سونامی ناشی از کمبود معلم را جدی بگیرید

 
کمبود 108 هزار نفری معلم ، پیش درآمد سونامی هولناکی است که قرار است با خروج بیش از 350 هزارمعلم ،در سال 1400، بزرگی خود را به رخ آموزش و پرورش کشیده ،ظاهر شود.
گسل سست و لزرانی که آموزش و پرورش تمام فعالیت خویش را بر آن استوار کرده است درحال لغزش و جابجا شدن است.
 
در عجبم !
چرا کسی این اتفاق مهیب را باور نمی کند؟
در طول سی سال گذشته ،آموزش و پرورش” کجدار و مریز”بدون داشتن یک برنامه مدون در بازه زمانی “میان مدت” یا” بلند مدت “در حوزه مدیریت منابع انسانی ، در بزنگاه شروع سال تحصیلی با تکیه بر جذب معلمان حق التدریس ،آموزشیاران نهضت سواد آموزی،نیروی های شرکتی و بعدها مربیان پیش دبستانی و معلمان خرید خدمات آموزشی به خیال خویش از مخمصمه تامین معلم، به موقع گریخته است.
 
ظرفیتی که بعدها با حمایت مجلسی ها، بیشتر ردیف های استخدامی را بلعیده است تا حسرت انتخاب بهترین ها را برای همیشه در دل آموزش و پرورش بگذارد.
 
مراکز تربیت معلم از اواخر دولت سازندگی تا پایان سال 85 قریب به اتفاق به حالت تعطیل در آمده،به محل برگزاری آموزش های کوتاه مدت تبدیل شده ،بیشتر مدرسان آنها ،راهی دبیرستان شدند تا بساطشان به موقع برچیده شود.
 
استخدام های قطره چکانی ، جسته و گریخته از طریق آزمون نیز در حدی نبود که مجالی را برای ورود هرچه بیشتر علاقه مندان به حرفه معلمی فراهم کند.
 
آموزش و پرورش که تازه از بحران های دهه شصت، جان سالم به در برده بود تصور نمی کرد دوباره جمعیت شانزده یا حتی هفده میلیونی را در سالهای آتی تجربه کند.
از دیگر سو ، مدتها بود که سازمان مدیریت و برنامه ریزی بر سر تامین و تخصیص بودجه با آموزش و پرورش سرشاخ شده،
کارشناسان ذیربطش ،مدام آموزش وپرورش را به سوء مدیریت، اتلاف منابع و نبود کارآیی و بهره وری متهم می ساختند تا بتوانند سیاستگذاران ،مدیران و استانداران را علیه آموزش و پرورش بسیج کنند.
به زعم این عده مدارس هیات امنایی بشرط اداره شدن از جیب مردم ،مناسب ترین الگو برای مدرسه داری با شعار تمرکز زدایی یا مدرسه محوری است.
 
با روی کار آمدن دولت روحانی ، این رویکرد، دوباره جان تازه ای گرفت.
زمام آموزش و پرورش را وزیری بر عهده گرفت که برای اولین بار آموزش و پرورش را با پارادوکس “کمبود و زیادی بودن همزمان معلم ” روبرو ساخته ،مایل بود بیش از0 35 هزار معلم را با برچسب “مازاد” برای انتقال داوطلبانه به دیگر دستگاه ها در اختیار کارگزینی قراردهد.
سپس با نگاه مصرفی،هزینه ای و غیر مولد به آموزش و پرورش دولتی ، این ایده را مطرح کرد که می توان با برون سپاری آموزش و پرورش به بخش غیر دولتی ، هزینه های دولت را به کمتر از یک سوم تقلیل داد.
 
وزیر آن روز آموزش و پرورش که ، هنوز هم یکی از صاحبان مدرسه غیر دولتی است ، پروژه خصوصی سازی در آموزش و پرورش دولتی را با نام ” بسته حمایت از مدارس غیر دولتی” کلید زد تا خیال همه دلواپسان را آسوده سازد.
 
اولین دستاورد این بسته ،ورود ناگهانی بیش از 20 هزار معلم خرید خدمات آموزشی با کمتراز یک پنجم دستمزد یک معلم ،در اواخر شهریور ماه 93 بود تا کم کم زیرآب استخدام رسمی برای همیشه زده شود.
هیچکس حاضر نشد خروج سالیانه بیش از60 تا 70 هزار معلم را به عنوان بازنشسته جدی بگیرد.
 
وزیر و دار و دسته اش تصور می کردند با طرح های به اصطلاح “وصله پینه ای” مثل :معلم تمام وقت با حداقل 30 تا 36 کار در هفته ،پرداخت 8 تا 12 ساعت حق التدریس به بازنشستگان ،دونوبته سازی مدارس ،افزایش تراکم در کلاس ،جذب کرور ،کرور معلم خرید خدماتی به مساله فیصله داده ،ماجرا ختم به خیر می شود.
اما امروز کاشف بعمل آمده است معلمان دست آموزش وپرورش را خوانده از طرح معلم تمام وقت استقبال لازم و قابل اعتنایی به عمل نیامده ،بازنشستگان نیز حاضر نیستند برای چند ساعت کار نسیه که پرداخت آن گاهی بیش از یکسال به طول می انجامد تحقیر را به جان بخرند.
چاره چیست؟
1-اخذ ردیف های استخدامی معادل خروج نیروهای بازنشسته .
 
2-فعال کردن دانشگاه های فرهنگیان و شهید رجایی با حداکثر ظرفیت لازم برای پذیرش دانشجو صرفا در جنس و رشته های مورد نیاز
3-جذب از طریق آزمون سراسری به استناد به ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان.
4-مقاومت در برابر تحمیل استخدام های فله ای و ناعادلانه از سوی مجلس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *