دولت سيزدهم وچالش هاي آموزش وپرورش(بخش نهم)

ابوالقاسم جامه بزرگ كارشناس ارشد روان شناسي تربيتي

بخش نهم

امور تربیتی

 آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان در طول تاریخ با هر عنوان مانند مکتب خانه، مدرسه و… بعد از خانواده، اساسی ترین نهاد تعلیم و تربیت بوده و هست. از این منظر همه کسانی که خواستند به نوعی در جامعه تأثیر بگذارند اعم در راه هدایت الهی و یا در مسیر خواسته خود به این بخش از جامعه توجه کردند و آن را زمینه‌ساز تحقق اهداف خود دانسته اند. در رژیم ستمشاهی که هدفشان، تبدیل جامعه از جهت سبک زندگی، نه علم و اندیشه، شبیه به سبک زندگی غربی بود، در سال ۱۳۴۳ با تغییر نظام آموزش کشور اولا نام وزارت فرهنگ را حذف کرد و آن را به دو بخش وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی تبدیل کرد و سعی کرد تا از جهات مختلف آموزش و پرورش را تضعیف کند و همه افراد باسواد و… از آن به آموزش عالی هجرت کردند و استخدام های بعدی در اموزش و پرورش را در حد تدریس مطالب بنا گذاشتند. در همان برنامه ریزی دوره های تحصیلی تبدیل به پنج سال ابتدایی، سه سال راهنمایی و چهار سال دبیرستان شد که البته سال چهارم مدتی بعد حذف شد. برای تغییر سبک زندگی اسلامی-ایرانی مردم، با توجه به تاثیرگذاری آموزش و پرورش، اداره کلی تحت عنوان اداره کل امور تربیتی تشکیل داد، این اداره کل جدید، برنامه ریزی فوق برنامه دانش آموزان را بر عهده داشت آنها را در مراکزی مانند اردوگاه های مختلف و کاخ جوانان؛ اجرا می کرد. در این مراکز برنامه های آواز و رقص و شو های گوناگون به صورت مختلط و با دعوت از خوانندگان خارجی و… اجرا می شد تا هرچه بیشتر هویت فرزندان ایران را تبدیل به هویت غربی و… کند. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب، کمیته‌ای به فرمان امام خمینی(ره) برای رسیدگی به وضع آموزش و پرورش تشکیل شد(1). این كميته با همکاری شورای انقلاب، مامور بازگشایی مدارس شدند، گروه های متعددی سعی می‌کردند از دانش‌آموزان براي به آشوب كشيدن مدارس استفاده کنند. آن گروه برای خنثی کردن این حرکات و زمینه‌سازی گسترش فرهنگ اسلام و انقلاب در مدارس به عنوان پایه اصلی تربیت اجتماعی، برنامه‌ای برای تغییر مسیر اداره کل امور تربیتی طراحی کردند وعده اي را تحت عنوان “مربی امور تربیتی” در ۸ اسفند ۱۳۵۷ انتخاب و به مدارس اعزام کردند. این اقدام، آغازی بود برای تغییر جهت برنامه های اداره کل امور تربیتی قبل از انقلاب. این روز و سال بعداً به مبدا تأسيس نهاد امور تربیتی و تربیت اسلامی در تقویم آموزش و پرورش، ثبت شد. این نهاد در سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ توسط شهیدان گرانقدر رجایی و باهنر سازماندهی جدید شد ومربيان امور تربیتی به عنوان سربازان انقلاب در آموزش و پرورش که از کلام گهربار شهید رجایی است در خدمت فرزندان کشور و در عرصه‌های مختلف از جمله دفاع مقدس در دهه اول انقلاب خوش درخشیدند. در دهه دوم انقلاب با روی کار آمدن کارگزاران غرب گرا و قبضه کردن اموزش و پرورش، از همه راه‌های ممکن برای تخریب این نهاد انقلابی استفاده کردند از جمله سعی کردند بعضی از عملکردهای ضعیف بعضي ازمربيان را که به طور طبیعی در هر فعالیت گسترده وجود دارد، بسیار برجسته کرده و علیه آن سمپاشی کنند. این حرکات، تحت عنوان های مختلف برنامه ریزی و اجرا می شد و چندین نشریه و روزنامه از جمله “سخن معلم” و روزنامه “زن” که توسط فرزند یکی از مسئولان اداره می شد، ستونی برای تخریب امور تربیتی اختصاص داده بودند. دلایل این مخالفت‌ها، استقرار آموزش و پرورشی خنثی و غیر دینی (غیر ایده ئولوژیک) از جانب این گروه بوده و هست؛ زیرا آنان، امور تربیتی را نمادی از اسلام و انقلاب تلقی می‌کردند. این مخالفت ها به سبب حمایت‌های حضرت امام خمینی(ره) از این نهاد آغاز می‌شد. معظم له در پیامی هنگام بازگشایی مدارس در مهرماه ۱۳۶۱ در آغاز سخن، مسئولیت هاي امور تربیتی را حساس بيان كردند وفرمودند” امیدوارم همه دست اندرکاران امور تربیتی و آموزشی و تمامي دولتمردان جمهوری اسلامی و همه روشنفکران متعهد … نزد خداوند قهار مسئول هستند در این امر که در راس امور است نه تنها سهل انگاری و مجامله ننمایند که با جدیت و پشتکار برای هرچه غنی‌تر و بهتر شدن اساس آموزش و پرورش اقدام نمایند. باید سعی شود متصدیان امور تربیتی از مرتبه ابتدایی تا آخر از اشخاص صالح و متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی انتخاب شوند، افرادی که هیچگونه گرایش به مکتب های انحرافی شرق و غرب نداشته باشند(2).

و همچنین مقام معظم رهبری پشتیبانی‌های بی دریغی از امور تربیتی داشتند، در یکی از این دیدارها ایشان فرمودند” به نظر من این مجموعه پرورشی بایستی به عنوان چیزی که همین امروز کشور به آن نیاز دارد، نگاه بشود، همچنان که در یک مدرسه اگر معلم نباشد، مدرسه واقعاً مدرسه نیست، نگاه ما به مسئله پرورش هم باید همین جور باشد. اگر در مدرسه عامل پرورشی وجود ندارد یا غیرفعال است، نگاه ما به او باید مثل نگاه به مدرسه باشد که در آن معلم وجود ندارد و حقیقتاً اهمیتش کمتر نیست(3).

 با توجه به عملکرد امور تربیتی، بر اساس انتظار و مأموریتی که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری برای آن ترسیم کرده بود، جناح غربگرا براي تضعيف امور تربيتي،از ترفندها و فریب های به ظاهر منطقی برای توجیه عمل خود استفاده کردند. یکی از خدعه ها، تعمیم و عمومیت بخشیدن به موضوع تربیت است و استفاده از ظرفیت معلمان برای این منظور است. علی علیه السلام در بیان این نوع ترفند می فرمایند: “كلمهت حق يزاد بها الباطي”سخن حقی است که از آن اراده باطل شد(4).

 این در حالی است که همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت به ویژه مسئولان امور تربیتی مکرر و از طریق همه وسایل ارتباطی مانند سخنرانی، مقاله، گفتگو و… اعلام کرده‌اند که تربیت حاصل عملکرد تمامی عوامل مدرسه از نگهبان ورود و خروج دانش‌آموزان، برنامه درسي، عملکرد مدیریت، ارتباط با سایر دانش آموزان و بیش از همه معلمان است که زماني زیاد و رو در رو با دانش آموزان ارتباط نزدیک و کلامی دارند و مربی امور تربیتی می باشد.

 در هر صورت با این ترفندها و سیاه نمایی های دروغین در سال ۱۳۸۰ اقدام به حذف امور تربیتی از تشکیلات اداری کردند.

رهبر معظم انقلاب دیدگاه خود را نسبت به این اقدام غیر تربیتی چنین بیان می‌کند: “من دو، سه نکته کوتاه هم در اینجا عرض می‌کنم: یکی مسئله پرورشی؛ حالا معاونت پرورشی یا مرکز پرورشی به هر شکلی، سازماندهی اش به عهده خود مسئولان محترم است. به این معنا که کم اعتنائی و بی اعتنائی شد. آن روزی که معاونت پرورشی را از سطوح مختلف حذف کردند، بنده صریحا با این کار مخالفت کردم. به من هم نگفتند که بنا ندارند این حرف را گوش نکنند؛ اما گوش نکردند. مهمترین کاری که باید امروز در کنار آن قاعده سازی انجام بگیرد، این است که به مقوله پرورش به هر شکلی اهمیت داده شود، نه چون ما مسلمانیم؛ مسئله فقط این نیست. که امروز در دنیای غرب از لحاظ دانش و فناوری پیشرفته، مسئله پرورش در بسیاری از کشورها جزو آن مبانی اصلی است، مسئول و مأمور پرورش وجود دارد، به پرورش اهمیت می دهند(5).

 کانون تربیت اسلامی در مورد حذف امور تربیتی موضع گرفت و از راه‌های مختلف به این اقدام غیر انقلابی اعتراض کرد و خواستار احیای مجدد امورتربیتی شد. در این زمینه در شماره ۹ نشریه زمزمه در دی ماه سال ۱۳۸۳ در مقاله‌ای با عنوان “چه جریانی از احیای امور تربیتی نگران است؟” به بررسی ابعاد مختلف طرح ادغام و ضرورت احیای امور تربیتی پرداخته و می نویسد: “امروز تمامی کسانی که دغدغه آموزش و پرورش را دارند، معتقدند با توجه به عدم موفقیت و ناکارآمدی طرح شتابزده ادغام و به تعبیر دیگر حذف معاونت پرورشی، و تنها این طرح اقدامی کارشناسانه نبود بلکه بسیار نسنجیده و در واقع نشانگر تسلط جریان سیاسی بر حوزه آموزش و پرورش بوده که فرهنگ و اخلاق و تربیت را در زیر پای سیاست مغلوب ساخت و ادامه آن برای نظام تعلیم و تربیت کشور عوارض و عواقب نامطلوبی را به همراه خود داشت. به همین دلیل کسانی که معتقدند نهاد آموزش و پرورش، بنیادی ترین نهاد جامعه است و نهادهای دیگر جامعه را شکل و جهت می‌دهد، احیای امور تربیتی را در آن ضروری می دانند”(6).

اعتراض به حذف امور تربیتی در سایر نشریات که دغدغه انقلابی داشتند گسترش یافته و حتی در نشریه نگاه شماره ۱۸۳ که ارگان رسمی وزارت آموزش و پرورش بود، مقاله‌ای تحت عنوان “طرح ادغام یا حذف امور تربیتی!؟” از ابوالقاسم جامه بزرگ چاپ شد و به همه شبهه هایی که به بازدهی و کارکرد امور تربیتی مطرح کرده بودند پاسخ داد از جمله گفته بودند ؛”وجود امور تربیتی در مدرسه بخش عمده‌ای از ظرفیت دستگاه آموزش و پرورش را از مسیر پرورش یا تربیت منحرف کرده است که در پاسخ آمده است، کدام معلم و دبیر عزیز فیزیک، ریاضی، شیمی، ادبیات و… نکات اخلاقی و ارزشی از قبیل احترام به والدین و صداقت در راستگویی، پذیرش مسئولیت، قدرشناسی از معلم، شکرگزاری نسبت به نعمت‌های خداوند، پاسداری از ارزش‌های انقلاب و… را در کلاس درس و جاهای دیگر برای دانش‌آموزان بیان کند فردی به عنوان مربی امور تربیتی مانع او می‌شود؟”(7).

 روشنگری های کانون تربیت اسلامی و سایر علاقه‌مندان به ارزش‌های انقلاب اسلامی در آموزش و پرورش، موجب شد مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۸۵ در زمان وزارت مهندس محمود فرشیدی طرح احیای معاونت پرورشی را تصویب کند. که بلافاصله معاونت پرورشی وزارت منصوب شد و کارگروه‌هایی برای انسجام و دوباره سازماندهی تشکیلات از هم پاشیده دوران اصلاحات تشکیل شد. این جریان ادامه داشت تا اینکه مجدد در انتخابات سال ۱۳۹۲ مجدد نیروهایی که چندان رغبتی به امور تربیتی نداشته و ندارند، مسئولیت آن را برعهده گرفتند. این جریان به دنبال احیا کردن سازمان پیشاهنگی و سیاسی کردن آموزش و پرورش با چاپ مجله تربیت سیاسی و… برآمده بودند. کانون تربیت اسلامی همانند گذشته در مقابل این جریان ایستاده و به افشاگری نسبت به آن پرداخته و ادامه می‌دهد. در راستای این پیگیری ها نشریه زمزمه در آبان ماه ۱۳۹۴ در مقاله‌ای تحلیلی تحت عنوان “در هنگامه نفوذ دشمن،ش احیایی پیشاهنگی منحله چه توجیهی دارد؟”  نسبت به اقدام وزیر آموزش و پرورش وقت که در مراسمی دستمال گردن پیشاهنگی را به گردن به آویزان می کند اعتراض می کند و می نویسد: “معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش عزم خود را جزم کرده است، تا نسبت به احیای پیشاهنگی در حوزه سازمان دانش آموزی اقدام نماید. معاونت در مرداد و شهریور سال جاری (۱۳۹۴) با حضور ۱۵۰۰ نفر تحت عنوان مربیان پیش آهنگ مرد و ۱۵۰۰ نفر تحت عنوان مربیان پیشاهنگ زن در اردوگاه شهید باهنر تهران به برگزاری هشتمین اردوی ملی مربیان پیشاهنگ سازمان دانش آموزی مبادرت نموده است(8).

 خطر سیاسی کاری نیز از جمله مسائلی است که فرآیند سالم تعلیم و تربیت را تهدید می‌کند در این مورد مهندس محمود فرشیدی دبیر کل کانون تربیت اسلامی در سرمقاله ای تحت عنوان “خطرسم سیاسی در کمین آموزش و پرورش” می نویسد: “جریان سیاسی تلاش کرد مجددا اهداف سیاسی_ اقتصادی خود را در آموزش و پرورش دنبال کند و لذا توانست بر مسند صندوق ذخیره و بانک سرمایه تکیه بزند، ریاست دانشگاه فرهنگیان را تصاحب نماید، معاونت پرورشی را به سوی فعالیت‌های سیاسی و حزبی سوق دهد، در تالیف کتاب های درسی جای پای پیدا کند و در عرصه مدیریت با رویکرد حزبی، تغییرات گسترده‌ای به عمل آورد و از همه مهمتر روند اجرا و تحقق سند تحول بنیادین را تقریباً متوقف سازد”(9).

متاسفانه تربیت سیاسی دانش‌آموزان با سیاسی کاری مسئولان آموزش و پرورش جای خود را عوض کرده است. حجت الاسلام دکتر علی ذوعلم از اعضای شورای مرکزی کانون در زمینه تربیت سیاسی دانش آموزان می گوید: “از اهداف ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی از ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی، کسب و حفظ استقلال همه جانبه، پیشرفت مردم سالاری دینی و… سخن به میان آمده است بدیهی است که تحقق کامل و حقیقی این اهداف به خصوص در شرایط کنونی و تلاش نظام سلطه برای مقابله با استقلال و پیشرفت ملت های مظلوم، بدون استکبارستیزی ممکن نخواهد بود. (به عبارتی) استکبارستیزی از مبانی نظری سند تحول است”(10).

 کانون تربیت اسلامی همچنان پیگیر ارتقاء و کیفیت بخشی فعالیت های تربیتی در مدارس با رویکرد تربیت سیاسی بر مبنای سند تحول بنیادین می باشد.

منابع:

1- امورتربيتي،سال چهارم دانشسراهاي تربيت معلم،1369

2- پيام هاي امام،اداره كل امورتربيتي،1361

3-ديدار با وزير،معاون پرورشي،مديران كل حوزه ستادي معاون پرورشي ومعاونان پرورشي مراكز استان هاي سراسر كشور28/1/1374

4- نهج البلاغه خطبه 40

5- ديدار با معلمان سراسر كشور ارديبهشت 1385

6- نشريه زمزمه شماره 9 دي ماه 1383

7-نگاه،رويداد هاي آموزش وپرورش،شماره 183 بهمن 1380

8- نشريه زمزمه شماره 157،نيمه دوم آبان 1394

9 و10- نشريه زمزمه شماره 175،نيمه اول آبان 1395

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *