روایت سخنگوی یونیسف از کودکان غزه ورفح

رسانه معلم به نقل از روزنامه گاردین

جنگ علیه کودکان غزه بسیاری را مجبور به بستن چشمان خود می کند. چشمان محمد نه ساله، اول به خاطر بانداژهایی که سوراخی در پشت سر او را پوشانده بود، و دوم به دلیل کما ناشی از انفجاری که به خانه خانواده اش رسید، بسته شد. او نه سال دارد. ببخشید او نه ساله بود . محمد الان مردهطی سه بار بازدید از ICU بیمارستان اروپایی در رفح، غزه، دیدم که چند کودک در یک تخت بودند. هر یک از آنها پس از انفجار بمب در خانه‌شان می‌آمدند. هر یک با وجود تلاش های بی شمار پزشکان جان خود را از دست دادند.

تنها چند هفته پیش، جهان کشتار بی‌معنای هفت امدادگر در کاروانی برای آشپزخانه مرکزی جهانی را محکوم کرد. این یک نقطه عطف دیگر برای غزه بود. یک هفته بعد، یک وسیله نقلیه یونیسف بار دیگر هنگام تلاش برای رسیدن به افرادی که شدیدترین نیاز را داشتند، مورد اصابت قرار گرفت. این هفته حملات هوایی بیشتر در رفح، بزرگسالان و کودکان غیرنظامی بیشتری را کشته اند. اما اینجا غزه است، جایی که خشم نسبت به حملات در بحبوحه تراژدی های نوظهور جدید محو می شود


از قحطی قریب‌الوقوع گرفته تا افزایش تعداد کشته‌ها، آخرین ترس حمله به رفح در جنوب غزه است. آیا بدتر از این هم میشه؟ همیشه به نظر می رسد. شش ماه گذشته است و این جنگ در حال شکستن برخی از سیاه ترین رکوردهای بشریت است: گزارش ها حاکی از کشته شدن بیش از 14000 کودک است. اما هیچ کاهشی در سرعت یا وحشی جنگ وجود ندارد. در هر صورت، همه چیز بدتر می شود: با وعده های روشن – تهدیدها – که این مسیر وحشتناک ادامه خواهد داشت.

اگر رفح هدف نظامی قرار گیرد، منفجر خواهد شد، زیرا بیش از 1.4 میلیون غیرنظامی در حال حاضر در آنجا هستند که از شرایط وخیم رنج می برند. خانه های اکثر آنها آسیب دیده یا ویران شده است. ظرفیت مقابله همه آنها از بین رفته است. دیگر جایی برای رفتن در غزه باقی نمانده است.

آب به شدت کم است، نه فقط برای نوشیدن، بلکه برای بهداشت. در رفح به ازای هر 850 نفر تقریباً یک توالت وجود دارد. وضعیت برای دوش گرفتن چهار برابر بدتر است. یعنی حدود یک دوش برای هر 3500 نفر. سعی کنید تصور کنید که یک دختر نوجوان، یا مرد سالخورده یا زن باردار، یک روز کامل برای دوش گرفتن در صف ایستاده است.

و یک حمله نظامی در رفح فاجعه بار خواهد بود، زیرا این شهر یک شهر کودکان است – حدود 600,000 نفر از آنها.

رفح محل بزرگ‌ترین بیمارستان باقی‌مانده غزه است – “بیمارستان اروپایی” – که به افتخار اتحادیه اروپا که هزینه ساخت آن را پرداخت کرده است، نامگذاری شده است. وقتی در ماه آوریل به ملاقاتش رفتم، یک جراح اطفال، دکتر قابن، روی پسر کوچک دیگری به نام محمود قوز کرده بود. او در اثر انفجار بمبی که به خانه خانواده اش اصابت کرده بود، ضربه شدیدی به سرش وارد شد. “این پسر کوچولو چه کرد؟” دکتر پرسید، اشکی در چشمش جمع شد. دکتر قابن 30 ساعت در شیفت 36 ساعته خود بود. او می ترسید محمود تا زمانی که برای شیفت بعدی خود برگردد مرده باشد. حق با او بود.

این یکی از داستان های متعدد بیمارستان اروپایی است، جایی که ده ها هزار غیرنظامی به شدت در جستجوی پناهندگی هستند. ICU های جدید در تلاشی بیهوده برای مدیریت مجروحان ساخته شده است. چرا بیمارستان اروپایی امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد؟ زیرا سیستم بهداشتی در غزه بطور سیستماتیک تخریب شده است. امروز 10 بیمارستان از 36 بیمارستان غزه فعال هستند. و هر یک از آنها فقط تا حدی کار می کند. و بنابراین، در زمانی که کودکان غزه نیاز به مراقبت های پزشکی دارند، هرگز کمتر در دسترس نبوده است.

در 31 اکتبر، یونیسف غزه را قبرستان کودکان نامید. ماه گذشته شاهد ساخت قبرستان های جدید در رفح بودم. و پر شد. هر روز جنگ، مرگ و ویرانی شدیدتری را به همراه دارد. در 20 سال حضورم در سازمان ملل ، هرگز ویرانی مانند آنچه در شهرهای خان یونس و شهر غزه در نوار غزه دیدم ندیده ام. و اکنون به ما گفته می شود که از طریق تهاجم به رفح نیز همین انتظار را داشته باشیم.

با شنیدن تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصویب قطعنامه ای که خواستار آتش بس فوری شد (اکنون بیش از یک ماه پیش)، امید در چهره ساکنان رفح پر شد. یکی از مادران به من گفت: شاید این اولین شبی باشد که بعد از چند ماه می توانم به دخترم قول بدهم که در شب کشته نخواهد شد. اما فقط چند ساعت طول کشید تا این امید توسط بمب ها از بین برود.

غزه به آتش بس فوری و طولانی مدت بشردوستانه نیاز دارد. چند بار گفته ایم – در واقع، التماس کرده ایم -؟ و ما باید شاهد آزادی همه گروگان ها، دسترسی ایمن و بدون محدودیت برای کمک های بشردوستانه و گذرگاه های بیشتر برای این امداد باشیم.

مردم غزه از ادامه این وحشت حیرت زده شده اند. در شمال این قلمرو، نزدیک به جایی که یک خودروی یونیسف در ماه گذشته مورد شلیک قرار گرفت، زنی دست مرا گرفت و بارها و بارها التماس کرد که جهان غذا، آب و دارو بفرستد. هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه، همانطور که در چنگ او احساس کردم، سعی کردم توضیح دهم که در حال تلاش هستیم، و او به التماس ادامه داد. چرا؟ زیرا او تصور می کرد که جهان نمی داند در غزه چه می گذرد. زیرا اگر دنیا می دانست، چگونه می توانستند اجازه دهند این اتفاق بیفتد؟

واقعا چطور

مطمئناً به جهان در مورد رفح هشدار داده شده است. باید دید چند چشم می ماند یا مجبور می شوند بسته 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *