انتظار ما از تربیت در آموزش و پرورش چیست ؟

انتظار ما از تربیت در آموزش و پرورش چیست

فاصله ما با تربیت مطلوب اسلامی

رسانه معلم شکی نیست که در تربیت فرزندان این مرز و بوم، از آنچه انتظار داشتیم فاصله بسیاری گرفته‌ایم. نتوانسته‌ایم آموزه‌های حیات‌بخش اسلامی را در عمق ذهن و ضمیر دانش‌آموزان نهادینه کنیم و آن‌ها را متناسب با حداقل‌های سند تحول، در تراز یک دانش‌آموز تربیت کنیم.
آنچه امروز از آموزه‌های تربیتی اسلام در اذهان برخی دانش‌آموزان و حتی خانواده‌ها نقش بسته، محدود به برخی ممنوعیت‌ها و نبایدهای سلیقه‌ای است که گاهی انسان را از رسیدن به خواسته‌های برحق فردی و اجتماعی باز می‌دارد.

لزوم ارائه منظومه‌ای کامل و بی‌پیرایه از اسلام

این در حالی است که باید تلاش می‌کردیم تا حقایق اسلام و آموزه‌های زندگی‌ساز آن را در یک منظومه‌ی کامل و درست، و به دور از پیرایه‌های سلیقه‌ای و ذهنی، در رفتار دانش‌آموزان منتقل کنیم.
مخاطبان ما می‌بایست در عمل و در گذر رفتارهای دینی، حلاوت زندگی بر محور ارزش‌های انسانی را آرام‌بخش و عزت‌آفرین می‌یافتند و احساس می‌کردند.
باید در تحلیل و تجربه‌ی آن‌ها، التزام به آموزه‌های دینی، زندگی فردی و اجتماعی‌شان را گواراتر و لذت‌بخش‌تر می‌ساختیم.

تربیت نباید در حد گفتن و نمره دادن باقی بماند

آنچه مراد ما از آموزه‌های اسلامی باید بود، نه صرف گفتن، امتحان گرفتن و نمره دادن بود و نه گفتن و عمل نکردن، بدون هیچ تجربه، دریافت، تأثیر و پیامدی.
واقعیت این است که دانش‌آموزان ما، در اثر غفلت دستگاه تعلیم و تربیت، و به‌خصوص نهاد تربیتی، از آموزه‌های اسلامی فاصله زیادی گرفته و نسبت به ارزش‌های انسانی به شکلی نگران‌کننده بیگانه شده‌اند.
این در حالی است که این تعالیم، مجموعه‌ای از فرمول‌ها و گزاره‌های سخت فلسفی نبودند و یا صرفاً اخروی و متعلق به دنیای پس از مرگ نمی‌توانستند باشند تا انسان برای عدم تحقق و بروز آن‌ها در زندگی، توجیه و تعلیلی بیاورد.

آموزه‌های دینی، راهی برای زیست انسانی و اجتماعی

این تعالیم، درس‌هایی برای بهبود زندگی و روان‌سازی چرخ‌های آن بودند.
اصل احترام به پدر و مادر، حرمت خانواده، رزق و برکت، تاب‌آوری و تحمل، صداقت و درستکاری، کار و رزق حلال، ارتباط و تعامل درون و برون فامیلی، عشق و امید، معنویت، کمال و سعادت، خانواده، ازدواج، دوستی و ده‌ها آموزه‌ی دیگر که برای زندگی امروز ما لازم و کارآمد بوده و از رسالت‌های جدی و ذاتی امور تربیتی هستند، اما متأسفانه در حاشیه افتاده و مغفول مانده‌اند.

ضرورت بازتعریف نقش امور تربیتی

فرصت دوازده‌ساله، زمان کمی برای تربیت و انتقال ارزش‌های انسانی به دانش‌آموزان نیست.
امور تربیتی باید رسالت خود را در ارتباط با تربیت متناسب با نیاز و ضرورت بازتعریف کند و راه‌های نرفته را بپیماید و قصورها را که ناشی از فرصت‌سوزی است، با اصلاحات خود جبران کند.
البته که قصور امور تربیتی در این کوتاهی‌های تربیتی، بیش از دیگر عناصر و مؤلفه‌های ستادی و مدرسه است.

ضرورت بازگشت به تربیت اصیل اسلامی

نمی‌شود و نباید نارسایی‌ها و کژتابی‌های اجتماعی را دید و نسبت به ضعف و رخوت امور تربیتی، خصوصاً و آموزش و پرورش در تربیت نسلی، نقدی نداشت.
آنچه امروز بیش از همه لازم و شایسته توجه است، بازگشت به تربیتی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی، در وسعتی فراخ و با نگاهی نو به نیازها و ضرورت‌های انسان در مناسبات فردی و اجتماعی است.
باید این نیازها را بازشناخت و برای آن، از متن آموزه‌های اسلامی راهکار جست و مبنای رفتار اجتماعی قرار داد.

نویسنده :محمد ابراهیم محمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *