رسانه معلم #براساس گزارش طفیلی بودن مدرسه در نظام حکمرانی ایران از معاونت راهبردی ریاست جمهوری ۴۰ درصد کاستی زمان آموزش در ایران داریم که شاید نگاه تقویمی به آموزش به جای نگاه برنامه درسی و واحد آموزشی یکی از عوامل کاستی زمان آموزش باشد
در نظام آموزشی ایران عزیز، زمان آموزش در دو سطح مدرسه و دانشگاه با ساختارهای کاملاً متفاوتی تعریف میشود. در حالیکه در دانشگاه، زمان آموزش مبتنی بر واحد درسی و جلسات واقعی آموزشی است، در مدارس، زمان آموزش بر اساس تقویم رسمی از مهر تا خرداد تعریف شده، فارغ از اینکه کلاسها واقعاً برگزار شوند یا نه. این مقاله با هدف تحلیل این تفاوت، پیامدهای آن را بررسی و پیشنهادهایی برای اصلاح ارائه میدهد. همچنین به مسئله تعطیلات متعدد مدارس در ایران پرداخته میشود که یکی از عوامل کاهش زمان واقعی آموزش محسوب میگردد.
مقدمه:
تعریف دقیق و واقعی از «زمان آموزش» نقش مهمی در کیفیت یادگیری دارد. بررسیها نشان میدهد که بسیاری از کشورها تلاش کردهاند تا آموزش را نه براساس زمان تقویمی، بلکه بر اساس جلسات مؤثر یاددهی–یادگیری تعریف کنند. در ایران، آموزش دانشگاهی و آموزش عمومی (مدرسه) از این حیث تفاوتهای مهمی دارند.
1. تفاوت ساختاری در تعریف زمان آموزش:
در دانشگاهها، هر واحد درسی دارای زمان مشخصی است و کلاس باید در طول ترم طبق تقویم و برنامه مشخص، به تعداد جلسات معین تشکیل شود. در صورت غیبت استاد یا تعطیلی غیرمجاز، کلاس حذف یا به تعویق میافتد.
در مدارس، زمان آموزش از ابتدای مهر تا پایان خرداد بهطور تقویمی تعریف میشود و نظام آموزشی، آموزش را حاضر فرض میگیرد، حتی اگر کلاس بهدلایل مختلف تشکیل نشود. هیچ نظام نظارتی مؤثر و مستمر برای نظارت بر تحقق زمان واقعی آموزش وجود ندارد.
2. تعطیلات پرشمار در مدارس:
مدارس ایران در طول سال تحصیلی با تعطیلیهای مختلفی مواجهاند، از جمله:
- تعطیلات رسمی تقویمی (مذهبی و ملی)
- تعطیلی پنجشنبهها
- تعطیلی بهدلیل آلودگی هوا، برف، بیماری های واگیرو..
- تعطیلیهای پنهان ناشی از حضور نداشتن معلم، مأموریت یا کمبود نیرو
گزارشها نشان میدهد که مدارس دولتی کشور بهطور متوسط بین 20 تا 40 روز از تقویم آموزشی رسمی را عملاً از دست میدهند، که معادل ۱۰ تا ۲۵ درصد زمان سالانه آموزش است.
3. پیامدهای تعریف تقویمی زمان آموزش:
- افت یادگیری بهویژه در مناطق محروم و پرجمعیت
- ضعف در مهارتهای پایه دانشآموزان (طبق نتایج آزمونهای ملی و بینالمللی)
- نابرابری آموزشی بین مدارس مختلف از نظر دسترسی به زمان یادگیری واقعی
4. پیشنهادها:
- تدوین نظام واقعی سنجش زمان آموزش براساس تعداد جلسات برگزارشده در هر مدرسه
- استقرار سامانه الکترونیکی برای ثبت و نظارت روزانه بر تشکیل کلاسها
- طراحی تقویم آموزشی منطقهای بر اساس شرایط اقلیمی، با ظرفیت جبران تعطیلات غیرمنتظره
- استفاده از آموزش ترکیبی برای حفظ وتربیت جریان یادگیری
نتیجهگیری:
زمان آموزش یکی از مؤثرترین مؤلفههای کیفیت آموزشی است که در مدارس کشور مان بهطور صوری و تقویمی مدیریت میشود. برای ارتقاء کیفیت یادگیری، نیاز به تغییر بنیادین در تعریف و سنجش زمان آموزش وجود دارد. الگوبرداری از نظام آموزش عالی و کشورهای پیشرو، و بهویژه شفافسازی ساعات واقعی تدریس، از الزامات اصلاح ساختار آموزشی مدارس کشور است.