سید نصرت الله فاضلی: ارتباط بین آموزش رسمی عمومی با تولید ،پشتیبانی ها ،مانع زدایی / اختصاصی رسانه معلم

نگاه تاریخی به اتفاقات وتغییرات و تحولات در آموزش رسمی مدرسه ای در دنیا به عنوان تجربه بشری و توجه به آن در تغییر وتحولات آموزش مدرسه ای خودمان آثار فراوانی خواهد داشت امروز رشد اقتصادی مهم ترین نشان پیشرفت یک کشور است آمریکایی ها زمانی آلمان را بعلت رشد اقتصادی رقیب خود می دانستند و یا زمانی که روسیه سفینه اسپانتیک را به فضا فرستاد به خودش آمدند و علت پیشرفت آن کشور را جویا شدند ودر حال حاضر چین را رقیب اقتصادی خود می دانند و بلافاصله به بررسی همه جانبه آن می پردازند و صنعتگران و بازاریان وتجار آن کشور علل آن را به صراحت اعلام می کنند و خواستار تغییر می شوند مثلا تاسیس مدارس بازرگانی در آمریکا با تاسی از این نوع مدارس از آلمان بودیا انجمن تولیدکنندگان در روزنامه ها نوشتند ،،ملتی که در رقابت با سایر کشورها موفق میشود که جوانان خود را در هنر تولید و توزیع آموزش دهد””
تجار آمریکایی بر اصلاح آموزش بر دولت فشار آوردند ورابطه میان رهبران تجارت و آموزش، اصول جدیدی در آموزش با نگاه صنعتی شدن آموزش به وجود آورد وطبقه کارخانه با حضور همه مدیران،،معلمان و دانش آموزان در تولید یک محصول استاندارد شکل گرفت وبرای سیاستگذاری و اجرا دفاتر حرفه ای ایجاد کردند ولی فضای جامعه و منتقدین ،صنعت آموزشی را شیطان نامیدند واز آن انتقاد کردند و بعضی ها برای شفاف سازی فضا و رفع توهم ها صنعت آموزشی را به دو نوع مفید و مضر ،شیطان، تقسیم کردند دومی مدلی است که آموزش را تجاری می کند و همه طبقات را از فرصت برابر به دستیابی آن محروم می نماید با تنوع مدارس و مدارس دولتی با مدیریت خصوصی و یا یک مدرسه بادو سیستم فساد در مدارس را رواج می دهند و گفتمان اقتصادی بر گفتمان آموزشی حاکم می شود و آموزش به طور فزاینده ای به رقابت پول و قدرت تبدیل می شود
در نوع اول ،صنعت آموزشی مفید ،آموزش بخشی از نیازهای صنعتی جامعه را پاسخ می گوید واین نیاز از تعامل میان صنعت و آموزش تعریف می شودصنعت منابع لازم را برای بهروری آموزش تامین می نماید از بعضی از مدل های صنعتی برای بهبود کیفیت آموزش استفاده می شود و ارتباط نزدیک بین آموزش و صنعت و تحقیقات علمی توسعه می یابد و صنعت مدرسه با تلفیق بین تولید و یادگیری و تحقیقات شناخته می شود و منابع آموزشی توسط دولت و بازار تامین می شود و رابطه صنعت آموزش وپرورش با عدالت آموزشی رابطه میان انصاف و کارآیی است و عدالت آموزشی بر کارائی مفید است ودر این رویکرد روابط جدیدی بین دولت و مدرسه وجامعه ودانش آموزان شکل می گیرد تا هر دانش آموزشی بتواند به موفقیت علمی در جامعه دست یابد ودر خدمت پیشرفت آینده کشورش قرار گیرد
البته سرنوشت واقعی یک ایده و فرضیه با اظهار آن تامین نمی شود بلکه نیازهای اجتماعی و ارزش حاکم بر آن و گرایش عمومی سرنوشت آن را تامین می کند
ولی بعدا با افزایش مهاجرین در آمریکا وخطر بالکانیزه شدن آمریکا،تکثر فرهنگی و مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی به جای یک نهادآموزشی تغییر جهت داد و مهندسی آموزش مدرسه ای برای برون رفت از یکی از مشکلات اجتماعی الویت یافت و مهندسی برخی از نتایج اجتماعی که رهبران سیاسی آن را مطلوب می دانند ماموریت مدرسه شد تا اینکه دو مولفه برقراری ارتباطات اجتماعی وتفکر از بین مولفه های دیگر در کالای عمومی آموزش برجسته تر شد
آموزش وپرورش که ماهیت چند رشته ای اعم از دانش پداگوژی،برنامه درسی ،فلسفه آموزش وپرورش ،اجتماعی،فرهنگی ،اقتصادی دارد غالبا در کشور ما درعلوم تربیتی محصور می شود و ارتباطات خود را با جوامع و طبقات ذی نفع مانند صنعت ،بازار نزدیک نمی کند و ماهیت غربی علوم تربیتی نیازهای آموزش کشور را که ازدرون رشته های و طبقات مختلف جامعه بیرون می آید به امور فانتزی مانند تفکر انتقادی ،مدرسه نهاد فرهنگی اجتماعی،ایدئولوژی زدایی ،تمرکز زدایی ،تکثر فرهنگی خلاصه می نمایند و مقالات متعددی در این زمینه نوشته می شود و حتی جداول دروس مدرسه ای را تصرف می نمایند و آموزش وپرورش ما به جای اینکه در ذیل نیازهای جامعه معرفی شود در سایه علوم تربیتی و آموزش عالی به حیات خود ادامه می دهد تا آنجایی که متوسطه دوم مدارس مابا حذف آموزش عالی بی معنا خواهد بود و نیمه تخصصی بودن این مدارس برابر با نیاز های نیمه تخصصی جامعه مانند کارگر ماهر تعریف نمی شود ولذا بورسیه دانش آموزی توسط دستگاه ها مانند کارخانجات،موسسات و سندیکا ها و وزارتخانه در ایران جایگاهی ندارد
انتظار می رود مسئولین صنعت ، کشاورزی ، خدمات ، فناوری و آموزش وپرورش در سال تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها به ریشه اصلی موانع تولید که از جمله آن آموزش مدرسه ای است بپردازند وبا مطالعه پیشینه موجود در دنیا و ظرفیت ها ونیاز های کشور و استعداد دانش آموزان، دانش ارزشمند برای تدریس را بیابند و شورا های آموزش وپرورش و ساختار آن برابر با حضور ذی نفعان جامعه تشکیل شود ودانش آموز در دوره دوم متوسطه سرنوشت یادگیری های خود را در خدمت به جامعه و زندگی خود رقم زنند تا کنکور به معنای واقعی حذف شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *