آسیب شناسی کنکور وبررسی امکان حذف آن در نظام پذیرش دانشجو

آسیب شناسی کنکور و بر رسی امکان حذف آن در نظام پذیرش دانشجو

کنکور در جامعه ما به یک پدیده اجتماعی  تبدیل شده که بر نظام آموزش عمومی و متوسطه و همچنین شرایط روانی و اقتصادی خانواده ها  به شدت تاثیر می گذارد و به یک تهدید جدی برای نوآوری و خلاقیت و سلامت روانی نسل جوان تبدیل شده است.

یکی از صدمات کنکور تغییر اهداف، ساختار و برنامه های دوره آموزش عمومی  کشور

است . کنکور و نظام سنجش  آموزش عالی کشور بر اهداف و برنامه های آموزشی و درسی

نوجوانان و جوانان کشور سایه افکنده و آنها را تخریب کرده است .به نحوی که روشهای تدریس پیشرفته و خلاق ، کار گروهی ، کار آزمایشگاهی و کارگاهی از مدارس رخت بر بسته و معلم و شاگرد در مدارس به خصوص دبیرستان و پیش دانشگاهی مشغول طراحی تست و تمرین سرعت و صحت در پاسخگویی به تستهای کنکور هستند. روشهای پذیرش دانشجو و روشهای آموزش در دبیرستان به یک دور باطل تبدیل شده اند ، به این معنی که در دبیرستان تست زنی را تمرین می کنند که در کنکور پذیرفته شوند و در کنکور به روش تست زنی آزمون می گیرند تا در دبیرستان تست زنی را تمرین کنند تا شاید یک نفر از 10 نفرشان به دانشگاه راه یابد . آزمایشگاهها و کارگاههای مدارس باید به روی دانش آموزان بسته بماند چون کنکور تجربه کار در آزمایشگاه را نیاز ندارد. دانش آموزان در دوره متوسطه دوم هدایت تحصیلی و شغلی نمی شوند ، زیرا تنها یک مسیر و آن هم دانشگاه را شناخته اند و راه ورود به دانشگاه  هم از دروازه کنکور می گذرد . کنکور فرصت تفکر در باره هر آینده دیگری را از دانش آموز و معلمان گرفته است. دانش آموزان در دوره متوسطه اول و دوم  هدایت شغلی نمی شوند و فرصت هم ندارند که با مشا غل گوناگون  و متنخصصان و صاحبان حرفه ها و مشاغل آشنا شوند و از نزدیک کارخانه ها ، موسسه های تولیدی ، خدماتی ، علمی ، پژوهشی و سازمانهای گوناگون را مشاهده کنند و علایق و استعدادهای خود  برای انتخاب شغل و حرفه در آینده را بشناسند. زیرا هیچ یک از این کارها به درد پذیرش در دانشگاه نمی خورد . دانش آموزان نمی توانند برای انتخاب شغل مولد ، آمادگی لازم را کسب کنند در حالی که یکی از اهداف دوره متوسطه ایجاد این آمادگی است ، اما وقت خود را صرف آمادگی برای کنکور کنند که شانس قبولی در آن 10 الی 20 درصد است.

هنگامی که نتایج ِسنجش در مقیاس  وسیع برای مقاصد پاسخگویی و رقابتی بـه کـار رونـد )مانند کشور ما)، معلمان هم لاجرم روش تدریس خود را جهت اطمینان از بهبودِ عملکـردِ فراگیران تغییر میدهند. در حقیقت این گونه توقعّات،معلمان را تحت فشار مضـاعف قـرار میدهد تا روش تدریس خود را با برنامة درسیِ محدودی همسو کنند که فقط جنبـة امتحـانی کار حرفه ایِ معلمان را در نظر میگیرد. در میان آ ثار مکتوب موجود مباحث زیادی دربارة تأثیر و عواقب آزمون بر افراد مختلف ، مؤسسه ها و برنامة تحصیلی موجود اسـت، امـا  شاید بشود گفت در این میان پوفام سرشناس ترین حامی عواقب آزمونی است که با آ مـوزش آزمون محور مخالفت دارد. میداوس هم یکی دیگر از منتقدان آموزش آ زمون محـور است و آن را امپریالیسم روانسنجی میداند زیـر آمـوزش بـر مبنـای آزمون، خلاقیت و خودجوشی معلمان و دانش موزان را محدود کـرده و قضـاوت و تشـخیص حرفه ای معلمان را کاهش میدهد. از اینرو، پرداختن بیش ازحد به آزمون و تضمین قبـو لی درآ ن توسط افراد مرتبط، احتمالا بروز پیامـدهای نـامطلوب و منفـی را افزایش داده و ایـن امـر برخلاف پیامدهای مطلوب و مثبتی است که مرحلة سیاستگذاری غالبـاً در دسـتور کـار خـود قرار میدهد. با عنایت به این واقعیت، چیزی که در بسیاری از کشورها، چـه توسـعه یافتـه و چـه در حال توسعه، مفید بوده این است که اصلاح نظام امتحانی موجود جهت رفـع عواقـب منفـیِ آن کـه در بالا به برخی از آنها اشاره شد، آغازگر گسترش پیامدهای مثبت مـورد نظـر نظـام هـای آموزشـی است. این پیامدهای ایده آل شامل مواردی از قبیل دستیابی به اهداف یادگیری، ارتقای سطح کیفـی و کسب مهارتهای لازم است تا مواردی مانند ارزشهای مرتبط با سیاسـت هـا و اسـتانداردهایی که سنگ بنای هر نوع سنجشی هستند. بـه منظـور کـاهش پیامدهای منفی که برنامة تحصیلی کنکورمحـور کشـور بـه آن دامـن زده، افزایش فرصتهای یادگیری مؤثر و سازنده برای دانش موزان و ریشه کن کردن روحیة یادگیریِ طوطی وار و غیرفعال( انفعالی) بـه عنـوان یکـی از پیامـدهای ذاتـی ساختار و مؤلفه های کنکور، سیاسـت گـذاران در مجلـس لایحه ای را بـه تصـویب رسـاندند کـه براساس آن سوابق تحصیلی دانش آموزان جایگزینی آزمونهـای ورودی متمرکز و تـک مرحلـه ای دانشگاهها میشود. نتیجة این سیاست مجلس، قانون پـذیرش دانشـجو در دانشـگاه هـا و مراکزآموزش عالی است که مقرر بود در سال تحصـیلی 92-93 به طور کامل اجرا شود. با این حال سیاستگذاریهای آموزشی در کشورهای مختلـف نشـان مـی دهـد کـه تحـولات آموزشی همیشه چندان هم موفق نبوده و گاه پیامدهای منفی (روانشناختی و آموزشـی) در شـرایط جدید همچنان به قوت خود باقی مانده اند. ظاهراً عامل اصلی که به این مسئلة غامض دامن میزنـد، غفلت در اتخاذ ارزشیابیِ بهنگام و مناسب و نبود توجه به تحلیل سیاستهای مـرتبط بـا شرایط اصلاح یافته است. در کشور ما نیز رویارویی با چـالش هـایِ نظـامِ سـنجش و پـذیرش دانشـجو در مقیاس وسیع کنونی آن، کاهش مشکلات احتمالی چنـین برنامـه ای، افزایش مزایا و پتانسـیل هـای پیش بینی شده در مرحلة سیاستگذاری پر کردن خلا بـین سـطوح سیاسـت و عمـل در ایـن برنامه مستلزم این است که این تاییرعلاوه بـرمراحـل پایـانی خـود در مراحـل ابتـدایی سیاستگذاری یا تصمیم گیری نیز بررسی و به طور شفاف بازنگری شود. به بیان دیگر، از آنجا که ممکن است قسمتی از اطلاعات مهم و مفید مربوط به اصلاح نظـام کنکورمحور پذیرش دانشجو در مسیر سیاست بـه عمـل، یعنـی مسـیر سیاسـتگذاری – اجـرا – تکمیل« کم رنگ شود، اتخاذ روند ارزشیابی از آغارین مراحل این برنامه امری ضروری بـه نظـر میرسد تا از خسارت ناشی از برنامة ارزشیابی نشـده و خـام کـه منجـر بـه برنامـه ای ناکار آمـد میشود، جلوگیری شود.

بطور کلی سه تم/سـوژه مهم و کلی 1-به عنوان اهرم مولـد آثـار و پیامـدهای مطلـوب در کـل نظـام موزشی؛ 2 .کاربرد روشهای متنوع، تکوینی و چندمرحلـه ای در ارزشـیابی دانـش و توانـایی دانش آموزان به جای روشهای سنتی یکبار عملکرد پایانی 3- .پیشنیازهـا و چـالش هـای الزم برای اجرای نظام تحول یافته  در کنکور مطرح است.

1-تحول در آزمونهای پُراهمیت ملی به عنوان اهرم مولد آثار و پیامدهای مطلوب در کل نظام آموزشی همانطور که قبلا مطرح شد وجوه حساس زمونهایی نظیر کنکور را نمیتـوان بـدون عواقـب مثبت یا منفی آن بر افراد مختلـف ماننـد کادر آمورشـی، دانـش آمـوزان، سیاسـت گـذاران، مجریان، والدین یا مدارس در نظر گرفت. برای مثال کنکور علاوه بر افزایش دغدغه های معلمـان و دانش موزان باعث افزایش فشار حتی روی ادارات آمـوزش و پـرورش مـی شـود؛ چنانکه منجر به تلاش همه جانبه برای کسب رتبه و تـراز بـالاتر شـده و متعاقـب آن هم  معلـمان و دانش آموزی در مقاطع پایانی دبیرستان را نمیتوان یافت که نسبت بـه چنـین موضـوعی بـی تفـاوت باشد. این نوع نگرش و عملکرد بی شک خالی از بروز مسائل جانبی و عوامـل مضـر نخواهـد بـود. برخلاف این، طرح جانشینیابی آزمون کنکور سراسری، برای همـة نظـام موزشـی وعـده عواقـب مطلوب میدهد. چنین چارچوب فکری اثرات مطلوب زیر را در بر گرفته است .الف) اعتبار سیستمی :دلیل اصلی تحـول نظـام کنکورمحـور کـاهش اثـراتِ منفـی آزمونِهای آن بر برنامة درسی،آ موزش، یادگیری و سنجش است که گفتـه مـی شـود از طریـق جایگزین کردن آن با نظام مبتنی بر سـنجش و انـدازه گیـری هـایی بـا ماهیـت متفـاوت اشاره داشت کـه طبـق آن آزمون جدید تأثیرات مطلوب و سازنده ای برای آموزش و یادگیری به دنبا ل خواهد داشـت. در حقیقت در اعتبار سیستمی معرفی یـک زمـون بـه عنـوان رونـدی پویـا، مقدمه ای خواهد بود برای تاثیر  نظام موجود براساس ارتباط نزدیک بین این آزمون و یادگیری. در موقعیت فعلی کشور، اغراق نیست اگر بگوییم کـه نیـل بـه چنـین اعتبـار سیسـتمی از طریـق جـایگزین کـردن آزمـون هـای کنکـور سراسـری بـا ابزارهای سـنجش و آزمونهایی از نوع دیگر که یادگیری محور و ساختارگرا است، میسر میگردد. به طور کلی، نظام فعلی سنجش کنکورمحور روند گزینش و پذیرش دانش آمـوزان صرفا بـه یـک عملکرد یک باره در سال محدود مینماید و نه تنها به پیشینة تحصـیلی دانـش آمـوزان بلکـه بـه نظام ارزشیابی تحصیلی مدارس اعتنایی ندارد. این امر خودبه خود معلمان را بـه تـدریس بـرای آزمونها و نه تدریس برای یادگیری محدود میکند. دانش آموزان هم یادگیریشـان را جهت مواد، محتوا و ساختارهای آزمونی کانالیزه مینماینـد و بـه جـای فراگیـری مهـارت هـای یادگیری در فراگیری مهارتهای آزمونی تعجیل میکنند. ب).عدالت در آزمون، مفهوم، آتار،عواقب و پیامدهای آزمون تنها به اعتبارسیستمی محدود نمیشـود، بلکه در بر دارندة عوامل مرتبط با آزمون نظیرعدالت یـا ویژگـیهای روان سـنجی یـک آ زمون با  مقیاس وسیع و پراهمیـت نیزمـی شـود. برابری اجتماعی در آزمون به منزله تضمین فرصت برای رشد مهارت و راهبردهـای آزمـونی اسـت برای تمامی دانش آموزان و نه تنها برای گـروه هـای خـاص بـا وضـعیت اقتصـادی خـاص یـا تضمین دسترسی یکسان به آموزش عالی برای تمامی افراد میباشد و نیزبهبود بخشیدن بـه فرصتهای  فراگیران جهت عملکرد چندگانه درآزمونهای متوالی چهارساله بـه جـای عملکـر یکباره در آزمون همگانی کنکور« میباشد.

ج) اهداف آموزشی. جنبه پاسخگویی کنکور سراسری یا جنبة رقابتی آن باعث تغییر برنامة معلمان شده، به طوریکـه آنان چنان در پیشبردن برنامة درسی تعجیل دارند که شیوه های مفید و سازندة یـادگیری – محـور و  دانش آموز- محور را به کنار میگذارند. دانـش مـوزان نیزبـه شـکلی مشـابه یادگیری در راستای آزمون را سرلوحه خود قرار داده و مهارتهای تست زنی و سـایر مهـارت هـای فنی را ارزشمندترتلقی میکنند تا کسب اهداف یادگیری تدوین شده توسط برنامة درسی. چنانکه مشهود است سیاستهای بومی کشور دستیابی به اهـداف یادگیری/ آموزشـی را در رأس اهداف خود قرار داده و حذف تدریجی کنکور سراسری را گامی مثبت در ایجـاد تبعـات مثبت اهداف آموزشی اعم ازشناختی و عاطفی قلمداد میکننـد. بـه عنـوان مثـال »توجه به انگیزه یادگیری،کـاهش سـطح اضـطراب و فشـار روانـیِ دانـش مـوزان ،ایجـاد خلاقیت، مهارتهای حل مشکل، توانایی تجزیه و تحلیل در دانش موزان، و نیزانتخاب رشتة دانشگاهی براساس انگیزه و علاقه فردی.

ه )ارزش روشهای چندگانه (تکثر و تنوع روشهای سنجش) و تکوینی به جای روشهای سنتی یکبارعملکرد پایانی براساس تجزیه و تحلیل باورها و دیدگاههای سیاستگذاران میتوان دریافت کـه نظام آموزشی و تربیتی کشور برای تکثـر و تنـوع روش هـا و ابزار سـنجش دانـش و توانایی دانش آموزان مشروعیت قائل است. به نحوی کـه فقط سـنجش تعـدادی از مهـارت هـای خاص تحت یکسری شرایط و مواقع خا ص، به عنوان الگوی اصلی قـرار نگیـرد. بـه عبـارت دیگر، حرکت از سنت انـدازه گیـری و روان سـنجی محـض  بـه سـوی فرهنـگ ارزشـیابی )پارادایم ارزشیابی). تمهایی همچون واردکردن روشهای کیفی نظیر مصاحبه و ارتباط شـفاهی برای برخی رشته های خاص مانند زبان انگلیسی، ثبت مستمر عملکرد دانش آموزان از ابتـدای دبیرستان تا فارغ التحصیلیشان، به کارگیری روشهای منظم ارزشیابی تکوینی به جای اسـتفاده صرف از روشهای تلخیصی،استفاده از تکنولوژی و فناوری اطلاعات در سـنجش یـادگیری فراگیران،لحاظ کردن فعالیتهای فوق برنامه، خواه در سطح ملی یا بین المللی، طراحـی و اجرای چندباره آزمونهای استاندارد و پیشرفت تحصیلی ویا آزمون سنجش پیشرفت تحصیلی شبیه به NAEP و یا SAT  را برای حداقل دو بار در سال بـه جـای آزمـون کنکـور یکبار در سا ل پیشنهاد کرد.

و)   پیش نیاز ها و چالشها ، لازمه اجرای نظام تحول یافته ،روند حال و آینده: توجه آموزش و پرورش و وزارت علوم ،تحقیفات و فناوری به عوامل لجیستکی همچون تخصیص منابع مالی، منابع انسانی با مهارتهای لازم فنـی، منـابع موجود در دو وزارتخانه ونیز همکاری و تعامل میان دو وزارتخانـه بـا سـازمان سـنجش ضروری است. به کارگیری این امکانات و پیشرفتهای فنی جهت ایجاد علاقه و ابتکار در حـوزة یـادگیری ، ضرورت هماهنگی بین تغییر در روش سنجش و محتوای کتـب و مطالـب درسـی کنـونی و ضرورت بازنگری و برررسی دقیق اهداف آموزشی وزارت آموزش و پرورش . در رابطه با مناسب بودن، دقت و اعتبار معیارهای جدید آزمـون هـای سراسـری کـه بـه صورت متوالی در گزینش و پذیرش نهایی دانش آموزان به کار میروند به نظر میرسد معیارهای مبتنی بر امتحانات نهایی یا معدل مناسب نیست، چراکـه قـادر بـه ثبـت مهارتهای سطح بالا(مانند تفکرروی یک مسئلة موثق) نبوده و بیشتر مهارتهای سطح پایین هـرم یادگیری را میسنجند و این موارد آفتی برای اعتبار ابزار و معیار جدید خواهد بود. این موضع در قبا ل معیارهای جدید با مسئلة دقت آزمون تقویت میشود، چراکه در مقایسه بـا نمـره دهـی دقیق و حساس کنکور (مقیاس 33- تا 100)مقیاس امتحانات نهایی ( 0 تا20   )از دقت و قـدرت تمیـز کمتری برخوردار بوده و نیز تجمع و فراوانی نمرات (معـدل هـای) خا صی برنامـه جدیـد را دچـار مشکل خواهد نمود.بعلاوه  روایی سـؤالات تشـریحی نیز جای ابهام دارد. یعنی علاوه  بر اعتبار ملاکهای جایگزین روایی آنها  نیز ازجملـه مـوارد چـالش آفـرین برنامة جدید سنجش و پذیرش دانشجومیباشد. نگرانیهای مهمی از این دست، چالشهای آینده را رقم خواهند زد. لذا مادامی که چالشهای جدی برنامه، چه در حـال و چه در آینده، به صورت جدی مورد مداقه و بررسی واقـع نشـوند سیاسـت هـای طراحـی شـده به طور کامل و مطلوب جامه عمل نخواهند پوشید. این مسئله زمانی پرررنـگ تـر ظـاهر شـد کـه احتمال بازخیز فشار روانی و اضطراب آزمـونی  و توزیـع آن هـا در کـل دوران دبیرستان مطرح است. حضور فیلترهای عاطفی نامطلوب همچون فشار روانی و اضطراب کـافی اسـت تـا شالودة نگرشهای منفی نسبت به عملکرد برنامة جدیـد را تشـکیل داده و مقبولیـت برنامـه را تضعیف نماید. دیگر مسائل چالش برانگیز اعمال نظرهای شخصی معلمان وسلیقه ای عملکردن، جانبداری، و تعصب آنها در قضاوت دربارة دانش آموزان و تداوم همان آموزش برای آزمون میباشد

تهیه و تنظیم : کانون تربیت اسلامی استان آذربایجان شرقی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *