سیاست گذاری آموزشی


بسم الله الرحمان الرحیم



از عبارت های کمتر شایع در ادبیات عرفی و اجتماعی در کشور ما سیاستگذاری آموزشی است و شاید عموم مردم با برداشتی که از سیاست و آموزش دارند آن را معنا وفهم کنند و شاید هم عموم مردم و خبرگان و اندیشمندان و متخصصان و فرهنگیان در ذکر نمونه و مصداق در جامعه در حوزه آموزشی به ویژه آموزش عمومی نتوانند بیش از چند مورد مانند تغییر دوره های تحصیلی و کنکور را نام ببرند واین ضعف شاید از ضعف گفتمان سازان جامعه مانند قوای سه گانه به ویژه مجلس و قوه مجریه است که سیاست گذاری آنها در مقام تقنین و در مقام اجرا در باره آموزش عمومی کمتر بوده است شاهد این نحوه استنتاج، سیاستگذاری مجلس ودولت در رتبه بندی معلمان است که گفتمان کلی آن در جامعه در بین مردم وذی نفعان شکل گرفت.
سخن در این است که سیاستگذاری آموزشی چیست؟ چه ارتباطی با سیاست های کلان کشور مانند سیاست های اقتصادی. و فرهنگی واجتماعی و امنیتی دارد؟آیا اقتصاد سوسیالیستی سیاستگذاری آموزشی آن نفی مدارس خصوصی می کنند و بر برابری آموزشی و عدالت آموزشی تاکید دارد تا فاصله طبقاتی جامعه را کاهش دهد و یا اقتصاد سرمایه داری وکاپیتالیستی بر توسعه مدارس غیر دولتی تاکید دارد و آموزش را کالایی می دانند که توزیع آن باصرفه اقتصادی سنجیده می شود و ارتقای کیفیت آن بستگی به میزان هزینه ای دارد که مشتری می پردازد و از نتایج آن افزایش شکاف طبقاتی در جامعه است.
آیا سیاستگذاری آموزشی فرآیندی است؟ویا محصولی است که از جلسات نهادهای مسیول تولید و تدوین می شود؟
آیا تغییر هویت سیاستگذاری آموزشی از فرآیندی به فرآورده ناکامی سیاست ها را بدنبال خواهد داشت؟
فرآیند سیاستگذاری آموزشی کدام است؟واقعیت های آموزشی کدامند تا سیاستگذاری شوند؟دانش آموز و معلم و مدرسه و کتاب درسی امور واقعی و عینی هستند و استعداد دانش آموزان و توانمندی های معلمان و صلاحیت های آنها و انتظارات خانواده ها و نیاز های جامعه و زیست اجتماعی فعلی و آینده دانش آموز، خواص و معنایی برساخت اجتماعی است که سیاستگذاران آن را باید درست بفهمند و با جامعه به توافق برسند.
سیاست گذاران باید نسبت هریک از امور واقعی را کشف و تعریف و تدبیر نمایندمانند نسبت میان دانش آموز و استعداد و آموزش آنها و یا نسبت زیست اجتماعی فعلی و آتی دانش آموز با نیاز های جامعه و انتظارات خانواده مشخص وتدبیر شود و بدیهی است فرآیند امری زمانمند و حقیقی ، وجودی و تابع وجود دانش آموز ورشد آن است و پایه و اساس آن ابر داده و اطلاعات جهانی وملی و منطقه ای فردی است تا فرآیندها از تحلیل آن رخ نماید.
عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش و مجلس شورای اسلامی در سیاستگذاری آموزش عمومی راهبردی و کلان و مستمر و مبتنی بر جمع آوری و پایش داده های معتبر از کف کلاس و مدرسه تا جامعه باید باشد که قضاوت شهودی تا کنون این سایت گذاری را کارآمد درک نمی کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *