از کتاب «انسان و محیط زیست» تا «مدرسه سبز»

خبرگزاری رسانه معلم/ یادداشت رسیده؛ این هفته آموزش وپرورش از ساخت مدارس سبز در سه استان کشور به صورت آزمایشی با اعتباری 3 تا 5/3 میلیارد تومان خبر داد. رئیس نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور هدف از این مدارس را استفاده از انرژی تجدیدپذیر، مدیریت پسماند، صرفه‌جویی در مصرف انرژی، استفاده ی کمتر از سوخت‌های فسیلی و حفظ محیط ‌زیست اعلام کرد.

این خبر از جهتی مسرت بخش است که پاسداشت طبیعت در ارتباط با آن، شرط بهر گیری از مواهب آن است و هیچ مخلوقی از جمله انسان حق ندارد خلاف سنت و مشیت الهی در آن تصرف کنند و زیست موجودات دیگر و در نهایت خود را با بهره گیری قلدرمآبانه به خطر بیاندازد؛ زیرا که در فرهنگ قرآنی، محیط زیست، ذی شعور است و هر ذی شعوری حقوقی دارد و تعدی بر آن حرام است و در نظام اسلامی جرم محسوب می شود.

جامعه ی اسلامی در همه فضایل از جمله استفاده صحیح از طبیعت باید پیشرو باشد و این نگاه را می توان در چشم انداز۲۰ ساله نظام و نقشه جامع علمی کشور یافت. تفاوت ماهوی تعلیم و تربیت کشورها و دفاع هر کشور از نمادهای آن ماهیت و هویت بخشی از وظایف و رسالت همه افراد جامعه و به ویژه کارگزاران کشور است.

ما بهترین آموزه ها را درباره ی حفظ محیط زیست داریم و اسناد خوبی نیز در این زمینه تولید کرده ایم. تعدادی از کشورهای اروپایی بنیادی را به نام آموزش بین المللی محیط زیست تشکیل دادند و از کشورهای جهان عضو می پذیرند.

اگر مدارس این کشورها مراحل هفتگانه این بنیاد را با موفقیت طی کنند گواهینامه ی مدرسه سبز دریافت می کنند و پرچم سبز در آن مدرسه برافراشته می شود. این مراحل عبارتند از:

۱ـ تشکیل کمیته ی محیط زیستی

2ـ بازنگری محیط زیست

3ـ تدوین روش های اجرائی

4ـ پایش و ارزیابی

5 ـ مباحث درسی

6 ـ اطلاع رسانی و مشارکت

7ـ تدوین نظام نامه ی محیط زیستی

در سال های اخیر در آموزش و پروش ما دراین راستا قدم های جسورانه ای برداشته شد. دروس معارف اسلامی از ۴ و ۳ ساعت در مقطع دبیرستان به ۲ ساعت کاهش می یابد و 2 ساعت درس انسان و محیط زیست به جدول دروس اضافه می شود و برای تامین فضای کالبدی مناسب، ساخت مدارس سبز با اعتباری ۳ میلیاردی در دستور کار قرار می گیرد؛ در حالی که در مبانی نظری سند تحول آموزش و پرورش و زیر نظام فضا و تجهیزات و راهکارهای ذیل هدف عملیاتی شماره ۱۴ سند تحول، نه مدرسه سبز بلکه مدرسه صالح و ویژگی های کالبدی معرفی شده است تا در تکوین و تقویت هویت ایرانی اسلامی دانش آموزان ایفای نقش کند و در جای جای مبانی نظری سند تحول به ویژه در زیر نظام های آن به مدرسه صالح ارجاع می شود.

به راستی چرا برای برخی از کارگزاران و دست اندرکاران اسناد غربی و برنامه های آن اینقدر ارزشمند است؟ برای تحقق آنها خیز بر می دارند کتاب درسی می نویسند، مدرسه راه اندازی می کنند ولی برای اسناد و برنامه های مراجع قانون گذار و سیاستگذار تره هم خُرد نمیکنند؟!

چرا برای اسناد و برنامه های بومی به رونمایی اکتفا می کنند؟! شاید این گونه استباط شود که آموزه های غربی در برخی دانش آموختگان در علوم انسانی و به ویژه علوم تربیتی خواسته و ناخواسته در تصمیم گیری ها و اقدام ها در این سوگیری ها و اقبال به غیر و ادبار به خود دخیل اند. ولی چگونه و با کدام منطق می توان وجود اراده هایی این گونه مصمم و اثرگذار را در مراکز تصمیم ساز آموزش و پرورش انکار نمود؟!

آنهایی که مدرسه صالح و مدرسه انقلابی را آرمانی می دانند و با برچسب ایدئولوژیک اجرای آنرا تعدی به حقوق دانش آموزان قلمداد می کنند و مدارس سبز را حرکت در کاروان توسعه پایدار و امری اجتناب ناپذیر وگریز ناپذیر جا می زنند.

آیا مدارس سبز بخشی از پروژه ی اجرای کاپیتولاسیون آموزشی یا همان عمل به مفاد سند ۲۰۳۰ نیست؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *