ابوالقاسم جامه بزرگ كارشناس ارشد روان شناسي تربيتي
بخش پنجم
تربیت معلم؛نقطه آغاز تحول
انسان موجودی برگزیده است، دارای فطرتی الهی،جویای کمال، آزادی و صاحب اختیار است .به سوی مقصدی خاص (قرب الی الله) در حرکت است (سند تحول). برای پرورش اين مخلوق برگزيده در آن مسیر گران که در بدو تولد علیرغم همه آمادگی های فطری، هیچ نمیداند (لا تعلمون شیئا ،سوره نحل آیه ۷۸). مربی ومعلمي راه بلد ، پاک نیت و پاک سیرت لازم است. “موفقیت مربی تاحد قابل ملاحظهای درگرو استقلال عملی است که معمولاً از آن برخوردار است. ولی استقلال مربی وقتی موجه و مفید است که مسبوق به کسب صلاحیت از سوی داوطلبان باشد. بدین معنا که داوطلب قبل از آنکه مجاز باشد بالاستقلال عمل کند، باید با شرکت کردن و بهره مند شدن ازدورههای کارآموزی پربار وضمن تماس با افراد با تجربه و به کمک مطالعه و تحقیق مداوم،به حد خودكفائي نسبی رسیده باشد؛ به طوری که بتواند در هر موقعیت تربیتی خاص، برآورد شرايط و وضعیت کرده و با رعایت همه جوانب و با روشن بینی کامل ،تدابیر مقتضی اتخاذ کند” (شکوهی، ۱۳۹۰ ص ۳۶۱). برای تربیت و آماده کردن چنین معلم و مربی دو شرط ضرورت دارد، اول اینکه در صورت امکان از دوره دوم دبیرستان و در غیر آن از سال اول دانشگاه تحت آموزش و تربیت خاص قرار گیرد و شرط دوم این که معلمان و اساتید او خود پرورش یافتگاني ویژه و رهروانی برتر در مسیر تربیت الهی و انسانی باشند. برای رعایت این دو شرط وجود مراکز تربیت معلم در سطح قابل قبول اخلاقی، اعتقادی، ارزشی ،هنری و علمی لازم است. این ویژگیها و شرایط هر گزدر مراکزآموزش عالی موجودجمع نمی شوند. معلم باید مهارت وآموزش موضوعات درسی را داشته باشد ولی تخصص اصلي او پرورش انسان الهی باشد. با این باور و انگیزه شهیدان بزرگ رجایی و باهنر مراکز تربیت معلم را بنیانگذاری کردند و معلمان و مربیاني واجد شرايط لازم را پرورش دادند. به درستی باید گفت که مراکز تربیت معلم الگوی بومی و مطلوب نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه آموزش عالی بود زیرا که به موازات علم آموزی و انتقال تجربیات توسط معلمان صاحب نظر و باتجربه، موفقیت های بی نظیری در زمینه تربیت اسلامی دانشجویان داشت و برنامه های شبانه روزی این مراکز راه میانبرتعالی و تکامل روحی را به جوانان نشان میداد تا با روحیه انقلابی در کلاس و مدرسه ،تحول پدیدآورند. تاسیس نهاد مقدس تربیت معلم در استان ها و شهرستان ها نیز شور و نشاطی زاید الوصف پدید آورد و در اوج شکوفایی مرکز تربیت معلم در استانها و شهرستانهای کشور با تربیت هزاران دانشجو معلم در حال فعالیت بودند. بر اساس همین موفقیت ها بود که جمع کثیری از شهدای آموزش و پرورش در دوران دفاع مقدس را همین تربیت شدگان تشکیل می داد وهمچنين شخصیتهای فرهیخته درآموزش و پرورش و کشور تربيت شده اين مراكز بودند. در حقیقت باید گفت مراکز تربیت معلم نقطه آغاز و چشمه جوشان تحول در آموزش و پرورش می باشد و فرصتی برای جذب جوانان نخبه وانقلابي كه در شهرستانها پراكنده بودند فراهم آورد.
از آنجا که جایگاه والای تربیت معلم مورد پسند مسئولان آموزش و پرورش غربگرا نبود، در سال های بعد به دنبال خاموش ساختن چراغ تربیت معلم افتادند. البته باید راهی را پیدا میکردند که بتوانند مردم را متقاعد کند و مقاومت طرفداران تربیت معلم را در هم بشکنند. و آن این بود که هزینه های تربیت معلم را برعهده دانشگاهها و آموزش عالی قرار دهیم و صرفهجویی حاصل را صرف توسعه مدارس و کیفیت بخشی فعالیت های آموزشی و تربیتی نمائيم و با این ترفند به اهداف خود جامه عمل پوشاندند و نهاد انقلابی و قلب تپنده آموزش و پرورش را از کار انداختند. اگر بخواهیم مهلك ترین ضرباتی را که غربگرایان بر پیکر آموزش و پرورش کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامي وارد آوردن، یادآوری کنیم، باید به تعطیلی مراکز تربیت معلم و انحلال معاونت پرورشی اشاره کرد. در این شرایط بود که دغدغه مندان تربیت اسلامی از جمله کانون تربیت اسلامی، با انتشار بیانیه ها و مقالات و برگزاری جلسات هم اندیشی، نسبت به این حرکت براندازانه واکنش نشان داد. در اين خصوص به عناوین بعضی از سرمقاله ها و مقالات نشریه زمزمه معلمان اشاره میکنیم :
1-مراکز تربیت معلم از روزهای عزت تا احتضار( نشريه زمزمه مرداد1390)
2- تربیت معلم قلبی در آستانه ایست ( نشريه زمزمه شهريور1390).
3-تربیت معلم گام نخست در تحول بنیادین(نشريه زمزمه آذر 1390)
این روشنگری ها موجب شد که در تدوین سند تحول بنیادین، دانشگاه فرهنگیان یکی از محورهای اساسی قرار گیرد. مقام معظم رهبری در خصوص این دانشگاه مطالب زیادی فرمودند از جمله می فرمایند:” دانشگاه فرهنگیان خیلی مهم است همه فرآیندهای که منتهی می شود به جذب معلم،برای تدریس و برای تعلیم و تربیت، بایستی سالم و با معیارهای اسلام و انقلاب سنجیده شود و اگر این کار را کردیم نتیجه همان چیزی خواهد بود که شما میخواهید؛ هم مورد رضای خدا خواهد بود هم برای آینده کشور -همانطور که عرض کردم- مولد یک نسل با عظمت و امید بخش خواهد بود؛ در دانشگاه فرهنگیان هم مواد درسی و محتوای دروس مهم است هم اساتید مهم است. هیئت علمی مهم است. بنا است ما چه کسانی را چه جور آدمی را تربیت کنیم و بفرستیم سراغ بچه های مردم که بروند آنها را بسازند و تولید انسان بزرگ کنند؟ این خیلی مهم است. بنابراین مسئله صلاحیتها، مسئله اساتید، مسئلهی کتاب های درسی، محتوای درسی در دانشگاه خیلی مهم است( منشور معلمی دركلام مقام معظم رهبری،1395،صص41و42).
با تأسیس دانشگاه فرهنگیان نور امید بازگشت تربیت معلم به شرایط مطلوب گذشته در دل افراد معتقد به تربیت معلم تراز جمهوری اسلامی پرتوافشانی کرد؛ اما دیری نپایید که مخالفتهای مرموزانه گذشته به نوعی دیگر شروع شد و کسانی مدیریت دانشگاه فرهنگیان رابر عهده گرفتند که اعتقادی به وجود این دانشگاه نداشتند و حداکثر کارکرد آن را این می دانستند که فارغ التحصیلان دانشگاه های دیگر را برای معلم استخدام نمایند و آنان مدتی در این دانشگاه و مراکز تربیت معلم مهارت های معلمی را تمرین کنند.سرپرست وقت دانشگاه فرهنگیان در مصاحبهای در جواب خبرنگار که سوال کرد تجارب و دستاوردهای ارتباطی دانشگاه فرهنگیان برای سایر دانشگاه های کشور چه می باشد؟ پاسخ می دهد” از زمان تاسیس دانشگاه فرهنگیان اکولوژی و تعادل زیستی علوم تربیتی کشور به هم ریخت. چون بر اساس اساسنامه دانشگاه فرهنگیان تربیت معلمان و دبیران آموزش و پرورش انحصاراً بر عهده دانشگاه فرهنگیان است همکاران ما در دانشگاه علوم تربیتی به شدت معترض بودند. (گفت وگوي علي خورسندي طاسكوه اينترنت).” همانطور که ملاحظه می شود سرپرست وقت دانشگاه فرهنگيان به جای تبیین دقیق اهداف تربیت معلم ومسئوليت آن دانشگاه با توجه به حساسیت خاص این حرفه(تربيت معلم)، گويا سخنگوی دانشگاههای دیگر است. کانون تربیت اسلامی در قبال این دیدگاه وعملكردغير مسئولانه، موضع گیری کرد و موضوع را در قالب های گوناگون پيگیری کرد، از جمله به صورت نامه به مسئولان و گفتگو با مراجع ذیربط وانتشار چند مقاله با عنوان های: دانشگاه فرهنگیان گام به گام به سوی انحلال(نشريه زمزمه شماره 167)، جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها پاسخگوی مهارت های معلمی نیست (همان شماره179)،دانشگاه فرهنگیان در بوته آزمایش (همان شماره 179)،فرصت سه ساله ای که در دانشگاه فرهنگیان از دست رفت(همان شماره 180 و181)، منتشر کرد. با اين پیگیری ها و مقاومت ها بود که تقریباً حدود ۵ سال سرپرستی در دانشگاه فرهنگیان تبدیل به ریاست نشد و البته با کاهش جذب دانشجو معلم از حدود ۵۰ هزار در سال( معادل ميزان خروج معلم از فعاليت) به ۵ هزار نفري(يك دهم نياز به معلم)، با توجه به عدم اعتقاد به دانشگاه فرهنگیان زيان هاي بزرگي به کیفیت برنامههای آموزشی و تربیتی به جهت کمبودنيرو و جذب افرادي كه صرفاً برای تکمیل کلاس ها وارد آموزش وپرورش شدندواردشد ومي شود. متاسفانه این تفکر که تربیت معلم باید به صورت متمرکز و تخصصی صرفاً در مراکزی که به همین منظور تأسیس میشوند انجام شود، در اذهان همه کسانی که مسئولیت و نقشی در آموزش و پرورش دادن نهادینه نشده است؛ بنابراین پیگیری موضوع همچنان در دستوركار کانون تربیت اسلامی قرار دارد.