مردمی‌سازی امور تربیتی

مردمی‌سازی امور تربیتی

مقدمه و مسئله اصلی مشارکت
آموزش و پرورش در ایران، به طور سنتی، در مواجهه با مفهوم “مشارکت مردمی”، عموماً به ساده‌ترین و ملموس‌ترین شکل آن ريشه در چندین عامل دارد که مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان سطح فهم و دریافت مدیران و متولیان این نهاددانست

مشغله مدیریتی و غفلت از تربیت
مدیران، چه در سطوح میانی و چه در بالاترین سطوح مدیریتی، بیش از آنکه وقت و فرصت‌های خود را صرف تربیت نسل آینده و بهره‌گیری از ظرفیت عظیم سرمایه‌های اجتماعی کنند، درگیر مسائل زیرساختی، سازمانی، تأمین حقوق و مسائل اداری روزمره شده‌اند. این تمرکز افراطی بر “ساخت و ساز” و “اداره امور جاری” باعث شده است که مشارکت مردمی (به معنای واقعی کلمه) در سایه نیازهای ملموس ساختمانی (مانند جبران ناترازی در توزیع فضاهای آموزشی و بازسازی فضاهای فرسوده) قرار گیرد. نتیجه این شده است که مشارکت، مترادف با آجر، سیمان و پول نقد تلقی شود، در حالی که مهم‌ترین و پررنگ‌ترین ساحت مشارکت، یعنی مشارکت فکری، فرهنگی و معنوی، نه درک شده و نه مورد توجه قرار گرفته است.

پارادوکس مشارکت در نهاد تربیتی
این وضعیت، منجر به خلق پارادوکس عجیبی شده است: نهادی که رسالت اصلی‌اش تربیت انسان است، در جلب مشارکت مؤثرترین نهادهای مؤثر بر تربیت (یعنی خانواده‌ها و جامعه محلی) شکست خورده یا در بهترین حالت، آن را به کمک‌های مالی تقلیل داده است.

تعریف مردمی‌سازی
پاسخ به سؤال اول: مردمی‌سازی چیست؟
مردمی‌سازی در امور تربیتی، مفهومی بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تر از کمک‌های مالی است. این استراتژی یک تحول پارادایمی در رابطه مدرسه و جامعه است.
مردمی‌سازی در امور تربیتی، به معنای همراهی، همدلی و همکاری فکری، فرهنگی و معنوی مردم با مدرسه در فرآیند تربیت است. این مفهوم، گذار از نگاه دولتی، متمرکز و سلسله‌مراتبی به نگاه اجتماعی، محلی و هم‌زیستی در امر تربیت را نمایندگی می‌کند. در این مدل، مردم از حالت مصرف‌کننده صرف خدمات آموزشی خارج شده و به سطح شریک فکری، اجرایی و ناظر تربیتی ارتقا می‌یابند.

الزامات اجرایی مردمی‌سازی
یکی از مهم‌ترین و البته مغفول‌ترین جنبه‌های مردمی‌سازی، فراهم آوردن بستر قانونی و اجرایی برای مشارکت معنوی، عاطفی و فرهنگی است. این امر مستلزم آن است که مدیران و متولیان آموزش و پرورش، شجاعت لازم برای “میدان دادن” به مردم در چارچوب‌های تعریف شده را داشته باشند. این میدان‌دهی تنها به معنای “اجازه دادن” نیست، بلکه به معنای ایجاد ساختارهای فعال برای ایفای نقش محوری خانواده‌ها و نخبگان محلی در تصمیم‌گیری‌های تربیتی است.

ابعاد مشارکت مردمی
مشارکت مردمی در حوزه آموزش و پرورش دارای طیف وسیعی است که ابعاد مادی آن، تنها نوک کوه یخی است. بخش اساسی و سرنوشت‌ساز این مشارکت در حوزه‌های غیرمادی متمرکز است. مردم زمانی حاضر به فداکاری‌های بزرگ می‌شوند که منافع و سرنوشت مستقیم فرزندانشان در میان باشد؛ منافعی که مستقیماً با تربیت و هویت‌سازی گره خورده است.

مشارکت فرهنگی و هویتی
تقویت هویت: کمک به اجرای برنامه‌هایی که هویت دینی، ملی و محلی دانش‌آموزان را تقویت کند. این شامل برگزاری مراسم‌های بومی، جلسات گفت‌وگو با پیشکسوتان محلی، و نهادینه کردن ارزش‌های اخلاقی مبتنی بر فرهنگ بومی است.
تولید محتوا: مشارکت والدین و نخبگان محلی در نظارت بر محتوای تربیتی و فرهنگی ارائه شده در مدرسه (نه لزوماً محتوای کتاب درسی، بلکه فعالیت‌های جانبی).

مشارکت اجتماعی و تصمیم‌گیری
حکمرانی محلی: ورود فعال خانواده‌ها و نمایندگان جامعه محلی در تصمیم‌سازی‌های تربیتی در سطح مدرسه و منطقه. این امر نیازمند تقویت ساختارهای انجمن اولیا و مربیان و تبدیل آن‌ها به نهادهایی اثرگذار است.
نظارت فعال: نظارت مستمر و سازنده بر عملکرد تربیتی مدرسه و ارائه بازخورد.

مشارکت مهارتی، سلامتی و زیستی
انتقال سرمایه انسانی: استفاده از تجربیات زیستی، حرفه‌ای و شغلی والدین و افراد موفق محلی برای آموزش مهارت‌های عملی زندگی
توسعه سلامت: مشارکت والدین در برنامه‌های ارتقای سلامت جسمی و روانی دانش‌آموزان

ویژگی‌های مدرسه مطلوب
مدرسه مطلوب در تمدن نوین اسلامی، مدرسه‌ای است که از یک واحد آموزشی مجزا به یک کانون پویا و اجتماعی تبدیل شود.
تبدیل به کانون رویدادهای تربیتی محله
بنیان‌گذاری بر اعتماد عمیق و فراگیر
شفافیت کامل و پذیرش تخصص والدین
نقش تسهیل‌گری مدیران

مشکل قطع ارتباط با خانواده‌ها
واقعیت تلخ این است که نظام آموزش و پرورش، زمانی که ارتباط عاطفی و روانی خود را با مردم و خانواده‌ها به عنوان نخستین نهاد تربیتی از دست داد، قافیه تربیت را باخت و تمام ظرفیت و فرصت‌های نهفته در تربیت نسل را به نفع یک آموزش صوری، خشک و متمرکز بر نمرات، قربانی کرد.

مکانیسم‌های چرخش از آموزش به تربیت
پررنگ شدن اهمیت تربیت از طریق رویداد محوری مدرسه
خروج خانواده‌ها از حالت انفعالی
تبدیل امور تربیتی به موتور محرکه توسعه اجتماعی و فرهنگی

شرط موفقیت تربیتی
موفقیت پایدار و اساسی در امور تربیتی، نه با افزایش بودجه‌های عمرانی، بلکه با ایجاد اعتماد عمیق و فراگیر ممکن می‌شود. راه نجات امور تربیتی، فراهم آوردن زمینه‌های عینی (عملیاتی و شفاف) اعتماد است.

نتیجه‌گیری
مردمی‌سازی واقعی، نه در آجر و سیمان، بلکه در قلب اعتماد و همدلی مردم با نهاد مدرسه تعریف می‌شود. این رویکرد، تربیتی اصیل، با روح و سرشار از سرمایه‌گذاری بلندمدت اجتماعی را تضمین می‌کند و تنها مسیر عملی برای چرخش موفقیت‌آمیز از تمرکز صرف بر آموزش به رسالت اصلی تعلیم و تربیت است.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *