«پهلوی دوم»
در بررسی مسائل آموزش و پرورش و جریانات وابسته به آن در دوران پهلوی دوم دو مرحله را جدا از هم اما با یک روش بررسی می کنیم:
دوره اول از سال ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲
دوره دوم از ۱۳۳۲ تا فروپاشی سلسله پهلوی
پس از اشغال ایران به دست متفقین و استعفا و تبعید رضاشاه، با وجود شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی، دولت و مجلس توانستند دوباره تا حدی به اعمال قدرت در سیاستهای کشور از جمله سیاست های آموزشی بپردازند.
بنابراین فضای نسبتاً باز سیاسی ایجاد شد و مردم و نخبگان فرهنگی توانستند با آزادی بیان و قلم، انتقادات شدیدی را علیه سیستم رضاشاهی و اقدامات وی مطرح کنند.
شاه، دربار و حتی نمایندگان مجلس سیزدهم برای این که خود را متفاوت با رضاشاه نشان دهند، شروع به ایجاد ارتباط با نهادهای مذهبی کردند.
مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۲ تشکیل شورایی برای ترقی علوم دینی تصویب کرد.
اولین وزیر آموزش و پرورش که آن موقع فرهنگ نامیده می شد عیسی صدیق بود. او تأکید کرد آموزش در مدارس باید همراه با تربیت دینی باشد، مسئلهای که در اواخر دوره حکومت رضاشاه سابقه نداشت. دانش سرای مقدماتی را شبانهروزی کرد و از کارگزاران دولت خواست در ماههای پرکار کشاورزی در روستاها، دانشآموزان صبحها در مدرسه درس بخوانند و بعد از ظهرها در کشاورزی به خانواده خود یاری دهند. در آن موقع ۵۳۶ هزار دانش آموز و ۱۴ هزار معلم وجود داشت.
عزیزان بدانید:
دیویی می گوید:«جامعه مانند موجودی زنده است و آموزش و پرورش به منزله روح آن است».