳، ۴ (۵ سال ابتدایی، ۳ سال راهنمایی، ۴ سال دبیرستان) باشد و چه ۶، ۳، ۳ باشد، مهم محتوایش است؛ یعنی مثل یک آشامیدنی که می‌خواهید استفاده کنید، چه در لیوان، چه در فنجان و چه در استکان باشد، مهم آن محتوایش است، نه قالب‌های آشامیدنی!

یا تعطیلی پنجشنبه‌ها که به نظر من در تعارض با سند است، چون در شرایطی که فرزندان ما مورد هجوم فرهنگی هستند هر چه بیشتر با برنامه‌های جذاب حتی ورزش، مسابقات و امثال آن بتوانیم دانش آموزان را در مدرسه جذب کنیم بهتر از این است که در فرصت‌های فضای مجازی تنهایی رها شوند.

البته توجیه اولیه مدیران وقت وزارتخانه این بود که بچه‌های ابتدائی یک روز بیشتر در کنار خانواده و پدر و مادر باشند و آن فضای تربیتی و عاطفی را که می‌توانند در کنار پدر و مادر تجربه کنند، از دست ندهند.

برای هر کاری می‌توان یک توجیهی داشت، اما واقعیات زندگی امروز این است که خانواده‌ها خیلی در فشار اقتصادی هستند، پدر و مادر هر دو کار می‌کنند و محیط مدرسه حقیقتاً سالم‌ترین محیط است، به خصوص اینکه از تخصص بهره‌مند می‌شود و آموزش‌ها هم الان در مدارس به حداقل‌ها رسیده است یعنی زنگ‌ها ۳۵ دقیقه‌ای است و لذا حتی اگر دانش آموز قرار است به فضای مجازی ورود کند تحت آموزش و مدیریت و تخصص همکاران فرهنگی باشد. مانند قضیه معاونت پرورشی که وقتی در دوره اصلاحات آن را منحل کردند، این توجیه را داشتند که، چون امور پرورشی خیلی مهم است، همه باید پرورشی باشند!

لذا سند تحول بنیادین یک راز سر به مهر است که در وصف آن و اهمیتش زیاد سخن زیاد گفته شده، اما چیستی آن، تبیین و پردازش نشده است.

اگر معدل بگیریم، ممکن است معدود افرادی باشند که خودشان مطالعه کرده باشند، ولی در قیاس با جمعیت کلان جامعه فرهنگیان و اقداماتی که برای تبیین انجام نشده. در واقع، چه در طی این ۱۰ سال و چه الان بعد از گذشت ۱۰ سال هنوز نه مدیران و متولیان نظام تعلیم و تربیت برداشت روشنی از هدف سند دارند و نه بدنه آموزش و پرورش درک روشن و همراهی دقیقی با سند دارد!

به نظر می‌رسد صرفنظر از میزان اجرای سند تحول بنیادین، اصل سند و اهمیت آن برای خیلی‌ها هنوز روشن نیست؛

سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش یک دستاورد عظیم و انقلابی و مایه افتخار در عرصه فرهنگی و تربیتی برای نظام اسلامی است و قابل عرضه برای دیگر کشور‌ها به خصوص مسلمانان است؛ یعنی یک تحول و سرمایه‌ای فراتر از فناوری هسته‌ای است. حرف تازه و دستاوردی نو در عرصه تعلیم و تربیت جهانی است که صد‌ها سال تحت سلطه نظام غربی با تفکر سکولاریستی است، آموزش و پرورش بر همان پایه توسعه پیدا کرده، تدوین و فرموله شده و به همه دنیا به نوعی تحمیل شده است که این تحمیل از نوع نرم است.

اینکه برای مقاطع مختلف چه روش‌ها و چه راهکار‌هایی داشته باشید، اما سند آمده و می‌گوید بر اساس مبانی وحیانی ما انسان را باید به گونه‌ای تربیت کنیم که هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی و اخلاقی رشد پیدا کند. اتفاقاً وزیر آموزش و پرورش آقای نوری، در اجلاس آیسسکو که اخیرا در مصر برگزار شد، به همین نکته اشاره کرد که چرا باید از الگوی غرب پیروی کنیم؛ ما اقدامی کرده‌ایم و سندی به دست آورده‌ایم که بر مبنای ارزش‌های اسلامی خود ماست و برخی از وزرای شرکت‌کننده بعداً با ایشان دیدار کردند و از این سند استقبال کردند و علاقه‌مند بودند و بیان کردند که حرف نویی است که مطرح می‌کنید.

ما هم بعضاً از پاکستان و جا‌های دیگر دیده‌ایم که افرادی علاقه‌مند هستند برای اینکه این حرف جدید را داشته باشند. اسلام اگر برای تربیت انسان حرف ندارد پس برای چه آمده است؟ ما یقین داریم که پیامبر گرامی اسلام و نظام اسلامی آمده اند که انسان‌ها را تربیت کنند، مهم این است که ما بر اساس آن مبانی، استخراج کنیم و برای امروز الگو داشته باشیم.

در واقع، سند عمدتاً مبانی راهبردی و فلسفه و چهارچوب کلی اندیشه تربیتی اسلام را شفاف کرده و برای کاربردی و عملیاتی شدن سند، مراحل تکمیلی را باید انجام دهند؛ از جمله زیرنظام‌ها که با تاخیر فراوان انجام شده و بعضا انحرافات فراوانی دارد.

آیا پروژه تدوین سند تحول آموزش و پرورش، از جهت محتوایی آنچه ۱۰ سال پیش در قالب سند رونمایی و ابلاغ شد، همان چیزی بود که در فرایند شروع تدوین سند دنبال می‌شد؟

با توجه به شرایطی که وجود داشت و غربتی که این موضوع داشت، چون تا به حال همانطور که در دنیا مرسوم بود، در ایران هم مرسوم همین بود که برای سند ملی در حوزه آموزش و پرورش به دستاورد‌های انسان غربی مراجعه شود، یعنی در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی یک کار مدونی نشده بود. افرادی بودند که با همین عنوان کتاب نوشته بودند، ولی تجربیات آن‌ها همان مطالعات غربی بود و سعی کرده بودند برخی احادیث و آیات را هم متصل کنند.

اما اینکه روح تعلیم و تربیت اسلامی و فلسفه آن چه مطالبه‌ای دارد و بر اساس آن کار انجام شود، غریب بود؛ لذا مرحوم آیت‌الله مصباح و قبل از ایشان سرکار خانم دکتر علم‌الهدی الزامات فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را تدوین کردند و این‌ها مبنایی برای تدوین سند شد.

بحمدلله حضور چهره‌های برجسته متخصص دانشگاهی و حوزوی که واقعاً پایبند به مسائل تربیتی اسلام بودند، باعث شد مجموعه ارزشمند و قابل قبولی تدوین شود که بار‌ها مورد تائید و تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته که به نظرم همچنان باید دفاع کرد.

رهبر انقلاب بار‌ها در این ۱۰ سال بر اجرای سند تحول تاکید کرده‌اند. در واقع از بیانات ایشان اینطور برداشت می‌شود که با وجود همه نقاط ضعف و قوت سند و با وجود همه فرصت‌ها و چالش‌هایی که در بدنه وزارتخانه وجود دارد، بند به بند سند باید اجرا شود آیا آنطور که می بایست اجرا شود، اجرا شده؟ علت این مسئله چیست و چه موانع درونی و بیرونی وجود داشته است؟

یکی از موانع این است که یک عزم ملی برای اجرای سند وجود ندارد که حالا امیدواریم الان ایجاد شود. در مبانی تحول بنیادین اشاره می‌شود که چند رکن عوامل تاثیرگذار بر تربیت انسان هستند که در راس آن‌ها خانواده است، بعد دولت یعنی حاکمیت اعم از مدرسه، دولتمردان، وزارتخانه‌ها هستند که هر یک می‌توانند موثر باشند، شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد‌های مختلفی که منسوب به حاکمیت و دولت هستند خیلی تاثیرگذار هستند، عامل سوم رسانه‌ها هستند که چقدر می‌توانند در تبلیغ، تبیین سند و در راستای تربیت اسلامی افراد را سوق دهند یا خلاف این!

بعد از این، تشکل‌های مردمی، سمن‌ها و احزاب‌ها وگروه‌ها و روحانیون و حوزه‌های علمیه و امثال این‌ها تاثیر گذارند. قبول می‌کنید که یک چنین مجموعه‌هایی اگر قرار باشد همسو و همصدا شوند و همکاری کنند، لازمه‌اش این است که همبستگی قدرتمندی از طرف حاکمیت در این زمینه ایجاد شود، یعنی در راس این مجموعه رئیس جمهور است. در حالی که این در گذشته نبوده، بلکه حامی سند ۲۰۳۰ بودند، کما اینکه وقتی تصمیم گرفتند سند ۲۰۳۰ حاکم باشد، بلافاصله اجرا شد!

بلافاصله با دستور معاون اول وقت ابلاغ کردند!

در حالی که درباره سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، با آن محتوا و زحمتی که برایش کشیده شده، دست افرادی گذاشته شد که این‌ها ضد سند را بنویسند! مثل مسئله کرونا که می‌گوییم مسئله ملی است، باید همه وارد شوند و همه کمک کنند، بخصوص دولتمردان، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، هر یک به سهم خودشان کمک کنند. مثلاً اگر مجلس برای این کار بودجه اختصاص ندهد، خب سند عملا یک داستان و شعر است و کسی سراغ اجرای سند نمی‌رود.

بنابراین اولین مسئله، نبودن این عزم ملی است که اگر این عزم ملی ایجاد نشود ما اجرای سند را به سادگی شاهد نخواهیم بود.

دومین مسئله این است که دست اندرکاران اجرای سند نوعاً به سند باور نداشته‌اند، یعنی برخی از این‌ها بودند که در زمان اصلاحات چیزی به نام سند ملی نوشته بودند که بر اساس سکولاریسم بود و دنبال این بودند که همان پروژه را بودجه‌اش را بگیرند و به هر ترتیبی تلاش می‌کردند آن اهداف وحیانی و معنوی و اخلاقی این سند را کمرنگ کرد تا آن سند ملی درست شود و از آن سند ملی تحت عنوان «سند مرحوم» اسم می‌بردند، چون دنبال آن بودند که اجرا شود و نشد. این‌ها به روش‌های مختلف اگر بگوییم نفوذ یا ورود در اجرا، یا به طرق دیگر سعی کردند تعطیل کنند.

سند در سال ۹۰ ابلاغ شد و عملا تا به مرحله مقدماتی اجرا برسد، دولت جدید بر سر کار آمد؛ لذا تلاش کردند که یا سند را تعطیل و مسکوت بگذارند و حرفی از سند نباشد. سال‌ها اینچنین گذشت. انگار یک چیزی تصویب شد، برای ثبت در تاریخ! مانند کسانی که استفاده از قرآن را فقط برای گذاشتن روی طاقچه می‌خواهند.

بعد وارد تحریف سند شدند. مثلا واژه‌های ارزشی را در همین دوران (حذف کردند) و در شورای عالی آموزش و پرورش، اهداف دوره‌های تحصیلی را این گونه اصلاح کردند که واژه استکبارستیزی را حذف کردند، واژه امام خمینی(ره) را حذف کردند، واژه شهادت‌طلبی را حذف کردند، واژه امر به معروف و نهی از منکر، انقلاب و خیلی چیز‌های دیگر را حذف کردند.

البته به عنوان رسانه در مصاحبه‌ها، به صورت مکتوب به جا‌های مختلف مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و… اعتراض کردیم؛ لذا این قبیل رفتار‌ها هم یکی از بزرگترین موانع اجرای سند و تحقق اهداف آن در این سال‌ها بوده است؛ یعنی باید کسانی وارد موضوع می‌شدند که این‌ها به اهداف سند باور داشته باشند.

مانع سوم، این بود که سند توسط طراحان اصلی سند شفاف‌سازی نشد. یعنی همین افراد یا کسان دیگری که برداشت سطحی از سند داشتند، انگار هر کسی از ظن خود شد یار من شد! هرکدام درباره سند توضیحاتی دادند و اگر صحبت‌های مقام معظم رهبری را دقت کرده باشید، یکی از توصیه‌های ایشان همین است که سند را برای فرهنگیان تبیین کنید.

اینکه یک کلیات و برداشت واقعی و شفاف از روح سند داشته باشیم مهم است که هر کسی برداشت خود را به عنوان سند ارائه نکند.

مانع چهارم، روزمرگی و بروکراسی رایجی بود که بر دستگاه حاکم است؛، چون وزیر آموزش و پرورش یک جریان گسترده‌ای را باید مدیریت کند، ولی حرکت انقلابی و متفاوت برای اجرای سند ضرورت دارد، لذا این گرفتاری‌های روزمره مانع شد که توجه جدی برای اجرای سند شود.

از این اینجا به بعد باید چه کرد؟ آیا امروز بازنگری در محتوای سند -آنطور که در فصل آخر سند آمده است- لازم است؟ برای بهبود این روند که سند به اهدافش نزدیک شود، باید چه کرد؟

اگر از نظر محتوایی بخواهیم یک نگاهی داشته باشیم که سند ایراد دارد یا خیر، خب تا اجرا نشده نمی‌توان گفت این سند اشکالات زیادی داشته است. این سند عملا بایگانی بوده و کار خاصی روی آن انجام نشده، به صف کشیده نشده تا بگوئیم این اشکالات وجود دارد.

البته در خود سند هم پیش‌بینی شده که هر ۵ سال یکبار بازنگری شود؛ هدف این بود که وقتی اجرا شد هر ۵ سال یکبار ارزیابی شود و بعد اشکالات را بیان کنید و توسط شورای عالی امقلاب فرهنگی برطرف شود.

همانطور که می‌دانید هر حرکت جدیدی در هر موسسه‌ای از جمله آموزش و پرورش آغاز شود، اگر بخواهند از آن دفاع کنند سعی می‌کنند بهترین خدمات را به آن حرکت بدهند تا بگویند این موفق بوده و بعد اگر اشکالی دارد به تدریج برطرف کنند. مثلاً نظام جدید متوسطه که آن هم اشکالاتی داشت، ولی سعی می‌کردند بهترین دبیران، بهترین ساختمان ها، بهترین امکانات را به آن بدهند تا بگویند این طرح موفق است. اما در مورد سند تحول این برعکس بوده، یعنی هیچ گونه امکان، ظرفیت، بودجه و اعتباری برای آن پیش‌بینی نشده و الان همان تفکری که عرض کردم که این‌ها تفکر نفوذی و غربی است و برای اجرای سند ۲۰۳۰ سینه چاک کرده الان آمده و به بهانه اصلاحات اساسی سند، کلام حضرت آقا که اگر اشکالاتی در سند وجود دارد باید برطرف شود، این را دستاویز کرده‌اند تا اهداف غیراصولی و شوم خودشان را دنبال کنند.

به نظر من، این یک خطر است که باید دوستان انقلابی به آن توجه کنند که در این پوشش، خدای نکرده روح سند را نزنند؛ بار‌ها این جریانات و این شبکه مخالفان غرب‌زده، فعالیت‌های جدی و کارشکنی‌های اساسی علیه اجرای سند انجام داده اند و می‌دهند، در محیط‌های دانشگاهی میزگرد برگزار می‌کنند و به سند حمله می‌کنند، سایت و فضای مجازی هم که الی ماشاالله! بنابراین به نظر من، بازنگری در سند اگر هم قرار است انجام شود، طبق همان روال و بعد از اجرا و در مراحل بعدی باید انجام انجام شود، ولی به نظر من روح سند خوب تدوین شده و باید اجرا شود.

اما درباره اینکه چه اقداماتی برای اجرای سند از این به بعد انجام دهیم، می‌توان گفت یکی از کار‌هایی که خوب است انجام شود، به موازات اینکه از ستاد و از بروکراسی حاکم بر وزارتخانه می‌خواهیم که برنامه‌ای را برای اجرا در مدرسه تدوین کنیم، باید یادمان باشد که یکی از بزرگترین موانع همین ستاد بوده است، بخاطر اینکه آن روح انقلابی و پیام انقلابی سند را نگرفته و سعی کرده در قالب برداشت‌های خودش سند را ببیند؛ بنابراین به موازاتی که یکسری کار‌هایی برای اصلاح و تحول در دست‌اندرکاران ستادی باید انجام شود، یک کار دیگر این است که با نظارت طراحان اصلی سند یک مجوعه جزوه‌ای تحت عنوان «سند به زبان مدرسه» تهیه شود. به موازات آن حرکت ستادی، این جزوه مبنا قرار داده شود تا جامعه فرهنگیان با روح سند آشنا شوند؛ چون این امر عجیبی نیست. ما می‌خواهیم طبق الگویی که از پیامبر و حضرت علی و حضرت فاطمه (سلام‌الله علیهم) و دیگر الگو‌ها گرفته‌ایم، بگوییم انسان تراز ما می‌خواهد این خصوصیات را داشته باشد. جامعه فرهنگیان به طور کلی با این آشنا شوند، با این کار، به تدریج حرکتی از پائین برای اجرای سند انجام می‌شود که نظارت هم لازم است.

اقدام دوم، به نظر من این است که، چون ریشه مشکل خیلی از مسئولان و کارشناسانی بوده‌اند که به سند معتقد نبودند، طبیعتا باید یک تحول و انقلابی در بکارگیری افراد انجام شود، چه در شورای عالی آموزش و پرورش و چه در معاونت‌های وزارتخانه که اولاً کسانی را انتخاب کنند که واقعا به سند باور داشته باشند. پیشینه این افراد نشان می‌دهد در مقام کلام علیه سند ۲۰۳۰ و در دفاع از سند تحول اظهار موضع کرده‌اند و بعد از این حرکت عیبی ندارد که همانطور که برای مهارت‌های کامیپوتری افراد را ملزم به آموزش می‌کنیم، برای معاونین وزارتخانه و اعضای شورای عالی اگر این آشنایی کافی را ندارند، باید به صورت ضرورت و توسط طراحان سند، روح سند آموزش داده شود تا حرف مختلف بیان نشود.

بعد از این مرحله، هر یک از این معاونین وزارتخانه باید ماموریت پیدا کنند برای اجرای سند تحول در حوزه کاری خودشان طراحی‌ها و برنامه‌ای داشته باشند، بصورت گام به گام ارائه دهند و طبیعتا هفته‌ای یکبار یک جلسه ثابتی شورای معاونین وزارتخانه برای ارزیابی میزان پیشرفت سند و اجرای آن بگذارند. اگر قرار باشد شورای معاونین راه خودش را برود و یک کسی یا کسانی بگویند دنبال اجرای سند هستیم، به شوخی شبیه‌تر است و نفوذ و رسوخی در اجرا نداریم.

مورد بعدی این است که مسئولیت اجرای سند در همه حوزه‌ها را شخص وزیر محترم باید بعهده بگیرد. طوری زمان کاری را تقسیم کنند که دو روز در هفته، کمتر یا بیشتر، خود را مسئول اجرای سند بدانند، یعنی حتی اگر لازم است ساختمان جداگانه‌ای باشد یا محل استقرار دیگری باشد. این کار‌های عظیمی که گفتیم خانواده ها، رسانه ها، تشکل ها، مساجد و … بیایند، طبیعی است که یک پیگیری خیلی جدی از سوی عالی‌ترین مقام وزارتخانه را لازم دارد.

بحث دیگر این است که همانطور که اشاره کردم از ظرفیت رئیس جمهور بعنوان رئیس شورای عالی آموزش و پرورش باید استفاده شود، طرح‌ها و ایده‌ها و نیاز‌ها و مطالباتی پخته شود و خدمت ایشان تقدیم شود و ایشان به سهم خودشان کمک کنند و بسترسازی کنند که گاهی فرهنگی و گاهی اجرایی است.

گام دیگر، این است که عین همین را از مجلس مطالبه کنیم و ظرفیت مجلس را بکار گیریم. مثلا بودجه‌ای که اختصاص داده می‌شود و ردیف تحول بنیادین در آن نباشد یا یک مبلغی جاری در نظر بگیرند و در جای دیگر خرج شود، خب این چه سند تحولی است؟ این هم مشکل ایجاد می‌کند. البته فقط بحث بودجه نیست، مجلس در سیاست‌های دیگر قانونگذاری پیش‌نیاز‌هایی دارد که باید انجام دهد.

بحث بعدی نهضت تبیین سند است؛ یعنی رسانه ملی که رهبری اشاره کردند باید کمک کند تا سند به گفتمان و مطالبه عمومی تبدیل شود. مثلاً وزیر محترم نامه‌ای خدمت مقام معظم رهبری بنویسند و از ایشان درخواست کنند که به صداوسیما دستور داده شود فرصتی را برای تبیین سند برای عموم جامعه بگذارند و سند به تبدیل به مطالبه عمومی شود، تا مردم بدانند سند چه شکوفایی‌هایی دارد، در این صورت یقین بدانید عموم مردم استقبال و مطالبه می‌کنند. از مدرسه هم مطالبه می‌کنند که مثلا چرا درباره ارزش‌های اخلاقی کاری نمی‌کنید یا چرا برای فضای مجازی آموزشی ندارید. محور‌های مختلف این سند بعنوان یک انسان کامل سعی می‌کند به همه ابعاد سند بپردازد.

بحث دیگر دانشگاه فرهنگیان است که باید توجه جدی به سند و آموزش و پژوهش آن و مقایسه تطبیقی آن داشته باشد و البته تربیت نیرو که مهمترین وظیفه این دانشگاه است.

به هر حال، هر حرکتی در سازمان و موسسه‌ای قرار است انجام شود، توسط افسران جوان سازمان که با رویکرد جدید تربیت می‌شوند، انجام می‌شود. نیرو‌های گذشته دشوار است که خودشان را تطبیق دهند و در نتیجه دانشگاه فرهنگیان هم نقش بسیار تاثیرگذاری در تحول آموزش و پرورش دارد.

بحث دیگر، در حوزه‌های علوم تربیتی بخصوص در دانشگاه‌ها حرکت‌های منفی علیه سند تحول وجود دارد؛ متقابلاً حرکت‌های اثباتی برای تبیین سند در این زمینه انجام شود، در دانشگاه‌هایی که رشته علوم تربیتی دارند و فارغ التحصیلان آن‌ها وارد جامعه می‌شوند، این‌ها باید با سند تحول آشنا شوند. در این زمینه حمایت شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم که از سند دفاع و حمایت کند و عرض آخرم اینکه یکسری برنامه‌های اجرایی خودجوش توسط بچه‌های انقلابی در مدارس و سایر جا‌ها در راستای اجرای سند طراحی شده است. مثلاً یک بعد را گرفته اند و دیده‌اند می‌توان کار‌هایی کرد، کار‌های خوبی شده است.

به نظر من، شناسایی این کار‌های خوب و البته استانداردسازی و تائیدیه گرفتن از طراحان اصلی سند و بعد تکثیر این الگو‌ها می‌تواند خیلی کمک کند تا سند قابل اجرا شود. برخی بدون امکانات در مدارس خودشان یا در بسیج و … کار‌هایی کرده اند که با هدف اجرای سند بوده است؛ این قابل اصلاح و تکثیر است. مثلاً موسسه رزمندگان یک طرح دارند که برای اجرای سند کار‌های خوبی شده است. این‌ها باید بررسی و حمایت شود.

آخرین مورد این است که برای همه این موارد و راهکار‌ها احتیاج به یک نظام نظارت و ارزیابی اجرای سند در صف و ستاد داریم که باید دنیال شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *