عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و مسئول واحد اموزش کانون تربیت اسلامی
انتشار ویروس کرونا و تعطیلی مدارس بهانه ای شد که بعد از سالها چهرهای نزدیک به واقعیت از نظام آموزشی رسمی کشور از دریچه تلویزیون و از شبکه آموزش دیده شود. گرچه برنامه های معرفی موسسات کنکور سالهاست شبکههای مختلف تلویزیون را اشغال کردهاند اما هیچکدام از این برنامه ها نماد سیستم آموزش رسمی کشور نیستند و بیشتر آموزش تجاری و صرفا در راستای کنکور ارزیابی میشوند. اما برنامههای اخیر پحش شده از شبکه آموزش کاملا رسمی بوده و تصویری نسبی از شیوه آموزش دروس مختلف در کشور را به نمایش می گذارد. به عنوان مدرس آموزش علوم در دانشگاه فرهنگیان چند برنامه مربوط به درس علوم دوره ابتدایی را مشاهده کردم. تلاش معلمان عزیز و آماده سازی سریع یک تدریس تلویزیونی در کوتاهترین زمان ممکن و ارایه آن در یک زمان محدود و در یک فرایند یک طرفه (به عنوان عوامل محدود کننده کیفیت تدریس) قابل تقدیر و شایسته سپاسگزاری است.
این فرصت را نه فرصتی برای بهانه گیری که فرصتی برای نگاه منتقدانه به نظام آموزشی کشور باید غنیمت شمرد و در شرایطی که کشور ما گام در مرحله ای جدید از حیات سیاسی خود گذاشته است و انتظار می رود در عرصه گفتمان تمدنی حرفهای متفاونی منطبق بر آموزه های اعتقادی خود عرضه کند نقد نظام آموزشی کشور حداقل انتظاری است که از پژوهشگران و علاقمندان آموزش می رود. اصلاح متناوب کتابهای درسی به عنوان پاسخی به نقدهای گذشته و تلاش برای انطباق با متدهای روز آموزش علوم کار ارزشمندی است که سالهاست انجام میشود اما گام مهم و اصلی، اصلاح شیوه عملی آموزش علوم در مدارس است که متاسفانه فاصله زیادی با روشهای روزآمد دنیا دارد و در همین برنامههای اخیر پخش شده خود را نشان میدهد.
برای اثبات به جا بودن نگرانی درباره آموزش علوم در ایران و لزوم اصلاح آن رجوع به نتایج آزمون تیمز میتواند کمک کننده باشد. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی کشور گزارش اولیهای از نتایج آزمون تیمز سال 2019 منتشر کرده است (گزارش آزمون تیمز 2019) . در این گزارش آمده است که متوسط درصد پاسخ دانشآموزان ایرانی به سوالات در مقايسه با ميانگين كشورهاي شركت كننده 20 تا 30 درصد پايينتر است. خوشبختانه درصد پوشش سوالات طرح شده در مطالعات تيمز به طور متوسط بين 80 تا 90 درصد مي باشد، يعني بيش از 80 درصد مطالب سوال شده از دانش آموزان جزء برنامه درسي اجرا شده در مدارس ایران مي باشد. اما نکته تاسفآور این است که درصد پاسخ درست دانشآموزان ايران به همان مطالبي كه خواندهاند به طور متوسط حدود 30 درصد ميباشد. به این معنی که دانش آموزان کشورمان به 30 درصد سئوالات مطالب درسی خود پاسخ درست دادهاند. این نسبت برای سایر کشورها به طور متوسط حدود 45 درصد و براي كشورهاي بالاي جدول نظير سنگاپور و كره تا 75 درصد مي باشد. نکته قابل توجه دیگر گزارش آن است که پاسخ دانشآموزان به سوالات چهار گزينهاي بهتر از سئوالات تشريحي است و پاسخ به سوالات دانشي سطح پايين، بهتر از لايههاي عميقتر يادگيري (استدلال و كاربرد) است. خود گزارش از این یافته چنین نتیجه گیری میکند که عوامل آموزشگاهي، برنامهريزي درسي، روشهاي ياددهي- يادگيري در مدارس و دامنه توجه و تمركز پايينتر دانشآموزان در پاسخ به سوالات تشريحي و نبود مهارتهای پشتكار در تفكر، حل مساله، دامنه تحمل و بردباري دانشآموزان دلایل این ناکامی است. با فرض پذیرش این دلایل باید توجه داشت که آنچه دانشآموزان را به این مهارتها مجهز میکند روش آموزش از جمله آموزش علوم در مدارس است.
محققان زیادی در جهان و از سالهای دور درباره مشکلات یادگیری علوم تحقیق کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که بخشی از دشواریهای یادگیری علوم به روشهای آموزش علوم مربوط میشود. در این راستا داگلاس تپر در مقالهای با عنوان «بعد چهارم آموزش علوم» به نقد آموزش علوم در جهان پرداخته است (تپر[1]، 2019). وی مینویسد: متاسفانه یکی از مهمترین مشکلات در راه تدریس علوم، کمتوجهی به آن در دوره آموزش پیشدبستان و دبستان است. در آموزش پیشدبستانی معمولا توجه اصلی بر آموزش ریاضی و زبان است و کودکان فرصت کافی برای ارضای کنجکاویهای علمی در زمینههای مختلف ندارند. در دوره ابتدایی نیز همچنان آموزش علوم، توجهی کمتر از تدریس ریاضی و ادبیات به خود جلب میکند و دانشآموزان چندان فرصتی برای علمورزی مقدماتی که پایهای برای دروس پیشرفته علوم در حوزههای زیستشناسی، شیمی، فیزیک و مکانیک در سالهای بالاتر است پیدا نمیکنند. او معتقد است بسیاری از معلمان از دانش یا اعتمادبهنفس کافی برای ورود به مباحث علمی برخوردار نیستند و ترجیح میدهند حتی درس علوم را نیز به صورت درس گفتار و خواندن صرف از روی کتاب درسی تدریس کنند. اما امروزه روشهای آموزش و یادگیری به طور کلی عوض شده است. دیگر قرار نیست معلم، متکلم وحده باشد، درس را توضیح بدهد و دانشآموزان یادداشتبرداری کنند. معلم یک راهنما است که قرار است به دانشآموزان کمک کند، قابلیت اکتشاف و یادگیری مستقل را در خود پرورش دهند.
داگلاس معتقد است: دانشآموزان به طور غریزی نسبت به دنیای اطرافشان کنجکاو هستند. این مهندسهای کوچک دوست دارند در ساختن یک دستگاه جدید، یک سازه و حل مسئله همکاری کنند. دانشآموزان تنها به فرصت نیاز دارند و معلم همان کسی است که میتواند به آنها اعتمادبهنفس و لذت جستجو در طبیعت و جهان پیرامونشان را در هر جایی که اثری از علم هست بدهد، از نوری که میبینیم تا وسایلی که استفاده میکنیم؛ از غذایی که میخوریم تا زمینی که بر آن قدم میگذاریم. وی با انتقاد از کسانی که تصور می کنند آزمایشهای عملی علوم به تجهیزات و مواد گرانقیمت و زیاد نیاز دارد مینویسد: بسیاری از آزمایشهایی که برای تدریس مفاهیم علوم در دوره ابتدایی مناسب هستند با وسایل کاملا معمولی و با کاربرد روزمره در زندگی قابل انجام هستند: مثل آب و نمک، دانهها و برگها، چراغقوه و جعبه کفش، آهن ربا و گیرههای کاغذ. بله حتما آزمایشهای علوم باعث ایجاد سروصدا، شلوغی، ریختوپاش و گاهی حتی کثیفی لباسها و میز کار است اما در همینجا نقش معلم این است که دانشآموزان را به سمت بحث و گفتگوهای سازنده و آموزنده در مورد کشفیاتشان در علم سوق دهد و به والدین و مسئولین مدرسه، توضیح دهد که چرا اهمیت دارد آموزش علوم به این شیوه و متفاوت از سایر برنامههای درسی پیش رود.
داگلاس با یادآوری نقش مهم معلم در آموزش علوم مینویسد: هر معلم کارآزموده و قابلی میداند که در واقع تدریس، بیش از آنکه علم و فن باشد، هنر است. وقتی پای تدریس علوم به میان میآید هنر تدریس، به معنای سوق دادن دانشآموزان به سمت پرسیدن سوالات درست میل میکند. معلم کمک میکند حس کنجکاوی دانشآموزان تحریک شود، تفکر انتقادی، کار گروهی، صبر و استقامت و پشتکار در آنها شکل بگیرد. وی در پایان مقاله با اشاره به سه بعد اصلی (محتوا، روش و تفکر بین رشته ای) در استاندارهای جدید آموزش علوم و اهمیت برابر هر سه بعد در این چارچوب جدید، بعد چهارم را معرفی میکند و مینویسد: لازم است طراحان روش تدریس و کتابهای درسی علوم، هر سه جنبه را در برنامهریزی و تدوین درسها لحاظ نمایند. اما آنچه در این میان نباید پنهان بماند، بعد چهارم و در واقع نقش کلیدی معلم است. این معلم است که سکاندار اصلی آموزش است و بدون نقش کلیدی او، بهترین طرح درسها، مجهزترین آزمایشگاهها و جذابترین فعالیتهای علمی نیز نمیتوانند به نتیجه مورد نظر برسند. معلم با راهنمایی در فعالیتهای علمی مختلف و هدایت بحث و گفتگوهای آموزنده پیرامون روند و نتایج این فعالیتها، افق فکری دانشآموزان را فراختر کرده و به آنها کمک میکند حس کنجکاوی خود را در مسیر درستی هدایت کنند و با استفاده از روش و ابزار مناسب، در دریای علم، غوطهور شوند (تپر، 2019).
نگرانی از آینده آموزش علوم اختصاص به کشور ما ندارد. انتشار مقالات مختلف در مجلات معتبر بینالمللی با عنوان چالشهای آموزش علوم در قرن حاضر شاهدی بر این مدعاست (اوسبورن[2] ، 2013). مساله مهم این است که کشورهای پیشرفته دنیا با انجام این پژوهشها و تحلیل نتایج حاصل درصدد غلبه بر چالشهای پیشرو هستند و برای تربیت نسلی سازگار و مناسب برای زندگی در قرن 21 برنامهریزی میکنند. پیشبینی مهارتهای لازم برای زندگی در قرون آتی و ارائه پیشنهاداتی برای اصلاح برنامه درسی به منظور کسب این مهارتها توسط دانشآموزان از جمله اهداف این پژوهشها است (گلز[3]، 2018 ، گو و بلاند[4]، 2015). به نظر میرسد کشور ما ایران به عنوان کشوری اثرگذار و مهم در منطقه باید همگام با کشورهای پیشرفته دنیا نسبت به آسیب شناسی آموزش علوم در نظام آموزشی خود اقدام نموده و برای غلبه بر مشکلات موجود و مشکلات احتمالی آتی به صورت جدی و موثر در سیاستهای کلان آموزش علوم بازنگری نماید.
* این نوشته با کمی تغییر به صورت سرمقاله در شماره سوم مجله پژوهش در آموزش شیمی داتشگاه فرهنگیان منتشر شده است.
منابع
گزارش مختصری از نتایج مقدماتی آزمون تیمز 2019 (1398)، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، http://www.rie.ir/uploads/TP2019_3_15640.pdf
Glaze, A. L. (2018). Teaching and Learning Science in the 21st Century: Challenging Critical Assumptions in Post-Secondary Science. Education Sciences, 8(1), 12.
Gu, J., & Belland, B. R. (2015). Preparing Students with 21st Century Skills: Integrating Scientific Knowledge, Skills, and Epistemic Beliefs in Middle School Science Curricula. In X. Ge, D. Ifenthaler, & J. M. Spector (Eds.), Emerging Technologies for STEAM Education: Full STEAM Ahead (pp. 39-60). Cham: Springer International Publishing.
Osborne, J. (2013). The 21st century challenge for science education: Assessing scientific reasoning. Thinking Skills and Creativity, 10, 265-279. Tepper, D. (2019). The Fourth Dimension of Science Education. SEEN magazine, 21.1, 44-48
[1] Tepper
[2] Osborne
[3] Glaze
[4] Gu & Belland