راز ناپیدای جریان وابستگی در آموزش و پرورش (۴)

نفوذ مویرگی (۱)

بعد از تبعید امیرکبیر، نوبت به دارالفنون رسید. اولین مخالف دارالفنون جانشین امیر کبیر، میرزا آقاخان نوری بود که به دنبال انحلال آن برآمد. او در صدد برآمد معلمان اتریشی را به کشورشان بازگرداند و نماینده بریتانیا از اقدامات او پشتیبانی کرد و به شاه توصیه کرد که مدرسه ی دارالفنون به ضرر سلطنت اوست.

ناصرالدین شاه ابتدا به این حرف ها اعتنا نکرد ولی کم کم در اثر تکرار توصیه ها نسبت به آن بدبین شد، با این همه از آنجایی که نگرش اروپائیان را نسبت به تعطیلی مدرسه نشانه عقب ماندگی تلقی می کرد از بستن آن صرف نظر کرد. (گروه تمدن و تاریخ پژوهشگاه اندیشه اسلامی با کمی تغییر)

گرچه مدرسه بسته نشد اما بسیاری از شاگردان مدرسه توسط ملکم خان وارد تشکیلات سری فراماسونری شدند و از هدف اصلی و اولیه مدرسه دور شدند.

مسعود درخشان استاد دانشگاه می گوید: «دارالفنون برخلاف نظر امیرکبیر منجر به تأسیس و بسط فراماسونری به صورت سازمان یافته شد. فارغ التحصیلان دارالفنون جذب لژهای فراماسونری و در مناصب حکومتی مشغول شدند».

عزیزان: هیچ وقت آموزش و پرورش از نفوذ شاهرگی و مویرگی مصون نبوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *