«پهلوی اول و آسیب های تربیتی»
آموزش و پرورش وظیفه ای جز این ندارد که فرد را بر اساس ارزش های مطلوب جامعه تربیت کند، اما:
نمونه اول
«در دوره ی پهلوی اول بر مدارس جدید و مکتب خانه ها اقتدارگرایی حاکم گردید و اجازه نداد مقوله ی تفکر آزادانه و نقادانه در پیشرفت کشور عرض اندام کند» (ایروانی، 1394 صص19-18).
نمونه دیگر
خودخواهی و اعتماد به نفس رضاشاه برای رهبری ملت به قدری بود که اصلًا از بابت عدم رعایت اصول فلسفه تعلیم و پرورش و میزان دخالت دولت در سیستم آموزشی نگران نبود. در این دوره به دلیل ترس رژیم از سست شدن باور دانش آموزان به عدالت شاه، تفکر انتقادی و تشویق به تفکر انتقادی از مدارس نفی گردید.
نمونه ی سوم
قدرت طلبی زیاد رضا شاه برای تمرکزگرایی در تصمیمات کشوری در تمامی ابعاد، سبب گشت مربیان بومی و آشنا به باورها و ارزشهای فرهنگی هر منطقه امکان فعالیت سزاوار جهت پرورش کودکان را نداشته باشند (مقاله ی آسیب شناسی تربیتی در دوره پهلوی اول از فصل نامه جامعه شناسی ایران).
عزیزان
در آموزش و پرورش باید مجموعه ای از دانش ها، عقاید، آداب، سنت ها، خصوصیات اخلاقی و قومی جامعه مطرح شود، آیا این گونه بود؟