راز ناپیدای جریان وابستگی در آموزش و پرورش (۸)

روشنم می دارد، قوتم می بخشد (۱)

مدرسه دارالفنون، مدارس شوکتیه و … از جمله مدارسي است كه پيش از رشديه در ايران باز شده بود، همه متعلق به خواص يعني محل تحصيل فرزندان اعيان و اشراف و سرشناسان دستگاه دولتي بود و در حقيقت رشديه بود كه مدرسه اي براي عامه مردم باز كرد.

مخالفان و متحجران زنگ مدرســه وی را ناقوس کلیسا می نامیدنــد و اعلام می کردند کســانی که فرزند خود را به مدرسه می فرستند کافرند.

رشدیه برای آرام کردن اوضاع تصمیم گرفت دیگر از زنگ مدرســه برای صف بســتن استفاده نکند و به جای آن یکی از دانش آموزان با صدای بلند شــعر زیر را که ســروده خود او بود میخواند:

هر آنکه در پی علم و دانایی است

بداند که وقت صف آرایی است

بعضی او را ازلی (بابی) و گروهی او را بهایی و افرادی هم او را فراماسون می دانند. برای اطمینان از صحت این نظرات به کتاب های تاریخ معاصر ایران (فصلنامه تخصصی) ویژه بهاییت و نیز کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران اسماعیل رائین سه جلدی که دوست محترمم از حوزه علمیه قم برایم ارسال کرد مراجعه و نامی از میرزا ندیدم.

این ابیات هم مرحوم نیما یوشیج سروده است: یاد بعضی نفرات روشنم می دارد اعتصام یوسف حسن رشدیه قوّتم می بخشد… (یازدهم اردیبهشت ۱۳۲۷)

عزیزان: این مطالب نوآوری نیست، نوفهمی است، خوب بفهمیم، درست بفهمیم تا اثر گذار باشیم. اگر نتوانیم نوفهمی نسبت به موضوع ها داشته باشیم، هم خود هم دانش آموز را گرفتار می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *