رسانه معلم #سال تحصیلی با اهتمام همه ملت آغاز شده است از مدیریت کلان کشور تا خیرین وتا خانواده ها و همه انتظار بچه های این کشور با تعلق به این کشور وعزم برای ساخت وپیشرفت آن تلاش کنند و سرمایه اصلی این حرکت پشتوانه فکری و اعتقادی وارزشی اسلام است که مردم به آن اعتقاد دارند و نماز راه و سبیلی است که می تواند از جان وفطرت پاک بچه صیانت کند وآن را رشد دهد باید معارف ناب در نناز به بچه آموزش داده شود ودر اقامه نماز به باور تبدیل شود لذا به خلاصه بخش مهمی از کتابچه «Islamic Education in Malaysia: The Independence and Post-Independence Era» نوشته احمد فوزی عبدالحمید است _آموزش اسلامی در مالزی قبل وبعد از استقلال. برای کسب تجارب استفاده می کنیم


خلاصه متن

۱. مبانی قانونی و جایگاه اسلام

  • قانون اساسی ۱۹۵۷ اسلام را دین رسمی فدراسیون اعلام کرد (ماده 3) اما آزادی ادیان دیگر نیز تضمین شد.
  • ماده 12 فقط اجازه تأسیس و حمایت دولتی از مؤسسات اسلامی را می‌دهد، بنابراین دولت می‌تواند برای آموزش دینی اسلامی هزینه کند.
  • اسلام، علاوه بر بُعد دینی، نقش تعیین‌کننده در هویت قومی «مالای» دارد؛ کسی مالای محسوب می‌شود که مسلمان باشد، به زبان مالایی سخن بگوید و سنت‌های مالایی را رعایت کند.

۲. اصلاحات آموزشی پس از استقلال

  • گزارش رازاک 1956: پیشنهاد آموزش دینی اسلامی در مدارس دولتی دارای حداقل ۱۵ دانش‌آموز مسلمان.
  • آیین‌نامه آموزش 1957: دو ساعت درس اسلامی در هفته.
  • گزارش رحمان طالب 1960 و قانون آموزش 1961: اسلامی‌سازی قوی‌تر؛ درس دین اسلامی در مدارس ابتدایی و متوسطه به بخش اصلی برنامه درسی تبدیل شد. این تحول باعث کاهش نقش مدارس دینی سنتی (مدارس مذهبی خصوصی/مَدرسه‌ها) شد.

۳. سیاست‌های ملی و اسلام

  • پس از تحول 1969 و آغاز سیاست اقتصادی جدید (NEP) در 1971، اسلام به‌عنوان عنصر هویت ملی و ابزار انسجام اجتماعی برجسته شد.
  • سرمایه‌گذاری‌های کشورهای اسلامی در دهه ۱۹۷۰ باعث تأسیس پروژه‌های آموزشی و به‌ویژه دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی (IIUM) در 1983 شد که رویکرد «وحدت دانش» داشت و آموزش اسلامی را با علوم مدرن پیوند زد.

۴. نهادهای سازمان‌دهنده آموزش اسلامی

  • تشکیل بخش آموزش دینی در وزارت آموزش (1973) و توسعه آن به بخش آموزش اسلامی (BPI) و سپس بخش آموزش اسلامی و اخلاقی (BPIM).
  • تأسیس مدارس متوسطه اسلامی ملی (SMKA) و مدارس یاری‌شده دولتی (SABK). تا امروز ده‌ها SMKA با ده‌ها هزار دانش‌آموز وجود دارد که سه شاخه آموزشی (علوم انسانی–دین، علوم–دین، فنی–دین) را ارائه می‌کنند.

۵. برنامه‌های درسی و اصلاحات

  • دروس اسلامی شامل قرآن، سنت، شریعت، عربی و اخلاق در برنامه مدارس ادغام شدند.
  • از دهه ۱۹۷۰ نگرانی درباره روش‌های حافظه‌محور و ناکارآمد آموزش اسلامی باعث اصلاحات جدید شد.
  • دانشکده تربیت معلم اسلامی (1977) برای آموزش معلمان تأسیس شد.
  • گزارش کمیته کابینه 1979 منجر به طراحی برنامه‌های درسی یکپارچه شد:
    • KBSR (1982, 1994): برنامه ابتدایی یکپارچه.
    • KBSM (1988): برنامه متوسطه یکپارچه، با الهام از کنفرانس جهانی آموزش اسلامی مکه (1977).
    • تأکید بر ارزش‌های اخلاقی (۱۶ ارزش محوری) و همگرایی آموزش دینی و عمومی.

۶. اسلامیزه‌کردن آموزش در دهه ۱۹۸۰–۹۰

  • ماهاتیر محمد و انور ابراهیم نقش کلیدی در رسمی‌سازی فلسفه ملی آموزش (FPN) داشتند (1988).
  • FPN بر توسعه متوازن فرد (عقلانی، روحی، عاطفی و جسمی) بر پایه ایمان به خدا تأکید دارد.
  • هم‌زمان، فلسفه آموزش اسلامی (FPI) نیز تدوین شد که هدف آن پرورش مسلمانانی دانا، مؤمن و بااخلاق براساس قرآن و سنت بود.

۷. چالش‌ها و بازخورد اجتماعی

  • علی‌رغم اصلاحات، آسیب‌های اجتماعی در میان جوانان مسلمان (اعتیاد، فساد، بزهکاری) همچنان نگرانی ایجاد کرد.
  • خانواده‌های مسلمان همچنان به مدارس اسلامی (دولتی یا خصوصی) روی می‌آورند تا فرزندانشان را از محیط مادی‌گرایانه و غرب‌زده دور نگه دارند، حتی اگر کیفیت این مدارس پایین‌تر باشد.

جمع‌بندی

اسلام در مالزی پس از استقلال، نه‌تنها دین رسمی بلکه بخشی از هویت ملی و ابزار انسجام اجتماعی شد. آموزش اسلامی از حاشیه به متن آموزش ملی منتقل گردید: ابتدا به‌صورت محدود، سپس با قوانین و اصلاحات دهه‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰. تشکیل نهادهای رسمی، تدوین فلسفه آموزش ملی و اسلامی، و حمایت مالی کشورهای اسلامی، جایگاه آموزش اسلامی را تقویت کرد. با این حال، چالش اصلی همچنان کارآمدی واقعی این آموزش در اصلاح رفتار جوانان و پاسخ به نیازهای جامعه مدرن باقی مانده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *