سال های بحران نیروی انسانی در آموزش و پرورش فرا رسیده است

خبرگزاری رسانه معلم، سال های بحران نیروی انسانی در آموزش و پرورش فرا رسیده است، این بحران از سال ها پیش شروع شده بود اما از سال تحصیلی پیش رو بیش از پیش چنگ دندان نشان می دهد،  این هنوز آغاز کار است و سال های آتی  اوضاع به شدت بدتری از حیث نیروی انسانی در انتظار آموزش وپرورش است . به یک معنی می توان گفت این بحران موج های نخستین،  پژواک گفتگوهای سست پایه و اظهارنظر های غیر دقیق وزیر پیشین آموزش پرورش است که امروز به گوش می رسد،  سرآغاز این بحران بر می گردد به روز هایی که آقای فانی وزیر وقت آموزش و پرورش با چشم فروبستن به روند تحولات آموزش پرورش ازحیث  اعداد وارقام  دانش آموزان در راه ، اعداد وارقامی که نیم نگاهی به هرم سنی جمعیت آن را  برملا می کرد و نیز از حیث نیروی انسانی و  فرایند ورود وخروج آن، مرتب از مازاد نیروی انسانی سخن می گفتند، آن هم نه با انسجام که با پریشان گویی اعداد و ارقام متفاوتی از نیروی انسانی مازاد مطرح می کردند، ایشان یک جا از 250 هزار نیروی مازاد حرف میزدند و با قاطعیت راه برون رفت از مشکلات آموزش و پرورش را کاهش 250 هزارنفری پرسنل آموزش پرورش و تقلیل آن از یک میلیون به 750 هزار نفر می دانستند و در جای دیگر بدون تغییرمبانی و آمارهای پایه مانند تعداد دانش آموز ونظام بندی موجود ، حرف از 200 هزار نیروی مازاد می زدند و بر این باور بودند که  با 800 هزار پرسنل آموزش و پرورش به خوبی اداره می شود طرفه این که سازمان­های مسئول تامین مالی آموزش و پرورش مانند برنامه و بودجه و دیگران این گونه سخنان تقلیل گرایانه از مسئولین آموزش وپرورش را در هوا می زدند و در مسیر فرار از ایفای وظیفه در قبال آموزش و پرورش به آن­ها استناد می کردند.

جالب این است که پریشان حالی در رابطه نیاز آموزش وپرورش به نیروی انسانی هم چنان ادامه دارد ، برای نمونه در رابطه کمبود نیروی انسانی درسال تحصیلی پیش روی اعداد  متفاوتی اظهار و اعلام می شود ، آقای وزیردر فروردین 97 طی نامه ای با عنوان معاون اول ریاست جمهوری،  کمبود 84 هزار معلم را برای شروع سال تحصیلی قطعی اعلام می نمایند ، مسئول مرکز نیروی انسانی  وزارت  در اوایل اردیبهشت 97 کمبود نیروی انسانی برای سال تحصیلی  آتی را 116 هزار نفر اعلام وراه های تامین آن را نیز بر می شمارند،  ایشان قریب یک هفته بعد از کمبود 300 هزار نفری سخن گفته و باز راه های جبران آن را بر می شمارند از جمله وعده می نمایند که 194 هزار از این کسری را از مسیرتعدیل شاخص ها بر طرف می نمایند که جای تامل فراوان دارد.

آنچه در این بین اهمیت دارد این است که آموزش وپرورش نه تنها از مجاب کردن مسئولین بالا دستی برای تامین نیروی مورد نیاز دستگاه تعلیم و تربیت کشور ناتوان است بلکه از بر آورد دقیق نیاز این دستگاه به نیروی انسانی نیز عاجز است و این  خود به یکی از دلایل بی مهری تامین کنندگان منابع  آموزش پرورش تبدیل شده است ، هر چند این گونه بهانه ها از مسئولیت آنان نمی کاهد و مسئولین  بالا دستی وظیفه دارند فارغ از این مباحث جدول تراز نیروی انسانی آموزش پرورش را تنظیم و با پرهیز از فرصت سوزی نسبت به تامین به موقع نیروی های کیفی از بروز  بحران در ساحت تعلیم و تربیت کشور پیش گیری کنند.

این همه پریشان گویی در حوزه نیروی انسانی آموزش وپررش  ازکجا نشات می گیرد؟ جواب خیلی ساده است ، عدم تفاهم روی شاخص ها ، شاخصی مانند نسبت  معلم به دانش آموز و نسبت معلم به نیروهای پشیبانی،  آشکار نبودن این دو عدد با توجه شرایط اقلیمی ،سرزمینی و پراکندگی جمعیت ونیز شرایط فرهنگی  کشورزمینه ساز این سوء تفاهمات است و بستری شده برای گفتگوهای انشایی غیر قابل  صدق وکذب ، از این روی هرکسی از ظن خود برای این نسبت ها عددی را تخصیص داده و بر اساس آن عدد خود ساخته نیروی انسانی را بر آورد می کند و با مقایسه آن با وضع موجود نسبت به مازاد یا کمبود نیروی انسانی اعلام نظر می کند ، اندک تامل روی بر آورد رئیس مرکز نیروی انسانی و اعلام کسری حد اقل 300 هزار نفر در مهر 97 و اعلام مازاد 250 هزار نفری آقای فانی ، با لحاظ اینکه هردو بزر گوار متعلق به سپهر فکری واحد هستند و معد ومعین همدیگرند و اینکه درطول این چند سال اتفاق زیاد و غیر قابل پیش بینی رخ نداده ، پس منشاء اختلاف با دامنه ایی به این  عظمت  چیست ؟ اختلاف بر آورد این دو، عددکمی نیست که بشود ازش اغماض کرد.

اختلاف بر اورد  550 هزار نفری عدد کمی نیست ، با وجود این که صاحب این قلم بر اورد آقای چهار بند را دقیق تر و نزیک تر به واقعیت های آموزش پرورش ایران می داند و مفروضات ایشان را کارشناسانه­تر ارزیابی می کند، علی رغم این بر این نظر است که توافق همه ی شرکای تصمیم گیر، خصوصا مداخله مجلس محترم با مباشرت کمسیون آموزش وتحقیقات و شورای عالی انقلاب فرهنگی  حداقل روی شاخص های مذکور      می تواند این داستان بی حاصل و فرسایشی و درعین حالفرصت سوز را برای همیشه از میان بر داشته و مسئولیت ها را روشن و قصور وتقصیرهای احتمالی را آشکار نماید .

همانگونه که اشاره گردید دلسوزان  و آگاهان بر روند تغییرات آمارهای پایه آموزش وپرورش از حیث نیروی انسانی  و دانش آموز و با پیگیری و پایش گفتگوهای آقای فانی این روز ها را پیش بینی و دلسوزانه هشدار می دادند، صاحب این قلم به یاد دارد که در آن ایام با یادداشت های متعدد این معنی که رویکرد وزیر محترم ، آموزش وپرورش  را در میان مدت به سوی انحلال کمی و در دراز مدت به  سوی انحلال کیفی پیش می برد را مرتب یاد آورمی  شدند ، علی ایحال با کمال تاسف آن روز فرا رسیده و امسال بنا به اعلام بالاترین مسئول حوزه برنامه ریزی ونیروی انسانی  آموزش پرورش با کسری 300 هزار نفری نیروی انسانی به استقبال سال تحصیلی 97 -98 رفت ، البته همانگونه که اشاره شد ایشان وعده کردند ، با اعمال سیاست مدرسه محور ! 194هزار نفر از این کسری را با تعدیل شاخص ها و106 هزار نفر را از طریق استمرار خدمت در آستانه باز نشستگی، حق التدریس ، سرباز معلم وبرون سپاری جبران نمایند ؟!!  تعدیل شاخص ها ؟!!  مفهوم تعدیل شاخص ها  چیست ؟  مفهوم ساده تعدیل شاخص ها کاهش کیفیت است ، کدام شاخص ها را می خواهند تعدیل کنند ؟ محتمل ترین ونیز عملی ترین آن افزایش  تراکم دانش آموزی است ، آثار افزایش این شاخص  بر کیفیت آموزش وپرورش آشکارتر ازآن است که نیاز به گفتگو باشد،  بخش دیگر این تعدیل متوجه کاهش نیروهای تخصصی و پشتیبانی کننده کلاس تعلیم و تربیت در داخل مدرسه است،  این تعیل عناوینی مثل معاونت های مختلف مدارس ونیروهای تخصصی مانند مشاوره وپرورشی را هدف گرفته و اتفاقا کلیت مدرسه را در ایفای مسئولیت های خطیرخود تضعیف مینماید، آن 106 هزار نفرهم در میدان عمل محقق نمی شود چرا که بر اساس پیش بینی  و نیز اطلاع از گفتگوهایی که در بین نیروهای در آستانه بازنشستگی رد بدل می شود کمتر کسی آماده است بازنشستگی اش را به تاخیر بیاندازد و از این آیتم، دست آموزش وپرورش به چیزی بند نمی شود، سرباز معلم هم حداکثر با اندکی اختلاف و البته اختلاف غیرمعنی دار در جا می زند ، بنابر عمده بار متوجه به اصطلاح تعدیل شاخص ها و برون سپاری است، تعدیل شاخصها مفهومش معلوم و برون سپاری از آن هم روشن تر، هردو این ها دو تیغه یک قیچی اند که کیفیت آموزش و پرورش را نشانه می روند.

اما آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی ، در این میان اوضاع نیروی انسانی آذر بایجان شرقی  وخیم تر از متوسط کشوری است ، بر اساس آماراعلامی از سوی مسئولین محترم ، آموزش وپرورش استان در سال تحصیلی آتی با 41672 نفر نیروی انسانی می خواهد به 757900 نفر دانش آموز خدمات آموزشی وپرورشی ارایه نماید ، به عبارتی نسبت نیروی انسانی در اختیار به دانش اموز 1 به 19/18 است این در حالیست که همین نسبت درکل کشوردرزمان مشابه عدد 1 به 43/14 را نشان می دهد و همین شاخص از عمق بحران نیروی انسانی درآموزش وپرورش  آذر بایجان شرقی خبر میدهد ، روی این اصل نسبت کارکنان پشتیبانی به معلمین سرکلاس درکشور قریب 40 به 60 است اما این نسبت در آذربایجان شرقی 25 به 75 است ، مفهوم این عدد این است که ظرف تعدیل شاخص ها در آذر بایجان شرقی نه تنها پرشده بلکه سرریز کرده است وباید برای این استان واحتمالا استان های مشابه نسخه  جدا گانه ای پیچیده شود از طرفی بر اساس آمار های جمعیتی استان آذر بایجان شرقی به صورت طبیعی حدود 5 در صد دانش آموزان کشور را در خود جای داده است و قاعدتا باید همین درصد از  نیروهای انسانی کشور داشته را باشد که آمارخلاف آن را می گوید بر اساس این نسبت استان آذربایجان شرقی می بایست از  46400 نفر نیروی انسانی  بر خوردار می بود اما همانگونه که اشاره شد از 41672 نفر نیرو بهره مند است  یعنی به نسبت جمعیت دانش آموزی  به اندازه 4728 نفرازمتوسط  کشوری  فقیر تراست و بر وزارت آموزش وپرورش است که در تخصیص آتی نیروی انسانی ، در راستای عدالت آموزشی و پرورشی کسری آذربایجان شرقی و استان های مشابه را جبران نماید و از نمایند گان محترم مردم آذربایجان درمجلس شورای اسلامی نیز انتظار می­رود این مهم را پیگیری نمایند.

 

* فیروز رضایی- فعال فرهنگی و تربیتی
قائم مقام کانون تربیت اسلامی
استان آذربایجان شرقی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *