سیره تربیتی محمود فرشیدی ( قسمت دوم )- انضباط بدون اشک


رسانه معلم #مرحوم فرشیدی بسیار منظم بودند و به نظم در امور فوق العاده اهمیت می دادند ، اما نظم او به اصطلاح بدون اشک بود . یعنی به خاطر نظم اشک کسی را در نمی آوردند . اساسا اشکی در نمی آوردند انضباط در وجود خود ایشان به بخشی از وجود و ذات و عادت ثانوی او تبدیل شده بود . انضباط از منظر ایشان محدود به وقت شناسی و به موقع حاضر شدن در مواعد نبود . وسیع تر از این حرف ها بود . انجام به موقع امور و رعایت اصول و چهار چوب های قانونی ، صرفه جویی و اقتصاد در زندگی شخصی و اجتماعی ، به عبارت دقیقتر انضباط او انضباط اجتماعی بود . ایشان نظم به معنی اعم را مکمل تقوی می دانستند . به عبارتی تقوی را بدون نظم دست نیافتنی ، تلقی محمود فرشیدی از عبارت مولا علی :
《 اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم 》
فراتر و عمیق تر از برداشت های مرسوم بود . برداشت های مضیقی که نظم را در وقت شناسی محدود و محصور می کند . لذا موضوع نظم و انضباط برای محمود فرشیدی یک موضوع ثانوی و تزئینی نبود و به بخشی از وجود و شخصیت ذاتی او تبدیل شده بود . به یاد دارم که یکی از همکاران دوره تبریز می گفتند : من هرچه سعی کردم که در زمان حضور در محل کار بتوانم بر او سبقت بگیرم نتوانستم . من اضافه کردم و گفتم : من هم هرچه سعی کردم در سلام دادن بر او پیشی بگیرم نتوانستم . اوقاتی که من زنگ می زدم و به صورت طبیعی دست برتر در تقدم سلام را داشتم ، اما باز ایشان زودتر سلام می دادند . همان گونه که اشاره کردم ، محمود فرشیدی در جهت برقراری انضباط لازم نبود ، کار فوق العاده ای بکنند و نمی کردند . جز برخی تماس های اول وقت برای پی گیری امور و مشورت های اداری ، البته نه همیشه و مستمر که بوی حضور و غیاب از آن به مشام برسد . حتی توصیه و تأکید هم به معنی مرسوم و معمول به این امر نداشتند . اما در محیط مدیریتی او همه یا اغلب قریب به اتفاق همکاران منظم بودند . به نظر نگارنده محمود فرشیدی شخصیت و وجود خود را در محیط گسترش می دادند . بی هیچ اصطحکاک و گفتگویی خود را توسعه می دادند و تکثیر می کردند . از این رو است که عرض می کنم ، انظباط او بدون اشک بود .

۷ = کلاس بی شکست
رویه محمود فرشیدی در برخورد و گفتگو با همکاران و آدم های پیرامونی چه به صورت فردی و چه جمعی ، به گونه ای بود که همه یا اغلب احساس پیروزی و شاگرد اولی می کردند . به عبارتی در پیرامونیان ایشان ، اول و آخر ، در کار نبود . نه این که همه‌ی افراد از منظر ایشان یکسان و بدون تفاوت و امتیاز باشند ، به هر حال آدم ها متفاوت اند و ظرفیت ها و توانایی های متفاوتی دارند ‌. اما محمود فرشیدی بر این باور بود که معدل توانایی و استعداد آدم ها در سرجمع تفاوت چندانی باهم ندارند .اگر افراد از منظر یک ساحت مشخص با هم مقایسه شوند بلی ، شاگرد اول و آخر دارند . اما همین شاگرد آخر مثلاً درس شیمی ، می بینید شاگرد اول ادبیات است .
یا شاگرد اول ریاضی ، شاگرد آخر سخنوری است و الی آخر . من که به نگاه مدیر بالا دستی به افراد در جلسات به تبع روحیه شخصی توجه دارم . بار ها شاهد این بودم که مرحوم آقای فرشیدی ، دنبال خاصیت یا امتیازی در فرد یا افراد کمتر مورد توجه
می گردند تا او را هم وارد جمع کنند و به اصطلاح به رخ بکشند . فرشیدی در این باره بار ها به من می گفتند : که فلانی ، بعضی ها سر و زبان دارند . این توانایی را دارند حتی بیشتر از آنی که هستند خود را بنمایانند . اما برخی دیگر برعکس ، به رونمایی نیاز دارند و ما باید حواسمان به این ها باشد وگرنه سر و زبان دارها ، این ها را از میدان خارج و منزوی می کنند . در این مورد در دوره تبریز همان گونه که در موضوع چهره سازی اشاره کردم مثال می آوردند و مصادیقی را هم بر می شمردند ، که ذکر شان را لازم نمی بینم .
سال ها بعد که فرشیدی وزیر شدند ، این معنی را به عنوان شعار خود انتخاب کردند . شعار مدرسه ی زندگی ، مدرسه ی زندگی در واقع باز تاب همان تفکری بود که ما از ایشان در اوایل دهه شصت ، یعنی قریب بیست سال قبل در تبریز دیده و شنیده بودیم . برای ما تازگی نداشت ، مدرسه زندگی ، یعنی جایی که بچه ها جمع شده اند تا در آنجا زندگی کنند . مدرسه از منظر فرشیدی سالن مسابقات و رقابت های ورزشی نیست ، جایی نیست که اکثریتی شکست بخورند برای اینکه اقلیتی پیروز شوند . مدرسه محیط زندگی ، سر زندگی و پیروزی همگانی است . باز از این جهت بود که محمود فرشیدی به ورزش همگانی و گسترش آن در آموزش و پرورش توجه وافری نشان می دادند ، بویژه به ورزش دختران ، کثرت سالن های ورزشی ایجاد شده در مدارس دخترانه به نسبت سال های قبل و بعد دوره وزارت ایشان کاشف این حقیقت است

البته این نکته را نباید از یاد ببریم که بخشی از رویکرد های محمود فرشیدی در این باب بر گرفته از تجربه زیستی ایشان در مدرسه است . فرشیدی تنها وزیر ، با تجربه عینی و عملی مدرسه داری است . ایشان ، مدرسه را زندگی کرده و می کردند . از این روی رویکردهای ایشان بیشتر از دیگران رنگ بوی مدرسه داشت مدرسه زندگی ،
فیروز رضائی -کارشناس ارشد تعلیم و تربیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *