روابط عمومی هنر مردمداری سازمان است

در سازمان، هر واحدی و هر قسمتی، ساز خود را میزند. هنر روابط عمومی در این است که این سازها و صداهای مختلف را به گونه ای هوشمندانه و مدبرانه هماهنگ و کوک نماید که در نهایت یک آهنگ و صدا و طنین قشنگ و زیبا و دلنشینی به گوش مخاطبان، مشتریان، مصرف کنندگان، ارباب رجوع و… برسد.
طبیعی است که کار سختی است.
روابط عمومی (public relations) یک هنر، فن، حرفه و دانشی میان رشته ای است که با علومی نظیر جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، حقوق و… ارتباطات تنگاتنگی دارد.
روابط عمومی، به قول ابن یمین فریومدی، شاعر شیرین سخن ایران زمین، هنر مردمداری است. روابط عمومی یک موضوع به شدت تابع اخلاق است و خوش اخلاقی، صداقت، شفافیت، پاسخگویی و اقناع مخاطب از جمله ستونهای بنیادین و اساسی روابط عمومی است. یک روابط عمومی موفق میتواند موجب تقویت سرمایه اجتماعی شود و سرمایه اجتماعی با دو موضوع مهم اعتماد و مشارکت سر و کار دارد که نقش مهمی در کارآمدی دولتها دارد.
کشوری دارای حکمرانی خوب است که به روابط عمومی بهای لازم و کافی را بدهد. روابط عمومی هویتی نقش آفرین، پدیده ای شگفت انگیز و کارساز و واحدی است که میتواند برای سازمان ارزش افزوده ایجاد کند و خلق ارزش نموده و تراز سازمان را ارتقاء دهد. روابط عمومی وقتی موفق است که «بازار» داشته باشد.
ب = بودجه
ا = اختیار
ز = زمان
ا = اعتماد
ر = راهبرد
روابط عمومی اگر “” بازار “” نداشته باشد، سازمان به قهقرا و سقوط و فرسودگی و شکست و روزمرگی سوق پیدا میکند .
روابط عمومی، نه فروش است نه بازاریابی و نه تبلیغات. روابط عمومی همه اینهاست به علاوه هر آنچه که سازمان برای کارآیی و اثربخشی و نیل به اهداف نیاز دارد. روابط عمومی بخشنامه پذیر نیست. روابط عمومی خط کش بردار نیست. روابط عمومی ساعت کار ندارد. روابط عمومی، حوزه ریاست و حراست و امور اداری و امور مالی و… نیست بلکه روابط عمومی، استراتژیست هوشیار و پویا و متخصص متفکری است که تمام ارکان سازمان را از صدر تا ذیل تغذیه نموده و همه واحدها را امداد رسانی میکند.
روابط عمومی، دار و ندار سازمان است. روابط عمومی، سنگ همه را در سازمان به سینه میزند اما من متعجبم که چرا عده ای به سینه آن سنگ میزنند؟ !؟ !.
روابط عمومی آنقدر والا و بالا و مانا و کاراست که حد و حساب ندارد و در مقام جایگاه و نقش و اهمیت و منزلت روابط عمومی همین بس که خداوند متعال، خود بالاترین و اعلی ترین مظهر ارتباطات است.

این روز بسیار قشنگ و زیبا را به دانشجویانم مخصوصا، اساتید، پیشکسوتان و فعالان و خادمان شریف و بی ادعا و مظلوم این عرصه تبریک و تهنیت عرض مینمایم.
مینویسم یادگاری،
تا بماند روزگاری،
من نباشم روزگاری،
این بماند یادگاری.

حسن خسروی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *