باسمه تعالی
حضرت حجت الاسلام والمسلمین
جناب آقای رئیسی رییسجمهور محترم.
باسلام و احترام
اولویت های تحولی وزارت آموزش و پرورش که در قالب سند انتظار و با امضای حضرتعالی در تاریخ 29/9/1401 با شماره 181104 دفتر رئیس جمهور به وزارت آموزش و پرورش جهت تدارک برنامه عملیاتی تا مورخ 15/10/1401 ابلاغ گردیده است از جهات متعدد قابل توجه است.
۱_جهات مثبت
۲_جهات قابل تأمل
۱_جهات مثبت
الف: مهمترین جهت مثبت این که نشان می دهد حوزه تعلیم و تربیت در کنار اولویت های گوناگون کشور از منظر رییسجمهور محترم غایب نبوده و پرونده تعلیم و تربیت در روی میز رییس دولت قرار دارد مقوله ای که از زاویه دید علاقمندان تعلیم و تربیت، امری بدیع و فی نفسه ستودنی است.
ب: دومین نکته مثبت رویکرد برنامه محوری و سوق دادن آموزش و پرورش به پرهیز از روزمرگی است امری که اغلب دستگاه ها بویژه دستگاه عظیم آموزش و پرورش به دلایل گوناگون در معرض ابتلا به آن بوده و میباشد.
ج: نکته سوم حفاری عمیق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و زنده و در معرض دید قرار دادن بخش های فراموش شده و مغفول واقع شده آن است و آن باز خوانی وظایف دستگاه های مختلف اعم از دولتی و عمومی در قبال جریان تعلیم و تربیت رسمی عمومی است.
از رویکرد سند انتظار در متن و محتوی و نیز مجموعه های مورد خطاب استنباط می شود که در صدد است تا ظرفیت دستگاه های گوناگون را برای یاری نظام تعلیم و تربیت رسمی به میدان آورد و آنان را در قبال رسالت ذاتی خود مسئولیت پذیر و پاسخ گو نماید .
د: نکته چهارم انبساط و مشارکت پذیری آموزش و پرورش و هدایت آن به سوی گسترش فرصت ها در جهت نقش آفرینی بیشتر خانواده ها در امر تربیت فرزندان و نیز تنوع بخشی به فرصت ها ی تربیتی و آموزشی است.
ه: هویت بخشی به تعلیم و تربیت عمومی و رهایی آن از نقش ابزار گونه سنتی در قبال آموزش عالی و نکات مثبت فراوان دیگر که در این جنس نوشتار ها نمی گنجند.
۲_جهات قابل تأمل
همانگونه که پیشتر اشاره شد ، سند انتظار در کنار نکات مثبت مذکور به باور ما حاوی نکات قابل تامل فراوانی است که به اجمال اشاره میشود:
الف: اولین و مهمترین نکته قابل تأمل سند انتظار در نوع نگاه آن به حوزه مهم و اساسی جذب و تربیت و بهروزسازی یا بهروزرسانی مستمر معلم خود نمایی می کند.
معلم عنصر جوهری تعلیم و تربیت است،بقیه عناصر تعلیم و تربیت از قبیل اهداف تربیتی و آموزشی و برنامه درسی نظام سنجش و ارزیابی و عناصر گوناگون دیگر به یک معنی نقش پشتیبانی معلم را به عهده دارند.
درست است که معلمی هنر است و مثل هنرمندان سایر حوزه ها بخشی از ویژگی هایش جوششی و لدنی است اما این معنی هرگز نافی کوشش و ساز و کارهای سنجیده تربیتی نیست.
معلم در فرایند تربیت ساخته و پرداخته میشود. از این روی است که محوری ترین بخش سند تحول بنیادین آموزشوپرورش را به خود اختصاص داده و دانشگاه فرهنگیان را با ویژگی های مخصوص به خود مامور این مهم نموده است.
درست است که سند انتظار در صدر فراز مربوط به معلم با بیان زیبا از آن سخن گفته است و جذب و تربیت معلم را صرفا متوجه دانشگاه فرهنگیان نموده است.
اما در ادامه و راهبردهای پیش نهاده با عناوین مختلف در قالب *تنوع بخشی* به شیوه های جذب،برقراری رویه بورسیه از بین دانشجویان دانشگاه های مختلف،طراحی دوره کارشناسی و جذب دانشجویان از طریق آزمون کارشناسی ارشد و انتقال تعهد استخدامی به بعد از پایان دوره تحصیلی و موارد دیگر.
آشکارا از این اصل مهم غفلت نموده است.
ما جذب نیرو از بازار نیروی انسانی در مقام ضرورت را نفی نمی کنیم،همان گونه که اساس نامه دانشگاه فرهنگیان در قالب ماده 28 آن را پیش بینی کرده است.البته فقط در مواقع ضروری و جنس و رشته های نادر و موردی که دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی به عنوان دانشگاه های حرفه ای بهدلایلی از عهده آن بر نیایند.
این معنی،منحصر کردن تربیت معلم به دانشگاه های فرهنگیان و شهید رجایی از روز تولد محل گفتگو بوده و ما از آنها با خبریم؛از پشتوانه های نظری و از استدلال های گوناگون معطوف به اقتصاد و موضوعات دیگر خبر داریم.
علیرغم اتهامات سطحی مانند تعصب روی نام و عنوان فرهنگیان،تعصببخشی و مواردی از این دست،داستان اسم و عنوان یا این بخش و آن بخش نیست؛مسئله جذب دانشجو از سال اول دانشگاه و تربیت و تحکیم شاکله و شخصیت معلمی در وجود او از طرفی یا استخدام دارنده مدرک لیسانس و اعزام او به کلاس درس و با دوره کوتاه مدت یا میان مدت یک ساله یا دو ساله از طرف دیگر است.
طرحهایی که پیشترها در قالب،1+3 یا 2+2 رونمایی می شدند.مهمترین مبنای مورد اتکای مدافعان این طرحها مبتنی بر نگرانی آن ها از تربیت ایدئولوژیک معلم بوده و هست.
نگران این هستند که این دانشگاهها با آرایش خاص،در متربیان خود یعنی معلمان،شاکله مشخصی را استحکام بخشد؛شاکله ای که با ذات علمی،بخوانیم لیبرال،تعلیم و تربیت همخوانی ندارد.
لازم به یاد آوری نیست که این مبنا از اساس معیوب است.هیچ نظامی در این کره خاکی وجود ندارد که نظام تربیت معلم خود را بر روی باد بنا نهاده باشد و از نظام فکری خود در این معنی استفاده نکرده باشد.
البته همه مدافعان این طرحها یک دست و در یک طراز نیستند،در ابتنا به مبنای پیش گفته از اشتداد بر خوردند.برخی متاثر از رویه ها هستند، متاثر از استدلال های سطحی مانند پرهزینه بودن دانشگاه فرهنگیان، فراوان بودن دانشآموختگان دانشگاه های مختلف،غیر رقابتی بودن دانشگاه فرهنگیان و شبه استدلال هایی از این دست.
علی ایحال مدافعان این طرح های پیش گفته از روز اول در مسیر بیاعتبار نمودن رویکرد سند تحول در حوزه جذب و تربیت نیروی انسانی از هیچ کوششی فرو گذار ننموده و نمینمایند. شناخته شده ترین و در عینحال کمحاشیهترین شیوه،شیوه بی اقدامی و دست روی دست گذاشتن در پیشبینی و جذب و تربیت نیروی لازم از مسیر پیشبینی شده،به حداقل رساندن پذیرش دانشجو معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان،تعلل در تجهیز و تمهید کمی و کیفی دانشگاه فرهنگیان … و لاجرم تحمیل شرایط اضطرار مستمر بر آموزشوپرورش و نهایتا جذب نیرو از روشهای کنارگذر بوده است.
باتأسف باید گفت که تا به امروز موفق بودهاند، ترکیب عناصر جذب شده به آموزش و پرورش در طول سالیان گذشته موید این معنی است.
علی ایحال به زعم ما تهیهکنندگان سند انتظار در این حوزه گرفتار غفلت گردیده اند و همانگونه که اشاره شد با تبصر ها و عناوین مختلف روند جذب و تربیت نیروی انسانی را از مسیر پیش بینی شده در سند تحول منحرف نموده اند.
آنچنان که تاکید شد، از آنجایی که نظام جذب و تربیت نیروی انسانی زیرساختیترین بخش سند تحول بنیادین است، طبعا هرگونه انحراف ولو کوچک در این حیطه نگرانکننده بوده و باید عظیم شمرده شود.
ب: دومین نکته قابل تأمل مبنایی سند انتظار، به نوع نگاه به جایگاه تعلیم و تربیت و شأن حاکمیتی آن بر می گردد.
شأن آموزش و پرورش شأن تربیت انسان، مساعدت و راهنمایی گامبهگام او در مسیر فعلیت بخشیدن به قوای بی پایان وجودی اوست، قوایی که خداوند بیهمتا در خمیر مایه وجود او با حکمت به ودیعه گذارده است.
بدیهی است که این چنین نقشی نمیتواند غیر حاکمیتی تصور شود؛ شاید از این جهت است که این معنی بیشترین بسامد را در لسان مقام معظم رهبری پیدا کرده است.
ایشان با فرزانگی و در مقاطع مختلف، بویژه در دوره هایی که از امر آموزش و پرورش به خدماتی بودن تعبیر می شد و اینگونه تعابیر می رفت که به پارادایم غالب تبدیل شود، مقام معظم رهبری پا پیش گذاشته و بر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش تاکید فرمودند. به نظر میرسد آنچه که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند چشمانداز و سیاستهای ابلاغی آمده پژواک حداقلی صدای این فرزانه مرد تاریخ معاصر است.