از مدرسه فروشی در آموزش وپرورش تا سهمیه فروشی در دانشگاه


از مدرسه فروشی در آموزش و پرورش تا سهمیه فروشی در دانشگاه
 
حتما به یاد دارید که با روی کار آمدن دولت روحانی به خاطر غائله بورسیه ها ، چه قشقرقی بپا شد!
البته بودند کسانی که بدون داشتن حداقل های لازم ،تمامی پله های نردبان را یک شبه طی کرده ، از جیب ملت به جمع دانشجویان دوره دکتری پیوسته ، راه را برای آینده خود هموار ساختند.  
اما آن روز ، چنان جار و جنجالی به پا شد که کم کم داشت باورم می شد که قرار است قانون مداری با چاشنی عدالت آموزشی تنها مسیر انتخاب ما در پذیرش دانشجو باشد.  
پس از شش سال ، تازه می فهمم قانون پذیرش دانشجو در ایران در مقاطع مختلف تحصیلی ، غیراز ظاهر آراسته کنکور و فرایند صوری انتخاب رشته ، به موجب برخی تبصره ها ، توصیه ها و مجوز های طلایی، گریز گاه های فراوانی را برای دور زدن قانون در اختیار دارد که تا کنون از دید مردم عادی پنهان مانده است.
  پس کنکور ، سوابق تحصیلی ،استعداد و توانمندی فرد داوطلب پایان ماجرا نیست پارامتر های دیگری از جمله فرزند هیات علمی بودن ،قرابت نسبی یا سببی با رجال سیاسی، پولدار بودن ،صاحب ژن برتر بودن ، دست و پا کردن سابقه تحصیلی رها شده یا نیمه کاره در خارج کشور ، تنها بخشی از این استثناها ست که امروزه به کمک داوطلب آمده ،ممکن است سرنوشت او را به یکباره تا 180 درجه تغییر جهت دهد.
ناگهان شما را به یکباره از دامپزشکی زاهدان یا پیراپزشکی ارومیه به رشته های پزشکی شهید بهشتی تهران یا ایران ارتقا بخشیده حتی اگر پول کافی در اختیار داشته باشید می توانید به راحتی صاحب یکی از صدها صندلی هایی شوید که امروزه در بازار حراج رشته های پزشکی به مزایده سپرده شده است .  
در روزگار ما ، پول از چنان قدرت سحر آمیز و معجزه آسایی برخودار است که قادر است تمام آرزوهای سرکوب شده یک خانواده را برآورده سازد.
کافی است اراده کنید تا در میان اعضای خانواده ، صاحب فرزندی باشید که دوست داردپزشکی بخواند اما قادر به عبور از سد کنکور نیست. اگر شما حاضر باشید در کیسه را براحتی شل کنید این مساله به آنی ،حل شدنی است.
  سالهاست که عدالت آموزشی در ایران مرده است .کنکور دیگر آن سدمحکم و فولادینی نیست که علیرغم آسیبهای فراوانش ، فعلا در دفاع از عدالت آموزشی ،بی بدیل و بدون جایگزین باشد.
در بدنه آن ،سوراخ های متعددی تعبیه شده است که ویژه خواران هریک براحتی سهم خو

یش را می برند.
 
دیگر لازم نیست داوطلب مورد نظر شما ازحیث سوابق تحصیلی،از بن مایه قوی و درخشانی برخودار باشد .
کافی است در یکی از مدارس لاکچری غیر دولتی ثبت نام کرده باشد ادامه ماجرا را پول حل می کند.
آنقدر تکنیک تست زنی تو حلق طرف می کنند که اگر شعبان بی مخ هم باشد ،قبولی او در کنکور تضمین شده است.
  تازه اگر تلاش نمایندگان به اصطلاح عدالتخواه مجلس نیز !!!، به نتیجه منجر شود با برچیده شدن بساط مدارس سمپاد و نمونه دولتی ،تمامی رتبه های برتر کنکور به انحصار مدارس غیر دولتی در آمده ،مدارس دولتی تنها باید به ساییدن کشک خود اکتفا کنند!  
سالهاست که خصوصی سازی کم کم دارد اراده خود را بر نظام آموزشی کشور دیکته می کند. آموزش و پرورش و سپس به طریق اولی ،آموزش عالی نیز ،تحت تاثیر این ضایعه اسفبار قرار گرفته است.
آموزش و پرورش و بدنبال آن آموزش عالی حتی در رشته های پولساز پزشکی به کالایی بدل شده است که مطابق با جیب و ذایقه خریداران ،به آسانی قابل دستیابی است.  
در این میان ،بهانه هایی مانند:”کاهش چشمگیر سهم آموزش از اعتبارات دولتی ، بالا بودن قیمت تمام شده آموزش در ایران ، مشکلات معیشتی معلمان و استادان ، توسعه طلبی صاحبان سرمایه با هدف ورود به حوزه آموزش و …موجب شده است تا با ناکارآمد نشان دادن بخش دولتی ، بستر برای مدرسه فروشی یا سهمیه فروشی در دانشگاه فراهم شود.  
البته شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با چشم بستن بر روی برخی از مصوبات خود از جمله امتیاز دادن به فرزندان هیات علمی دانشگاه ها و یا تجویز کردن تغییر رشته از دامپزشکی به پزشکی راه برای این دخل و تصرفات ناعادلانه هموار کرده است.
از انجا که به نظر می رسد مجلس نیز به نوعی ذینفع ماجراست تا کنون به خود اجازه نداده است به این بی عدالتی آشکار ورود جدی پیدا کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *